فاطمه علی اصغر در خبرگزاری میراث فرهنگی نوشت: برادرزاده حسین بهزاد
مینیاتور، نگران آثاری از استاد است که زمانی به سازمان میراث فرهنگی اهدا شد. او
مکاتبات بسیاری با مسئولان ارشد این سازمان داشته تا مرهمی بر نگرانی او بگذارند.
او دل شوره این را دارد که مبادا آثار مینیاتور استاد، به سرنوشت خانه و آرامگاه
اش دچار شده باشد.
پسر میخواست نام پدر زنده بماند. خانه و آثار او، در دلهای مردم سرزمینش
جاودانه شود. برای همین هم بود که دهه 70 پسر قصد آن کرد که خانه و آثار پدر را به
نماینده میراث دار ملت بسپارد. چنین هم شد. اما میراث داران، میراث پدر را پاسداری
نکردند.
آن پدر، حسین بهزاد مینیاتور بود. آن پسر، پرویز بهزاد مینیاتور. میراث دار هم
سازمان میراث فرهنگی ایران. اما قراردادهایی که بسته شده بود، در گذر روزگار نادیده
گرفته شد. حالا برادرزاده حسین بهزاد، پیگیر این وضعیت کنونی این قراردادهاست. او
یک سوال دارد:« چرا این قراردادها به درستی اجرا نشده است؟.» برای همین هم بارها و
بارها با مسئولان ارشد سازمان میراث فرهنگی مکاتبه کرده اما هیچ کدام از این
مکاتبات پاسخی نداشته است.
حسین بهزاد و یگانه پسرش پرویز - 1305 |
قراردادی میان پرویز بهزاد و سازمان میراث فرهنگی منعقد شد. بر اساس این
قرارداد: «سازمان در قبال واگذاری قطعی متعهد میشود که ساختمان فوق الذکر را به
صورت موزه محل مسکونی استاد با استفاده از وسایل و فضاهای مورد استفاده، حتی المکان
به همان صورت زمان زندگی استاد بهزاد تزیین و توسط عکسهای رنگی به اندازه 1.1 از
اصل آثار تحویلی آماده بازدید نماید».
این قرار داد با 12 بند، به تاریخ 30 دی ماه 71 به امضا مسئولان سازمان میراث
فرهنگی رسیده است. همچنین قرار بر این شد، 304 اثری که از حسین بهزاد مینیاتور به
سازمان میراث فرهنگی اهدا شده است،در موزه ای در سعدآباد به نمایش گذاشته
شود.
سکوت تلخ میراث داران
خانه استاد، حالا دیگر نشانی از بهزاد ندارد. خانه به موسسه آموزشی و
بخش اداری سازمان میراث فرهنگی تبدیل شده است. قراردادی که پرویز بهزاد با سازمان
میراث فرهنگی بسته بود، کاملا زیر پا گذاشته شده و کسی هم پاسخگو نیست.
کوچهای هم که خانه در آن قرار دارد، به نام بهزاد بود. سالهاست نام دیگری
دارد. پس از پیگیری خبرگزاری میراث فرهنگی در مورد نام کوچه، تنها منجر به این شد
که کوچه موازی حسین بهزاد، نامش تغییر کند و کوچه خانه بهزاد به همان نام "نوفلاح
"باقی بماند.
خانه بهزاد که قرار بود، تبدیل به موزه بهزاد شود، اما اینک تبدیل به موسسه آموزشی و بخش اداری سازمان میراث فرهنگی شده |
موزه حسین بهزاد مینیاتور،هم بیش از 6 سال است به بهانه تعمیرات تعطیل شده و
هرچند مسئولان سازمان میراث فرهنگی وعده دادند که فروردین امسال بازگشایی شود،
همچنان درهایش به روی مردم و علاقمندان بسته است.
همه این مسایل یک طرف، نگرانی برادرزاده استاد، از وضعیت آثار اهدایی به
سازمان میراث فرهنگی یک طرف. او تنها میخواهد، بداند که در حال حاضر چه تعداد آثار
استاد در موزه است و سرنوشت این آثار تبدیل به سرنوشت خانه و آرامگاه استاد نشده
باشد.
موزه استاد بهزاد قرار بود که فرودین امسال دوباره بازگشایی شود. اما نشد. برادرزاده بهزاد امروز تنها خواستار این است که از سلامت کامل آثار و تعداد آن ها در موزه بهزاد مطمئن شود |
اکنون سالهاست که "عنقا" پیگیر این ماجراست. یکی از مهمترین نامههایی که
عنقا نوشته به "روح الله احمدزاده"، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی بود و آخرین نامه
او به " حسن موسوی"، رییس کنونی سازمان میراث فرهنگی است.
نامه نعیم عنقا به روح الله احمدزاده، رییس سابق سازمان میراث فرهنگی، نامه ای که در چرخه اداری و در میان کارتابل ها فراموش شد |
اما دریغ از اینکه او پاسخی از مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی دریافت کند.
او انتظار داشت که رییس سازمان میراث فرهنگی حداقل در مورد این نامه پیگیری انجام
دهد. اما نامه او، در چرخه اداری افتاده و بعد فراموش میشود.
سکوت معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی در برابر این نامه همه در
حالی است که یکی از مهمترین شعارهای ریاست جمهوری، مردمی بودن و پاسخگو بودن در
برابر مردم است.
به نام پدر، به کام دیگران
برادرزاده حسین بهزاد مینیاتور، امروز پیگیر وضعیت میراثی است که
زمانی پسر عمویش به میراث دار سرزمین مادرش سپرده بود.
نعیم عنقا، نقبی به گذشته میزند و میگوید: «پرویز بهزاد، برای
پاسداشت پدرش، قراردادی با سازمان میراث فرهنگی بست. طبق این قرار داد، خانه و 304
اثر از استاد به سازمان میراث فرهنگی واگذار شد. همچنین قرار بود که بنیادی به نام
استاد بهزاد شکل بگیرد که این اتفاق هرگز نیافتاد.»
وی در نامهای به سازمان میراث فرهنگی مدعی شد که طرف سازمان میراث فرهنگی در
قرارداد، مقداری از اقلام اهدایی را تحویل سازمان نداده و حتی آن شخص خود را به
دروغ شاگرد حسین بهزاد معرفی کردهاست.
عنقا در ادامه میگوید: «هنگام افتتاح موزه، من در معیت پرویز بهزاد مینیاتور
بودم. ما با هم در یک خانه سکونت داشتیم. پس از مدت کوتاهی از افتتاح موزه، گویا
حال دماغی پرویز بهزاد مینیاتور دچار اختلال شده بوده و او را بدون اطلاع خانواده
به مکان نامعلومی برده بودند. پس از مدتی ایشان را یافته در حالی که هیچ کنترلی بر
خود نداشت. به نظر میرسد که در این مدت شخصی وکالت نامه ای گرفته و اموالش به فرد
دیگری منتقل شده است. پس از تشریفات قضایی، این مسئله به اثبات رسید و وکالتنامه
باطل شد.»
وکالتنامه جعلی که به حکم قضایی باطل شده است |
«همزمان با این اتفاقات، فردی که خود را با جعل دستخط و امضا از دوستان و
شاگردان حسین بهزاد، معرفی میکند، کتابی از زندگی استاد منتشر کرده و به نوعی خود
را وکیل ایشان معرفی میکند.»
برخی از دوستان و شاگران نزدیک استاد همچون مصطفی سهرابی، حسنعلی
صدری، امیرحسین قهرمانی، نقاش که از شاگردان و تا پایان عمر استاد با او بودند و
امیرهوشنگ متین آزاد دوست صمیمی و دوران بچگی او، بر این امر صحه گذاشتهاند.
عنقا ادامه میدهد:«من همان زمان هم نامهای به وزارت ارشاد و سازمان میراث
فرهنگی نوشتم که مبادا از نام استاد، سوء استفادهای صورت بگیرد.»
حسین بهزاد و برادرزاده اش نعیم عنقا- 1342 |
«امروز هم من خواستار این هستم که درباره تعهداتی که سازمان میراث فرهنگی
داده، پیگیری کنم. وضعیت خانه، مقبره، تعداد آثاری که در موزه بهزاد اکنون وجود
دارد، چرایی بسته بودن موزه بهزاد در سعدآباد و نا امانتی در مورد بنیاد بهزاد و
... برای اینکه پاسخ سوالاتم را بگیرم با روسای سازمان میراث فرهنگی بارها و بارها
مکاتبه کرده ام. اما متاسفانه پاسخ مناسبی دریافت نکردم.»
عنقا امیدوار بود که رییس جدید سازمان میراث فرهنگی به سوالات و نامه او پاسخ
دهد اما این اتفاق نیافتد. برارزاده اما همچنان پیگیر وضعیت آثار تاریخی عمویش است
و تعجب او اینجاست که چطور مسئولان دولت پاسخگو به سوالات او پاسخی
نمیدهند.
اکنون نه تنها برادرزاده بلکه بسیاری از دوستداران میراث فرهنگی خواستار
توضیحاتی در مورد وضعیت خانه و آثار استاد بهزاد هستند.
Ingen kommentarer:
Send en kommentar