درس
اول:
ما يک کشور بزرگ بوديم، روسيه ارتش قوي داشت، دولت ايران ببو بود. در جنگ هاي ايران
و روس بخش وسيعي از ايران سابق تبديل شد به روسيه فعلي. به همين دليل ما سه شعار
مهم را سي سال مي دهيم:
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس
دوم:
انقلاب مشروطه اتفاق افتاد، مشروطه خواهان که به آنها افتخار مي کنيم، به سفارت
انگليس پناهنده شدند، کلنل روس مجلس ملت و کشور را به توپ بست. روس ها پادشاه
ديکتاتور را پناه دادند. در تمام مدت انقلاب مشروطه روس ها مخالف مشروطه و انگليس
ها طرفدار مشروطه بودند، به همين دليل ما هم مشروطه را دوست داريم، هم شعار مي
دهيم:
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس سوم: کمونيست ها در روسيه
سرکار آمدند، آنها تمام قراردادهاي ظالمانه با ايران را مي خواستند لغو کنند، اما
نکردند. در عوض تصميم گرفتند جمهوري گيلان را ايجاد کنند تا به جاي اين که کمونيست
هاي گيلان که فرق کمونيسم با ازون برون را نمي دانستند و پيشنمازشان رهبر حزب
کمونيست شان هم بود، بروند به روسيه، روسيه بيايد به گيلان. به همين دليل ما
سالهاست شعار مي دهيم: مرگ بر انگليس، مرگ بر آمريکا، مرگ بر اسرائيل.
درس
چهارم: رضا شاه ديکتاتور بزرگي بود و همه را کشت، مثلا 53 نفر از اعضاي حزب
کمونيست را دستگير کرد و يکي از آنها، تقي اراني در زندان کشته شد، بعد بقيه اعضاي
کميته مرکزي، يعني همان 52 نفر ديگر به روسيه پناهنده شدند و به دليل همين که به
روسيه پناهنده شده بودند، در آنجا کشته شدند يا تبعيد شدند يا بيچاره شدند. به همين
دليل کمونيست هاي ايران و ساير ايرانيان که حداقل نيم ساعتي توده اي بوده اند،
هميشه شعار مي دهند: مرگ بر آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر
اسرائيل.
درس
پنجم: جنگ دوم جهاني اتفاق افتاد. ايران تبديل به پل پيروزي شد. آمريکا و
انگليس از روي اين پل رد شدند تا به روسيه کمک کنند، در عوض وقتي روسيه پيروز شد،
اولين کاري که کرد، اين بود که چون کشور کوچکي بود، تصميم گرفت آذربايجان را هم
براي خودش بردارد. به همين دليل روشنفکران و سياستمداران ما هميشه شعار مي
دهند:
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس
ششم:
دولت مصدق سرکار آمد، مصدق چون مخالف روسيه بود، به عنوان طرفدار انگليس شناخته شد،
اما چون عليه انگليس مبارزه کرد، معلوم شد آمريکايي است. مخالف اصلي مصدق در طول سه
سال حزب توده بود، و يک صبح تا شب هم آمريکا کودتا کرد. بعد از کودتا هم اولين
دولتي که کودتا را برسميت شناخت، شوروي بود. در نتيجه ما ايرانيان
هرگز فراموش نمي کنيم که بايد شعار بدهيم:
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس
هفتم: آمريکايي ها انقلاب سفيد کردند، انگليسي ها هم رفتند پي کارشان، حکومت
در دهه چهل کاملا دست آمريکا افتاد، روس ها و توده اي ها اصلاحات ارضي را تائيد
کردند، در نتيجه روشنفکران ايراني همواره چپ باقي ماندند و هرگز فراموش نکردند که
شعار بدهند:
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس هشتم: در ايران انقلاب
مسلحانه آغاز شد. نيروهاي مسلح و فداکار، آمريکايي ها را کشتند، تعدادي از آنها
براي جنگ با اسرائيل رفتند. آنها براي کمک به سوي شوروي رفتند، شوروي به آنها گفت
که انقلاب مسلحانه کار غلطي است، بهتر است اطلاعات جمع کنند و به شوروي بدهند تا
شوروي با آمريکا بجنگد. درست در همان زماني که اين افراد کشته مي شدند، دولت چين و
شوروي با ايران روابط درخشان داشت و ايرانيان همواره ياد گرفتند شعار بدهند:
مرگ بر
آمريکا، مرگ بر انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس
نهم:
انقلاب ايران در سال 1357 اتفاق افتاد، سفارت آمريکا اشغال شد، سفارت اسرائيل محو
شد، رايطه ايران و انگليس همواره در تمام اين مدت تيره و تار بود، سفارت روسيه روز
به روز بزرگتر شد، سفارت روسيه هم با توده اي ها رابطه داشت، هم با فدائي ها، هم با
مجاهدين، هم با حزب اللهي ها، به همه هم مي گفت: خط امام بهترين خط از نظر خط شناسي
است.
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس دهم: جنگ آغاز شد. صدام حسين
کمونيست بود، موشک صدام حسين ، سوخو و اسلحه اش کلاشينکف و کاتيوشا بود، ما با موشک
آمريکايي و توپ آمريکايي و مسلسل آمريکايي عليه کساني که اسم حزب شان حزب بعث بود،
مي جنگيديم. در تمام مدت جنگ شوروي به صدام کمک مي کرد و به ايران کمک نمي کرد، ما
در طول جنگ ياد گرفتيم که صدام آمريکايي است، انگليسي است و اسرائيلي است. در حالي
که آمريکا صدام را نابود کرد، و ما همواره شعار مي داديم: مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس
يازدهم: شوروي سقوط کرد. امام خميني سقوط کمونيسم را پيش بيني کرد، روسيه شد
بيست کشور و پنج کشور آن در درياي خزر ماندند، زماني که يک کشور بود و شاه خائن
بود، سهم ما از خزر 50 درصد بود، بعد تبديل شد به 20 درصد، بعد رسيد به 15 درصد،
بعد رسيد به 12.5 درصد، بعد کم تر شد و کم تر شد، ما مي توانستيم اعلام کنيم که
ايران هم تبديل به پنج کشور شده است، و در نتيجه 50 درصد بگيريم، اما ما چون گاز
لازم نداريم و نفت داريم و تا زمان ظهور حضرت هم مشکل انرژي نداريم و بعد از آن هم
با نور تغذيه مي کنيم، همچنان معتقديم آمريکا و انگليس و اسرائيل بايد از آذربايجان
و ترکمنستان و روسيه و تاجيکستان و غيره بيرون بروند تا پاي برهنه ما باشد و پوتين
که وقتي به تهران آمد، شعار مي دهيم:
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل.
درس
دوازدهم: ما از آمريکا و انگليس و اسرائيل بيزاريم، روسيه از اينکه ما از
آمريکا و انگليس و اسرائيل بيزاريم خوشحال است. ما مي خواهيم بجنگيم، روس ها به ما
اسلحه مي دهند و از ما پول مي گيرند و ما مي گوئيم مرگ بر آمريکا، ما مي خواهيم در
سازمان ملل از انرژي هسته اي دفاع کنيم و چين و شوروي عليه ما راي مي دهند و ما مي
گوئيم: مرگ بر انگليس، ما مي خواهيم بوشهر را راه بيندازيم و روس ها که طرف قرارداد
هستند، راه نمي اندازند و ما مي گوئيم مرگ بر اسرائيل. ما با مافيا مخالفيم، در
نتيجه با اروپا مي جنگيم و مافياي روسي دوست ماست. ما با آمريکا مخالفيم، در نتيجه
روسيه از دشمني ما با آمريکا پول در مي آورد، ...
فردا
پوتين به تهران مي آيد تا مثل تمام اين 150 سال ، پاهاي برهنه ملت را له کند، و ما
بايد يادمان نرود که حتما شعار بدهيم:
مرگ بر آمريکا، مرگ بر
انگليس، مرگ بر اسرائيل
ما ملتی فهیم ،
بزرگ ، باهوش ، با اراده ، قوی ، غیرتمند و خیلی چیزهای دهن پرکن خفن
هستیم!
اما یک اشکال
کوچک داریم ، آن هم اینکه از تمامی علوم رایج ، فقط تاریخ را بلد نیستیم ؛ که آن هم
اصلاً مهم نیست و تک ماده می زنیم !
Ingen kommentarer:
Send en kommentar