onsdag den 21. marts 2012

در این بیست دقیقه فقط به پدرم نگاه می کنم تا هفته بعد چهره اش را فراموش نکنم

۰۲ فروردین ۱۳۹۱, ساعت ۱۰:۵۶
در این بیست دقیقه فقط به پدرم نگاه می کنم تا هفته بعد چهره اش را فراموش نکنم
   همسر یکی از زندانیان آزاد شده، رنج مضاعف کودکان زندانیان را برشمرد و گفت: یکی از این بچه ها می گفت در این بیست دقیقه فقط به پدرم نگاه می کنم و سعی می کنم تمام صورتش را در ذهنم نقاشی کنم تا هفته بعد چهره اش را فراموش نکنم ...

همسر یکی از زندانیان سیاسی بند 350 که برای ایام عید به مرخصی آمده است، می گوید: "اگرچه خیلی خوشحال هستم که همسرم بعد از مدتها به مرخصی آمده اما وقتی یاد بچه های زندانیان سیاسی می افتادم که در سالن ملاقات برای دیدن پدرشان ساعت شماری می کردند، افسرده می شوم.
وی در ادامه به جرس می گوید:" یادم هست که یکی از این بچه ها می گفت در این بیست دقیقه فقط به پدرم نگاه می کنم و سعی می کنم تمام صورتش را در ذهنم نقاشی کنم تا هفته بعد چهره اش را فراموش نکنم، می گفت اما نمی دانم چرا باز نمی شه و آخرای هفته دوباره صورت پدرم برام مات می شه... "
وی ادامه می دهد:"واقعا نمی دانم مسئولین اگر یک روزی هم این بچه ها آنها را ببخشند جواب خدا را چگونه می خواهند بدهند؟ امروز وقتی عکس دختر کوچک آقای هوشمند را دیدم که در بغل آقای نوری زاد بر سر سفره هفت سین در کنار زندان اوین نشسته اینقدر گریه کردم. همسرم هم که زمان سال تحویل تمام فکر و حواسش پیش بچه ها تو زندان بود و می گفت از روی بچه های دوستان دربندش خجالت می کشد. عیبی ندارد آقایان با بچه ها و خانواده هایشان به مسافرت بروند و خوش باشند اما بدانند روزی جواب این همه ظلم را باید بدهند. آنروز دیر نیست!"

Ingen kommentarer: