ناله ی مرغ اسیر
ناله مرغ اسیر این همه بــهر وطــــن اســـت
مـسلک مرغ گرفتار قفس ، همچو من است
مـسلک مرغ گرفتار قفس ، همچو من است
هـــمت ار بــــاد ســــحر مــی طلبم گـر ببــرد
خــبر از من به رفیقی که به طرف چمن است
خــبر از من به رفیقی که به طرف چمن است
فـکری ، ای همـوطنان در ره آزادی خــویش
بـنمایید که هــــرکــس نکند مـثل من است
بـنمایید که هــــرکــس نکند مـثل من است
خـــــــــــــانه ای کاو شود از دست اجـــــانب آباد
زاشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است
زاشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است
جــــامه ای کاو نشود غرق به خون بهر وطن
بـــدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است
بـــدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است
جــــــــــــامه زن بــه تـن اولیتر اگـر آیــد غیـر
زآنکه بیچاره در این مـملکت امروز زن است
زآنکه بیچاره در این مـملکت امروز زن است
آن کسی را که در این ملک سلـــــیمان کردیم
مـــــلت امــــــــروز یقین کرد که او اهرمـن است
مـــــلت امــــــــروز یقین کرد که او اهرمـن است
همه اشراف به وصلت خوش همچون خسرو
رنجبـــــر در غم هجران تو چون کوهـکن است
عارف قزوینی ، برگرفته از "دیوان اشعار
رنجبـــــر در غم هجران تو چون کوهـکن است
عارف قزوینی ، برگرفته از "دیوان اشعار
Ingen kommentarer:
Send en kommentar