fredag den 30. august 2013

بوی باروت می اید

بوی باروت می اید
لاشخورها در پروازند
کودکان بی پناه در پی کمی هوای تازه  دهان خود را برای آخرین بر باز می کنند
حاکمان خرفت بر صندلی های زرین خود با حسرت  می نگرند
دلالان شکم گنده  بازار با نیشخند خود گریه مادران داغدار را مسخره می کنند
هزاران خرفت دیگر  در چند فرسنگی حاد ثه  با چرتکه سود خود  را محاسبه می کنند
خورشید طلو ع  میکند
ابر سیاه در آسمان پیداست
همه می بیند و خدا را شکر می کنند که اینبار هم نوبت آنها نیست
اسباب بازی های خون ریزکودکان لجوج را وسوسه می کند
آواره های چا در نشین سرزمین غربت بر طبل  انتقام می کوبند
ثروتمندان خیکی خوش خیال بر دکمه های شلیک مدام می کوبند
به پیش دود باروت شتک خون صدای غرش انفجار کفتاران منتظر
این منظر تکراری و کریه را من دوست ندارم 
مجید دانمارک

onsdag den 28. august 2013

ایران ١٧ میلیارد دلار به سوریه کمک مالی کرده است

ایران ١٧ میلیارد دلار  به سوریه کمک مالی کرده است -
با این پول  چند مدرسه یا  سالمندان ویا کار برای جوانان ایجاد کرد  و یا چند اردوی خوب برای تیم ملی فوتبال می شد گذاشت . به چند بخش بیمارستانی می شد کمک مالی کرد چند کودک یتیم  را می  شد صاحب خانمان کرد
اصلا یکی به اینها بگوید بشمارند ببینند این ارقام چند تا صفر دارد
روزنامه فرانسوي ''لیبراسیون'' در گزارشی مفصل به نقش ایران در بحران سوریه پرداخته و نوشته است كه تهران تا كنون 17 ميليارد دلار در جنگ سوريه هزينه كرده است.
ایران ١٧ میلیارد به سوریه کمک مالی کرده است -
با این پول چند مدرسه یا سالمندان ویا کار برای جوانان ایجاد کرد و یا چند اردوی خوب برای تیم ملی فوتبال می شد گذاشت . به چند بخش بیمارستانی می شد کمک مالی کرد چند کودک یتیم را می شد صاحب خانمان کرد
اصلا یکی به اینها بگوید بشمارند ببینند این ارقام چند تا صفر دارد
...
''لیبراسیون'' به اظهارات مسعود جزایری معاون ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران اشاره کرده که در آن برای آمریکا در زمینه دخالت در سوریه خط قرمز وضع کرده و نسبت به پیامدهای حمله احتمالی آمریکا به سوریه هشدار داده است.

این گزارش همچنین به پیروی حزب الله لبنان از سیاست های جمهوری اسلامی ایران در در قابل سوریه اشاره کرده و نوشته است که به حزب الله به دستور تهران به کمک ارتش سوریه رفت و شهر القصیر را از دست مخالفان حکومت بشار اسد پس گرفتند.

این روزنامه فرانسوی، در ادامه گزارش خود درباره کمک های اقتصادی ایران به سوریه نوشته است که تاکنون ایران در جنگ سوریه 17 میلیارد دلار به بشار اسد کمک کرده است.روزنامه فرانسوي ''لیبراسیون'' در گزارشی مفصل به نقش ایران در بحران سوریه پرداخته و نوشته است كه تهران تا كنون 17 ميليارد دلار در جنگ سوريه هزينه كرده است.

''لیبراسیون'' به اظهارات مسعود جزایری معاون ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران اشاره کرده که در آن برای آمریکا در زمینه دخالت در سوریه خط قرمز وضع کرده و نسبت به پیامدهای حمله احتمالی آمریکا به سوریه هشدار داده است.

این گزارش همچنین به پیروی حزب الله لبنان از سیاست های جمهوری اسلامی ایران در در قابل سوریه اشاره کرده و نوشته است که به حزب الله به دستور تهران به کمک ارتش سوریه رفت و شهر القصیر را از دست مخالفان حکومت بشار اسد پس گرفتند.

این روزنامه فرانسوی، در ادامه گزارش خود درباره کمک های اقتصادی ایران به سوریه نوشته است که تاکنون ایران در جنگ سوریه 17 میلیارد دلار به بشار اسد کمک کرده است.


mandag den 26. august 2013

موضوع انشا : کشور خارج کجاست؟

موضوع انشا : کشور خارج کجاست؟

خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند !
مملکت خارج جایی است که همه در آن با ناموس همدیگر کار دارند !
... ... ... کشور خارج جایی است که رییس جمهورشان بیشتر از یک دست لباس دارد بس که تشریفاتی و مرفه است !
تازه در خارج کراوات هم می زنند که همه میدانند یک جور فلش و علامت راهنمای رو به پایین است !
خارجی ها همه غرب زده هستند بی همه چیز ها !!!
مردم خارج ، همیشه مست هستند و دائم به هم میگویند: یو آر ... !!!
اما در اینجا ما همیشه در حال احوال پرسی از خانواده طرف مقابل هستیم بس که مودب و بافرهنگیم !
ما در ایران خیلی همه چیز داریم ! نان ، مسکن و حتی به روایتی آزادی !
اما فرق اصلی ما در این است که خودمان میگوییم این ها را نداریم ، ولی مقاماتمان میگویند دارید !
و ما از بس که نفهم هستیم ، اصرار میکنیم و میگوییم پس کو ؟!!!
در خارج اما اینطوری نیست بس که آنها بی منطق هستند !
خارج جای عقب افتاده ای است که گشت نسبت ندارد ! آن ها برای لاک زدن جریمه نمیشوند !
در خارج هنوز نفهمیده اند که رنگ سیاه مناسب تابستان است !
خارجی ها بس که دین و اعتقاد ضعیفی دارند ، با دیدن موی نامحرم ، هیچ چیزیشان نمی شود !!!
اما ما اگر یک تار مو ببینیم ، دچار لرزش می شویم ! بس که محکم است این اعتقاداتمان !
خارجی ها فکر میکنند ما در جنگ جهانی هستیم چون کوپن داریم و سهمیه بندی !
آنها وقتی جنگ جهانی میکردند همه چیزشان سهمیه بندی بود !
ما همیشه در حال جنگ جهانی هستیم !
آنجا کشیش ها و پاپ حوزه علمیه ندارند بس که بی فرهنگ هستند !
خارجی ها بس که بی دین و کافر هستند ، نمی دانند ازدواج از نوع موقت چیست !
خارجی ها بس که سوسول هستند می گویند مرد با زن برابر است و
هیچ استاد پاک و مطهری نبوده که بهشان بگوید نخیر ! هر 4 تا زن میشود یک مرد !!!
ما استاد پاک و مطهری داشتیم که استاد اخلاق بود و پسرش هم برای
نشان دادن اصل و نسب پدرش ، در مجلس به یکی دیگر گفت : فیوز !!!
البته او قبل از فیوز یک ( پ ) هم گذاشت که ما نفهمیدیم چرا !
آن ها بس که بی فرهنگ هستند در کلیسا با کفش می روند و عود روشن میکنند، در حالی که همه می دانند لذت حرف زدن با خدا در بوی جوراب مخلوط با گلاب است !
آن ها تمام شعر های مذهبی خود را با آهنگ میخوانند، بس که الاغند،
در حالیکه وقتی آدم با خدا حرف میزند ، اجازه ندارد شاد باشد !
خدا خیلی ترسناک است و هیچکس جز ایرانی ها نمیداند این را !
ما قطب جهان اسلامیم در حالی که خارج در جهان اسلام هیچ چیز نیست !
ما میدان آزادی داریم ولی خارجی ها فقط مجسمه آزادی دارند !!!
و هر بچه ای میداند که اصلا مجسمه یعنی هیچ کاره ! پس ما آزادی داریم ولی خارجی ها ندارند !
آن ها خواننده هایی دارند که همش اعتراض میکنند بس که بی ادبند ،
در حالی که خواننده های ما میخوانند همه چی آرومه بس که هنرمندهای مودبی هستند !
ما در ایران تعداد صندلی های دانشگاه هایمان از متقاضی ها بیشتر است بس که علم داریم !
فیلم های ما در ایران هیچ وقت پایان غمگین ندارد بس که ما شادیم ،
ولی خارجی ها همه افسرده هستند و همه اش در فیلم ها در حال خون ریزی و کارهای بد بد !
در حالی که همه میدانند لذت هر فیلمی به عروسی انتهای آن است !
آن ها بس که سوسول هستند هر 4 سال یک نفر میشود همه کاره مملکتشان ،
ولی ما همیشه گفته ایم که حرف مرد یکی است و هیچ کس عوض نمیشود !
ما در ایران خانواده خود را خیلی دوست داریم و هر وقت کاره ای شدیم ،
تمام فک و فامیل خود را میکنیم مدیر !
اما آن ها بس که بنیان خانواده قوی ندارند ، این کارها را بلد نیستند !
ما از این انشاء نتیجه میگیریم که خارج جای بدی است !
خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند

ماشین اعدام دوباره به شکل جنون آمیزی جان انسانها را می ستاند

zاین ارقام...
آمار روزنامه های شهرهای ایران نیست!
آمار سینماها و فرهنگسراها هم نیست!
آمار دانشگاهها و پژوهشکده ها هم نیست!
آمار ورزشگاه ها و پارک ها هم نیست!
این ارقام... آمار اعدام شدگان شهرهای وطنمان آن هم فقط در ۳ روز گذشته است.
ماشین اعدام دوباره به شکل جنون آمیزی جان انسانها را می ستاند



mandag den 19. august 2013

چقدر اینجا آشناست

آنجاکجاست که: منطق تقلیداست، کتاب دکوراست، روزنامه تبليغات است، آزادی
میدان است، جمهوری خیابان است، استقلال تيم است، شعارآسان است، شعورکمیاب
است، پینه های دست عار است، پینه بر پیشانی افتخار است.دروغ حلال است،
شادی حرام است، اعدام اصلاح است، اصلاح فساداست، داناافسرده است، نادان
کامیاب است، درد مردم بي درمان است، ریا ایمان است، ایمان برای نان است،
زربرای زوراست، زوربرای زر است، و تزوير براي هردو و مصلی جای نمایشگاه
کتاب است و دانشگاه جای نماز ؟؟؟؟

چقدر اینجا آشناست


onsdag den 14. august 2013

دولت جمهوری چک سقوط کرد

دولت جمهوری چک سقوط کرد
جیری روسنوک (Jiri Rusnok) نخست وزیر جمهوری چک که دولتش روز چهارشنبه گذشته نتوانسته بود از پارلمان این کشور رای اعتماد بگیرد، استعفا کرد.

اگر درکشور دیگری بود (اشتباه نشود ما با کشور ودمکراتیک ایران مقایسه نمی کنیم )  چه  می شد ؟
اول از همه به پادو های دولتی در مجلس دستور داده می شد که بیشتر در وصف دولت و رئیس دولت حرافی کنند و همچنین قول رانت های پر آب و نان بیشتری داده می شد و پست و مقام  به حراج گذاشته می شد اگر افاقه نمی کرد حتما ان بخش های مخالف وزرا را از پخش مستقیم رادیو تلوزیون حذف می کردند و بیشتر بهبه چه  چه  نشان میدادند و اگر تازه این هم نمی شد حضرت ناجی نازل می شدند و دستور می دادند که فیتیله این کار ها را پایین بکشند و اجازه دهند نور چشم یان ماموریت  خود را انجام دهند و بیخود نق  نزنند . و این حتما جواب می داد چون در مجلس نمایندگان شریف مردم کسی نیست که ازمنتخب حضرا ت نباشد باشد .
 البته تمهیدات دیگری هم تدارک دیده شده مثلا امکان انحلال مجلس از طرف شخص بخصوصی و یا مجلس منتخب ایشان که بالای مجلس مردم قرار دارد .
خلاصه در این مملکت گل و بلبل هرکه برود دولت منتخب آقا حتما نمی رود


 
دولت جمهوری چک سقوط کرد به گزارش یورونیوز روسنوک روز سه شنبه استعفای خود را تقدیم میلوش زمان (Milos Zeman) رئیس جمهوری چک کرد.
بدین ترتیب، راه برای برگزاری انتخابات پیش از موعد، احتمالا در اوایل پاییز هموار خواهد شد.
نخست وزیرمستعفی، هم پیمان رییس جمهوری از جناح چپ بود و حدود دو ماه پیش، جایگزین دولت قبلی از جناح راست میانه شده بود.
جمهوری چک با مشکلات ناشی از رکود اقتصادی دست به گریبان است

tirsdag den 13. august 2013

دید موسي آن شبان را پشت رل

بسیار زیبا و مفرح و دلنشین....خوش باشید


حکایت موسی و شبان از قصه های شیرین مثنوی مولوی است، آما حکایت ما هم کم شیرین نیست!
---------

دید موسي آن شبان را پشت رل
آمده در شهر و میراند اتول

از تعجب باز ماند او را دهان
گفت اينجا در چه کاري اي شبان؟

حيف آن صحرا و کوه و دشت نیست؟
در سرت اندیشه‌ی برگشت نیست؟

در فراق بوي جاليز و علف
عمر تو در شهر خواهد شد تلف

حيف ِ گاو ِ شيرده، سرشيرِ ناب
شير شهري نيست جز مخلوط آب

تخم‌مرغ شهر دارد طعم خاک
مرغ شهري را پهن باشد خوراک ......

آن شبان گفتا که لطفاً اینقده
پند کمتر گوی و اندرزم نده

روستا مرحوم شد، ده سکته کرد
صورت سبزه ز غصه گشته زرد

غرق شد جاليزها در ديپرشن
دانه‌ شد پنهان به زير خاک و شن

چشمه يادش رفته که دارد وجود
ظاهراً الزايمر از سرچشمه بود

باغ ميوه مثل قبرستان شده
گاو شيري پاک بي‌پستان شده

جز گروهي پيرمرد و پيرزن
کس نمانده در ولايات وطن

کس نمانده توي ده، نزديک و دور
غير آخوند و مريض و مرده‌شور

تو نميداني مگر، حتي صمد
قسمتش شد که به آمریکا رود

گفت موسي پس صمد«آقا» بگو
يک کمي هم ضمناً از ليلا بگو

گفت: ليلا رفته دانمارکي شده
کارمند مرغ کنتاکي شده

بنده هم قيد ده خود را زدم
با اميد حق به تهران آمدم

پس مسافرکش شدم مثل همه
میروی جائی، بگو، وقتم کمه!

گفت موسا میروم میدان تیر
هرچه میگیری ، ز من کمتر بگیر

گفت چوپان، میبرم مفتی ترا
میرسانم هرکجا گفتی ترا

در عوض در بارگاه کبریا
یک کمی از بهر من مایه بیا

هست پيکانم قراضه جان تو
ناظر کارش بود چشمان تو

پس بگو از قول من با ذات حق
اگزوز من تازگی‌ها گشته لق

همچنين خواهم که الله الصمد
نو کند از بهر من کاسه نمد

این چراغ دست چپ هم فی‌المثل
هست کار ایزد عزوجل

گر نماید یک کمی نورش زیاد
از خدا دارم تشکر، تنکس گاد

پس بگو با آن خداوند جلیل
مشکلاتی باشدم از این قبیل

ایهاالموسای الله معک
دارم از بهر خدا آچار و جک

تو بگو با او به آکسنت عرب
پنچرالسوراخو لاستیک العقب

الذي تعویضکم لاستیکنا
واجب اليزدانو کار نيکنا

فی الاتوماتیکه جعبه دنده‌کم
الذين او خدا، من بنده‌کم

گفت موسا، من نميفهمم ترا
فارسي صحبت بکن بهر خدا

تو عرب را ميکشي با اين زبان
کس نميفهمد چه ميگوئي جوان

مثل آدم با زبان مادري
گفتگو کن با همان لفظ دري

شد شبان شرمنده از آن زر زدن
اکسکيوزمي گفت و آمد در سخن

گفت خواهش کن از آن یزدان پاک
یک کمی بنزین بریزد توی باک

همچنين جز حضرت پروردگار
نيست در اطراف من تعميرکار

تو بگو با حضرت والاجناب
من شده شمع و پلاتينم خراب

گر خداوندم کند آن را عوض
ميدهد مخلوق خود را کيف و حظ

گفت موسا ای شبان لطفاً خفه
من که نشنیده گرفتم ایندفه

خاک بر سر این سخن‌ها نیک نیست
بچه‌جان یزدان که میکانیک نیست

هست لاستیکت اگر پنچر درک
حق تعالا را چه با لاستیک و جک

اینچنین رفتار تو خیلی بده
هی به رب العالمین دستور نده

گر که هستی دلخور از رانندگی
لااقل قاصر نشو از بندگی

بلکه خیلی با تواضع با ادب
از خدا چیز مهمی کن طلب

پس شبان گفتا بگو با ربنا
خلق را از شیخ‌ها راحت نما

یا بیا آخوند را آدم بکن
یا بکلی شّرشان را کم بکن

کرد موسا منتقل این داستان
بازگو شد درد دل‌های شبان

وحی آمد سوی موسا از خدا
پست کن آچار و جک را بهر ما


mandag den 12. august 2013

قصه همه چیزش راست است. اونجای آدم دروغگو

ببین آیت الله چی هست که شیر هم از او وحشت می کند! ف. م. سخن

توسط
 
توضیح مهم: این قصه همه چیزش راست است. اونجای آدم دروغگو!
خبرگزاری فارس: "آیت‌الله سید جمال‌الدین گلپایگانی وقتی نیمه شب با شاگردانشان از نجف به سمت کربلا می‌رفتند، شاگردان از دور دیدند که یک حیوانی جلوی ایشان آمده بود و ایشان سوار آن شدند. کمی جلوتر که رفتند، متوجه شدند یک شیر است!"
یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. مزخرف گفتم! غیر از خدا٬ یکی بود٬ که اسم اش آیت الله بود. چون خیلی بزرگ بود به او می گفتند آیت الله العظمی.
یک روز این آیت الله٬ با شاگردان اش٬ در وسط بیابان های کربلا قدم می زد. یک روز که نبود؛ نیمه شب بود. ممکن است بپرسید آیت الله با شاگردان اش نصف شب وسط بیابان های کربلا چه کار می کرد؟! من چه می دانم چه کار می کرد! آمدی قصه بشنوی یا کرم بریزی و مرا مچل کنی؟! اگه یه بار دیگه سوال کنی قصه بی قصه!
باری. همین جور که این جمعیت داشتند وسط بیابان قدم می زدند٬ ناگهان دیدند یک چیزی دارد به آن ها نزدیک می شود. گفتند نکند روح شهدای کربلاست که آن وقت شب در مقابل چشمان شان ظاهر شده است. دیدند نه! روح نیست! یک جانور است! چشم هایشان را مالیدند (چون آن زمان ها عینک زدن حرام بود و آیت الله ها عینک نمی زدند) باری چشم هایشان را مالیدند دیدند یک شیر است به چه گندگی!
شاگردان آیت الله وحشت کردند و چند قدم عقب رفتند. آیت الله اما٬ لبخندی کم رنگ بر لبانش نقش بست. از آن لبخند ها که آدم های مردم آزار و زرنگ بعضی وقت ها روی لب شان دیده می شود.
شیر به آیت الله نزدیک شد. همین که چشم اش به عبا و عمامه ی آیت الله افتاد٬ مقداری زیادی از پشم یال و کوپال اش ریخت. می خواست برگردد و فرار کند٬ ولی در آن بیابان درندشت کجا می توانست در برود؟ کار از کار گذشته بود و شیر بیچاره گیر آیت الله افتاده بود...
شیر زیر لب گفت یا سیدالشهدا! خودت به دادم برس! و بعد به صدای بلند گفت سلام قربان. خیلی خوش آمدید. قدم رنجه فرمودید.
آیت الله لبخندش کمی پر رنگ تر شد. نگاهی به شیره انداخت و از موضع بالا گفت٬ چیه؟! ترسیدی؟!
شیر بدون معطلی گفت بله! نه تنها ترسیدم بلکه پاپیون هم کردم!
آیت الله قاه قاه زد زیر خنده. حالا نخند کی بخند. گفت چرا؟!
شیر بدبخت گفت٬ دیدم که امثال شماها چی به سر مملکت شیران که یک زمانی ایران نام داشت آوردید. دیدم که چگونه شیر وسط پرچم را به اشاره ای حذف کردید و جای آن خرچنگ گذاشتید. نترسم چه کنم؟
آیت الله دستی به یال و کوپال شیر کشید و گفت آفرین! به تو می گویند شیر چیز فهم! بدون معطلی رفتی سر اصل مطلب و حساب کار هم خوب دستته.
شیر گفت اگر امری ندارید مرخص شم! اِ ببخشید! پاک مهمان نوازی یادم رفته! اجازه بدید من شما را تا نجف روی کولم ببرم! تو رو خدا نگید نه! این یک افتخار بزرگه که لمبر مبارک تون را روی پشت ام لمس کنم!
آیت الله هم که نعلین٬ نوک پایش را زده بود از خدا خواسته پرید روی شیر. شاگردان آیت الله که از مکالمه ی آیت الله و شیر شگفت زده شده بودند شگفت زده تر شدند! فریاد یا الله! یا مولا! الله اکبر! از هر سو بلند شد. آیت الله سوار بر شیر٬ شاگردان به دنبال او٬ روانه ی نجف اشرف شدند.
قصه ی ما به سر رسید٬ شیر بدبخت هنوز به خونه اش نرسیده است!

onsdag den 7. august 2013

ورود تاکسيهای فضایی خصوصی به فضا تا ۲۰۱۷

ورود تاکسيهای فضایی خصوصی به فضا تا ۲۰۱۷
ورود تاکسيهای فضایی خصوصی به فضا تا ۲۰۱۷ناسا اخیرا پیش‌نویس درخواست برای مرحله چهارم و نهایی «برنامه خدمه تجاری» خود را منتشر کرده که انتظار می‌رود به پرتاب تاکسی‌های فضایی سرنشین‌دار به ایستگاه فضایی بین‌المللی از خاک امریکا تا اواخر سال 2017 بینجامد.به گزارش ایسنا، «برنامه خدمه تجاری C5610K» تلاش ناسا برای ارائه کمک‌هزینه به توسعه تجاری سیستم‌هایی برای حمل فضانوردان به ایستگاه بین‌المللی و بازگرداندن آن‌ها به زمین است.
بر اساس این پیش‌نویس، زمانی که ناسا نخستین اقدام برای یک پرواز سرنشین‌دار را صورت دهد، هر سال دو بار از این پروازها انجام خواهد شد.
پیش از این که ناسا پاییز سال جاری میلادی قرارداد نهایی را منتشر کند، این آژانس در اول و دوم آگوست میزبان نشست پیش‌قرارداد با صنایع در مرکز فضایی کندی خواهد بود.
آن طور که انتظار می‌رود، این قرارداد تحت مقررات تجاری فدرال، قراردادی با قیمت ثابت خواهد بود.
تاکنون ناسا بیشتر به «قانون موافقت‌نامه‌های فضایی» برای ارائه کمک‌هزینه به توسعه سفینه‌فضایی که از لحاظ تجاری طراحی شده، متکی بوده است.
عموما این تصور وجود دارد که شرکت‌های دارای بهترین شانس، شرکت‌هایی هستند که ناسا از پیش به عنوان بخشی از دور سوم برنامه خدمه تجاری، از آن‌ها حمایت کرده است.
این شرکت‌ها شامل «سیستم‌های تفحص فضایی بوئینگ،» «سیستم‌های فضایی سیرا نوادا» و «فناوری‌های تفحص فضایی» (اسپیس‌ایکس) هستند.
بوئینگ و اسپس‌ایکس بر روی ساخت کپسول‌ها فعالیت می‌کنند، در حالی که سیرا نوادا طراحی لیفتینگ-بدنه را بر عهده دارد.
تمامی سه‌ سفینه‌فضایی می‌توانند هفت نفر را در خود جای دهند. بوئینگ و سیرانوادا در حال برنامه‌یزی برای پرتاب موشک Atlas 5 هستند، در حالی که موشک Falcon 9 متعلق به اسپیس‌ایکس آماده عملیات در سال 2017 است.
در برنامه زمانبندی و بودجه‌گذاری، پرواز نمایشی برنامه‌ریزی‌شده که بخشی از آنچه ناسا «توانایی حمل‌ونقل‌ خدمه تجاری» می‌نامد، است، نخستین پرواز فضایی مداری سرنشین‌دار از ایالات متحده امریکا، از سال 2011 (سال پایان یافتن برنامه شاتل فضایی) به شمار می‌آید.
ناسا بارها اعلام کرده به بیش از 800 میلیون دلا در سال برای اجرای برنامه‌اش در سال 2017 و دخالت دادن بیش از یک شرکت در این برنامه نیاز دارد. 

mandag den 5. august 2013

محمود احمدی‌نژاد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد

محمود احمدی‌نژاد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد
» 13910823_2521460.jpgحقا که اگر کسی مصلحت این نظام را بداند همان احمدی نژاد است به کارنامه ٨ ساله اقتصادی سیاسی اجتماعی ایشان نگاه کنید خواهید دید که برای آمدن امام ١٢ ص چه زحمتی کشیده چو ن گفته اند تا همه از حل مسائل مایوس نشوند ایشان ظهور نخواهد کرد . پس بابا کارش راستی راستی درست بوده ١٠٠رئیس جمهور دیگر هم بیاید امکان ندارد که این همه مشکلات را حل کند
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور حکمی، محمود احمدی‌نژاد را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، متن حکم رهبر معظم انقلاب به این شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد دامت تأییداته

با توجه به تلاش با ارزش هشت ساله جنابعالی در مسئولیت خطیر ریاست جمهوری اسلامی ایران و تجارب فراوانی که در این مورد اندوخته‌اید، شما را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب می‌نمایم.

توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.

سیّدعلی خامنه‌ای

شیخ شیخ است اگر چه روحانی است

https://www.facebook.com/home.php#!/photo.php?v=370050676457806&set=vb.120121654784044&type=2&theaterشیخ شیخ است اگر چه روحانی است


معمای بسیار مشکل

معمای بسیار مشکل
نیم بیشتر جامعه ما را بانوان تشکیل میدهند به این عکس وزرای پیشنهادی آقا ی رئیس جمهور اعتدال نگاه کنید و ببینید از همین حالا چه اعتدالی اجرا شده است جواب را اگر پیدا کردید برای من هم بنویسید
 


torsdag den 1. august 2013

باید دید جایگاه زنان در این کابینه کجاست

امروز کانینه آقای روحانی معرفی می شود باید دید جایگاه زنان در این کابینه کجاست


ایشان
 فرمودند قصد دارند شوکت ایرانیان را دوباره به آنان باز گردانند

 

فرخ رو پارسا



[تصویر:  36043671769007989100.jpg]



دادگاه فرخ‌رو پارسا بعد انقلاب. عکس از موسسه پژوهش‌های سیاسی


-فرخ‌رو پارسا
-اولین وزیر زن ایران
-تولد اول فروردین ۱۳۰۱
-اعدام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹


فرخ‌رو پارسا در خانواده‌ای فرهنگی به دنیا آمد.فخرآفاق پارسا٬ مادر فرخ‌رو پارسا مدیر مجله جهان زنان و از فعالان حقوق زنان بود. او چهار شماره نشریه را یک سال بعد از به دنیا آمدن فرخ‌رو پارسا منتشر کرد.



در شماره آخر٬ انتشار دو مقاله درباره "ضرورت تحصیل دختران٬ آلام روحی زنان و ضرورت بازنگری در قانون ازدواج" برای او و خانواده دردسرساز شد. نتیجه خشم روحانیان٬ تبعید خانواده آن‌ها به اراک بود. به خاطر شرایط آن روز اراک و ترس از حمله آن‌ها به قم رفتند. تا بعد که با میانجیگری نخست وزیر وقت به تهران بازگشتند.


فرخ‌رو پارسا سال ۱۳۲۹ در رشته پزشکی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. اما به جای پزشکی ترجیح داد به فعالیت فرهنگی و آموزشی ادامه دهد.او سال ۱۳۳۳ انجمن بانوان فرهنگی را برای دبیرستان‌های دخترانه تأسیس کرد.او که سال‌ها در دبیرستان‌های تهران درس داده و مدتی مدیر دبیرخانه دانشگاه ملی ایران بود٬ سال ۱۳۴۷ اولین وزیر آموزش و پرورش ایران در کابینه هویدا شد.


هرچند بعضی از پژوهشگران حوزه زنان معتقدند تحولات دوران محمدرضا شاه بیشتر ظاهری بود و شاه سعی داشت ویترین زیبایی از جامعه زنان ایران به نمایش بگذارد، اما بعضی دیگر معتقدند فرخ‌رو پارسا در وزارت فرهنگ ایران نقش مهمی در توسعه آموزش دختران داشت.


عباس میلانی٬ مورخ ایرانی در دانشگاه استنفورد آمریکا در کتاب «ایرانیان نامدار» نوشته است او نه تنها بعد از انقلاب اعدام شد بلکه قبل از انقلاب هم هدف حمله مخالفانی بود که به دنبال ترور شخصیت او بودند. به گفته آقای میلانی٬ بار‌ها به او درباره فساد مالی٬ فساد جنسی و اخلاقی و مقام‌پرستی تهمت زدند و این شایعه را رواج دادند که بهایی شده است.
خانم پارسا بعد از انقلاب از ایران خارج نشد.



بعد از آن‌که مأموران برای دستگیری به خانه‌اش رفتند و او خانه نبود٬ دوره کوتاه زندگی نیمه مخفیانه او در خانه اقوام و دوستان آغاز شد.بر اساس گفته‌های فرخ‌رو پارسا در دادگاه، محمدجواد باهنر، نخست‌وزیر بعد از انقلاب از مشاوران او در تهیه کتاب‌های درسی وزارت فرهنگ بودند.


او پیش از بازداشت از محمدجواد باهنر که از معتمدان سران انقلاب بود درخواست کمک کرد. در خاطراتش نوشته که آقای باهنر به او گفته بهتر است از کشور خارج شود. در تدارک خروج قاچاقی از ایران بود که مأموران دستگیرش کردند.محاکمه او ۹ جلسه طول کشید و در ‌‌نهایت به جرم افساد فی‌الارض٬ همکاری با ساواک برای بازداشت فرهنگیان و غارت بیت‌المال به اعدام محکوم شد.



او گفته بود که در محاکمه، وکیل و حق تجدید نظر نداشته است. در آخرین صحبت‌هایش گفته بود که دادگاهش نشانه‌ تبعیضی است که میان زنان و مردان روا داشته شده و امیدوار است که آینده‌ای بهتر از امروز در انتظار زنان باشد.فرخ‌رو پارسا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ تیرباران شد.