onsdag den 28. november 2012

انتخابات و محلل ایران خانم

می ‌گویند یکی از بزرگان نجف عیال را سه طلاقه کرده بود، دیگر امکان رجوع نداشت، باید محلّلی پیدا می ‌کرد تا خاتون را به عقد خویش درآورد و پس از همبستری، او را طلاق دهد، کاری بس دشوارو پر مخاطره بود، باید کسی می‌یافت که نه خاتون به او دل بندد و نه او به خاتون!
شیخ سردرگریبان به دنبال چاره بود، خاتون جوان و زیبا و گل اندام بود، نکند محلّل جا خوش کند و خاتون را رها نسازد، یا خاتون محلّل را بر شیخ ترجیح دهد!
دراین اندیشه بود که صدای انکر الاصوات آب‌حوضی در کوچه پیچید، صدا را به سرش انداخته بود که : ” آب حوض می کشیمخودش از صدایش نتراشیده ترو نخراشیده تر بود، کچل و لوچ و پیس، با قدی کوتاه و چشمانی تنگ ودهانی دریده، دون مایه و بی‌فرهنگ، با پایی لنگ، ازمال دنیا سطلی داشت و یک لولهنگ، آب حوض می کشید ، نگاه به اوکفاره داشت و دیدنش درخواب صدقه
شیخ چون ارشمیدس فریاد کرد که یافتم، یافتم و سربرهنه به کوچه پرید، دیگر آب‌حوضی نمی‌دید، او واسطه وصال بود، دراوجمال یارمی‌دید، او را به اندرون دعوت کرد و راز خویش با او در میان گذاشت، گفت :” همیشه تو آب ما می کشی و اینک ما، همیشه یک درهم می ستاندی و اینک صد دینار، اما حواست باشد که زود کارت را بکنی و بروی!”
آب‌حوضی انگار در عرش پرواز می کرد، خانه شیخ را کی‌ازقصرهای بهشت می‌دید که درغرفه های آن حوریان منتظرند، او که عمری‌عزب بود و معذب و دست درآغوش خویش‌داشت، با خود گفت :” صد دینار
هم ندهی در خدمتم! “ اما به شیخ گفت:” شما بر من ولایت دارید، امرامر شماست
القصه، برای اولین بار بود که دلی از عزا در‌آورد و کامروا با صد سکه دینار طلا از خانه شیخ بیرون آمد،
سبکبال شده بود، انگار بر بال ملائک قدم می گذاشت، برعمررفته افسوس می خورد و می گفت: ”عجب کسب پر منفعتی!”
فردا صبح شیخ با صدای آب‌حوضی بیدار شد، از همیشه سحرخیزترشده بود و صدایش رساتر، اما چیز دیگری می گفت، او داد می زد: ” من یطلب محلّل؟ ” ” چه کسی محلّل می خواهد؟شیخ بیرون آمد و گفت: ” این چه بی‌آبرویی است که راه انداخته‌ای؟
آب‌حوضی – ببخشید محلّل – پاسخ داد:” راستش دیدم کارش راحتترودرآمدش بیشتراست، شغلم را عوض کردم! “
این حکایت روزگار ماست، علماء همه جورش را با این ملت تجربه کرده بودند، 24 سال کابینه در اختیار روحانیت بود، جابجایی سید و شیخ و سید هم جواب نمی داد، سه روحانی این عروس را در کابین خویش داشتند و اینک محلّلی لازم بود با شرایط کذا و کذا! باید آنقدر زشت باشد و زشتی کند که ملت نه تنها دل بر او نبندد که از ترس او به دامان داماد قبل پناه برد، قدرش را بداند و اورا بر روی سر بنشاند، و از سویی کسی باشد که اگر خواست جا خوش کند، زورمان به او برسد و دمش را بگیریم و بیرون بیاندازیمش!
اما امروز محلّل جا خوش کرده است و با بزک و دوزک، با دروغ و فریب و با خرج کردن از کیسه شیخ می خواهد دردل خاتون جا بازکند، تازه همکاران سابق را هم دعوت کرده است که بیایید، این شغل راحتتر‌و پرمنفعت تراست وبرای دور بعدهم محلّل‌ها صف کشیده اند.
بیچاره خاتون!!

tirsdag den 27. november 2012

پادشاه عربستان به کما رفت

پادشاه عربستان به کما رفت
 عبدالله بن عبدالعزيز، پادشاه عربستان يک هفته پس از انجام عمل ۱۴ ساعته بر روي کمر او در بيمارستاني در رياض در کما به سر مي‌برد و از لحاظ باليني تقريبا مرده است.
به گزارش پرس تي وي، روزنامه الشرق الاوسط عربستان که دفتر آن در لندن است، گزارش داد: پادشاه عربستان که پس از عمل جراحي بر روي کمر در بخش مراقبت‌هاي ويژه بيمارستاني در رياض بستري است، در کما فرو رفته است و در دو روز گذشته با کمک تنفس مصنوعي به حيات ادامه مي‌دهد.
به گفته پزشکان بيمارستان، اعضاي اصلي بدن پادشاه عربستان سعودي به وِِيژه قلب، شش‌ها و کليه‌ها از کار افتاده‌اند و پزشکان مجبور شدند چند بار از شوک الکتريکي براي تحريک ماهيچه‌هاي قلب او استفاده کنند.
عمل جراحي بر روي پادشاه عربستان با هدف ترميم «رباط عضلاني بخش فوقاني کمر او» از شنبه (۲۸ آبان، ۱۸ نوامبر) آغاز شد و تا ساعات نخستين روز يک‌شنبه ادامه يافت.
سلامت پادشاه ۸۹ سال عربستان سعودي در چند سال گذشته دچار مشکل و وي چند بار در اين سال‌ها در بيمارستان بستري شد.
عبدالله بن عبدالعزيز اکتبر ۲۰۱۱ نيز براي سفت کردن رباط اطراف مهره سوم کمر او تحت عمل جراحي مشابه قرار گرفت.
وي در سال ۲۰۱۰ نيز دو بار در امريکا تحت عمل جراحي کمر قرار گرفت

طنز تلخ !!


>>>فكر اقتصادي خوب زده به سرم :
>>>می خوام برم واشنگتن یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم بیام ایران هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه !!
>>>
>>>
>>>دقت کردین چه کشور بی ثباتیه این آمریکا؟
>>>صبح پولش یک قیمته، ظهر یک قیمت ، و شب یک قیمت دیگر …

>>>فکر کنم ما تنها ملتی هستیم که از ضایع شدن رئیس جمهورمون تو صحنه بین الملل حال میکنیم ... !!
>>>با اینکه بعضیا به صورت کاملا شیک و مجلسی گــــاو تشریف دارن ،ولی ما مثل مردم هندوستان براشون احترام قائلیم . . . !!
>>>
>>>در مکاتب دیگه، مُبلغهای دینی روابط جنسی رو برای خودشون حرام میدونن ولی برای بقیه مردم حلال، اما در مکتب ایرانی روابط جنسی برای مُبلغ دینی حلاله ولی برای بقیه مردم حرام!
>>
>>>
>>> اون قدیما، چند نفر اومدند و بتها رو شکستند و گفتند خدا را بپرستید، ولی بعد از
>>>مرگشون، در مکتب ایرانی، ما قبر خود اونها رو بت کردیم و پرستیدیم!
>>
>>>
>>> در مکتب ایرانی نزدیک شدن دختر و پسر به همدیگر جهت شناخت، قبل از ازدواج، عیب است ولی جدا شدنشان با دو تا بچه بعد از ازدواج عیب نیست!
>>>
>>>
>>>همه جای دنیا تبعید میکنن،تو ایران ممنوع الخروج
>>>خودشونم میدونن اینجا کجاست

>> نوشته از احمد کسروی


>>فرض را بر این بگذارید که تمامی کارمندان زحمتکش شهرداری از همین امروز به مدت یک ماه دست از کار بکشند و اعتصاب کنند ، چه اتفاقی می افتد ؟ تمامی شهرها را زباله و کثافت بر میدارد و هیچ کس حاضر نمیشود حتی برای خرید مایحتاج روزانه خود پایش را از در خانه بیرون بگذارد ، چه برسد به آنکه ساعتها در آن فضای مسموم و آلوده تنفس کند . اگر از همین امروز به مدت یک ماه تمامی پزشکان ، جراحان و پرستاران اعتصاب کنند فاجعه ای انسانی به بار خواهدآمد که حتی تصورش پشت آدمی را به لرزه میاورد یا حتی ارتشیان اگر بمدت یکماه مرزها را رها کرده و به خانه هایشان
بازکردند ، نانوا ها، لوله کش ها ، سیم کش ها ، مخابرات ، شرکت نفت ، گاز و …..حال به این فکر کنید که اگر آخوندها و امام جمعه ها به مدت یکماه که هیچ ، یک سال هم کم است به صورت مادام العمر دست به اعتصاب بزنند ..... آیا اتفاقی می افتد !!!؟ .... آیا آبی از آب تکان می خورد !!!؟همین که اعلام اعتصاب کنند و دست از خر کردن خلق خدا بشورند، دیگر از دروغ و نفاق و منبر ، شب اول قبر و نکیر و منکر و مهملات و موهومات و غول آسمانی خبری نخواهد بود و آن زمان چقدر دنیا زیبا میشود .....اما نه، یک جا نبودن آنها را احساس می کنیم ........ قبرستان

søndag den 25. november 2012

حکومت ايران با کارت‌های ملی جديد کاربران اينترنت را شناسايی می‌کند

"

 نشريه اشپيگل
 اعلام کرد حکومت ايران کارت‌های شناسايی جديدی را معرفی کرده است که بيومتريک هستند و هم‌زمان در اينترنت از آن استفاده می‌شود. اقدامی استراتژيک برای کنترل هر چه بيشتر مخالفان در اينترنت.

اين نشريه آلمانی روز گذشته، شنبه چهارم آذرماه (۲۴ نوامبر) در گزارش خود نوشت حکومت ايران گام ديگری به سوی نظارت کامل بر شهروندان ايرانی برداشته است.

محمدابراهيم طريقت، قائم‌مقام مجری طرح کارت هوشمند ملی ۹ آبان‌ماه سال جاری از آغاز عمليات صدور اين کارت در استان قم از روز ۱۰ آبان خبر داد و گفت: "پس از اتمام صدور کارت هوشمند ملی در استان قم از سال آينده عمليات صدور کارت برای ۶۲ ميليون ايرانی در سراسر کشور به مرور آغاز می‌شود."

کارت هوشمند ملی تمامی مشخصات شخصی فرد، ويژگی‌های مختلف بيومتريکی و اثر انگشت را ثبت می‌کند.

بيومتريک که با عنوان "زيست‌سنج" معرفی می‌شود سيستم تشخيص الگو است که يک شخص را بر اساس بردار ويژگی‌های خاص، فيزيولوژيک خاص، يا رفتاری که دارد بازشناسی می‌کند. بردار ويژگی‌ها پس از استخراج به‌طور معمول در پايگاه داده ذخيره می‌شود.

شناسايی افراد از روی اثر انگشت، اطلاعات چاپی و اطلاعات تراشه (مدار مجتمع الکترونيک نصب‌شده در کارت) صورت می‌گيرد.

چنانچه حکومت ايران بتواند "اينترنت حلال" را راه‌اندازی کند می‌تواند از شهروندان خود بخواهد برای هر بار وارد شدن به اينترنت خود را با کارت شناسايی هوشمند جديد ثبت کنند
سازمان ثبت احوال ايران در تارنمای خود از کارت هوشمند ملی به‌عنوان "مقدمه‌ای برای ورود به جامعه اطلاعاتی" ياد کرده و آورده است: "سازمان ثبت احوال کشور به‌عنوان مرجع امور هويتی کشور، در نظر دارد تا طی يک طرح برنامه‌ريزی شده، کارت‌های ملی هوشمند را جايگزين کارت‌های ملی فعلی کند. علاوه بر کاربردهای قبلی کارت ملی، کارت‌های جديد به‌عنوان کليد ورود به دولت الکترونيک و حرکت به سمت جامعه اطلاعاتی، اين فرصت را فراهم می‌کنند تا افراد به شيوه‌ای امن وارد فضای ديجيتالی شوند."

به‌گفته محمدابراهيم طريقت بر اساس برنامه پنجم توسعه سازمان ثبت احوال بايد برای تمامی افراد بالای ۱۵ سال کارت هوشمند ملی صادر کند که اين امر نيز طی پنج سال آينده محقق خواهد شد.

يکی از نمونه‌های کارت هوشمند، کارت شناسايی اداره مهاجرت سنگاپور برای افرادی که به‌طور منظم به اين کشور رفت‌وآمد می‌کنند است. اين کارت‌ها نيز با اثر انگشت کار می‌کنند، اما تنها منحصر به استفاده افرادی می‌شود که به اين کشور وارد و يا از آن خارج می‌شوند.

کارت شناسايی شخصی در آلمان نيز اين امکان را به افراد می‌دهد تا به ميل خود داده‌های آن را به‌منظور انجام کارهای اداری در اينترنت منتقل کنند.

اما به‌گفته قائم‌مقام مجری طرح کارت هوشمند ملی در ايران، کاربرد اين کارت‌ها در اين کشور به‌مراتب گسترده‌تر است.

کارت‌های جديد هوشمند در ايران افزون بر استفاده در ورود و خروج از اين کشور، در کارهای تجاری بر روی اينترنت، استفاده مقامات بر اينترنت، در برنامه‌های سلامت الکترونيک و توزيع کالاهای يارانه‌ای از قبيل بنزين، نيز کاربرد خواهد داشت و ايرانيان مجبور به شناسايی الکترونيکی خود خواهند بود.

به‌نوشته خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران (ايرنا) اين کارت هوشمند "همچون يک کليد" امکان ورود به دنيای ديجيتالی را برای شهروندان فراهم می‌کند.

اشپيگل آنلاين نوشته است حکومت ايران همواره اعلام کرده که در صدد ايجاد "اينترنت حلال" است تا تنها اجازه دسترسی به سايت‌های منطبق بر قوانين اسلامی ايران به مردم داده شود.

روزنامه بريتانيايی گاردين نيز در پايان ماه سپتامبر گذشته گزارش داد پژوهشگران دانشگاه پنسيلوانيا با نسخه‌ای از اين "اينترنت حلال" مواجه شده‌اند.

چنانچه حکومت ايران بتواند "اينترنت حلال" را راه‌اندازی کند می‌تواند از شهروندان خود بخواهد برای هر بار وارد شدن به اينترنت خود را با کارت شناسايی هوشمند جديد ثبت کنند.

حکومت ايران هم‌اکنون سايت‌های شبکه اجتماعی فيس‌بوک و توئيتر را فيلتر کرده است و از حدود يک سال پيش کافی‌نت‌ها به دستور حکومت مجبور شده‌اند به‌مدت شش ماه نام، نشانی، شماره تلفن کاربران اينترنت و اطلاعات در مورد سايت‌های رجوع شده را نگه‌داری کنند.

lørdag den 24. november 2012

نجات جان 300 سیل‌زده توسط 115 امدادگر در بوشهر خبر داد

مدیر روابط عمومی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر ایران از نجات جان 300 سیل‌زده توسط 115 امدادگر در بوشهر خبر داد.


حسین درخشان در گفت‌و گو با ایسنا، در تشریح خدمات ارایه شده در حادثه سیل و آبگرفتگی بوشهر گفت: در این حادثه بر اثر جاری‌شدن سیل 300 تن دچار حادثه شدند.

وی با بیا اینکه با اعلام خبر وقوع سیل و آبگرفتگی در بوشهر 12 تیم عملیاتی به همراه 19 دستگاه موتور پمپ و لجن‌کش به محل حادثه اعزام شد گفت:115 امدادگر مستقر در مناطق آسیب‌دیده توانستند به 300 تن سیل‌زده امدادرسانی کنند.

مدیر روابط عمومی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال‌احمر ایران با بیان اینکه امدادگران 65 تن از سیل‌زدگان را اسکان اضطراری دادند، گفت: دو واحد مسکونی بر اثر جاری‌شدن سیل تخریب شد.


fredag den 23. november 2012

دکتر مصطفی بادکوبه‌ای برای اجرای حکم به زندان اوین


دکتر مصطفی بادکوبه‌ای برای اجرای حکم به زندان اوین 




ندای آزادی : دکتر «مصطفا بادکوبه‌ای هزاوه‌ای»، روزنامه‌نگار و شاعر منتقد دولت که به دلیل سرودن و انتشار اشعار انتقادی به ویژه در دوران پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ١٣٨٨ مدتی را در بازداشت به سر برده بود، برای اجرای حکم هجده ماه حبس، خود را به زندان اوین 
تهران معرفی کرد.

به گزارش خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وی که پیش‌تر در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به سه سال حبس محکوم شده و این حکم در دادگاه تجدید نظر به هجده‌ماه زندان تبدیل شده بود، صبح روز یکم آذرماه به زندان اوین مراجعه کرد. آقای بادکوبه‌ای طی همین حکم به مدت پنج‌سال از شعرخوانی در انجمن‌های ادبی نیز محروم است.



حرکت آرام ایران به سمت تولید سلاح هسته ای، توقف ناپذیر باش

به گزارش دویچه وله، به نظر می رسد که حرکت آرام ایران به سمت تولید سلاح هسته ای، توقف ناپذیر باشد. تازه ترین گزارش ها حاکی از آن است که ایران به شدت سرگرم افزایش ذخایراورانیوم غنی شده با خلوص 20 درصد است. سطحی از غنی سازی که به زعم کارشناسان می تواند در ساخت سلاح نیز کارایی داشته باشد. این در حالی است که اورانیوم غنی شده در حدود 5 درصد می تواند برای راکتور های غیر نظامی مورد استفاده قرار گیرد اما تهران می گوید اورانیوم 20 درصد غنی شده را برای سوخت رسانی به راکتور تحقیقاتی تهران می خواهد.
از سوی دیگر پیشرفت تکنولوژیکی ایران در مقوله هسته ای نیز در تمامی تاسیسات هسته ای به چشم می خورد. آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید نصب سانتیرفوژها در سایت غنی سازی زیرزمینی فوردو به پایان رسیده و به این ترتیب پتانسیل تولید اورانیوم غنی شده 20 درصدی در ایران دو برابر شده است.
رضا سجادی، سفیر ایران در روسیه اخیرا تایید کرده است که ایران درآستانه افزایش ظرفیت تولید اورانیوم غنی شده با خلوص 20 درصد قرار دارد. وی پیش از آغاز مذاکرات 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) در بروکسل گفت، امیدواریم دور بعدی مذاکرات با ایران به جای اعمال استاندارد های دوگانه با رویکرد سازنده همراه باشد. وی همچنین با اشاره به پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا متذکر شد که رئیس جمهور آمریکا باید رویکردی منطقی را در قبال ایران برگزیند.
این نو از فرمول بندی با تاکید بر رویکرد منطقی و استاندارد دوگانه معمولا نوعی کد است که زمانی از سوی مقامات تهران مورد استفاده قرار می گیرد که خواستار به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی و لغو تحریم ها هستند. اما باوجود اظهارات مقامات تهران، والتر پوش، از موسسه امور امنیتی و بین الملل در آلمان می گوید، فشار تحریم ها علیه ایران زیاد است و این از رویکرد هسته ای ایران ناشی می شود که پیامد هایی برای موضع استرتژیک تهران به همراه داشته است.
از سوی دیگر علاوه بر مساله هسته ای، ایران درگیر بحران سوریه است. ایران راهی جز باقی ماندن در کنار اسد ندارد و این در حالی است که آینده بشار اسد در سوریه مبهم است.
این دو درگیری برای ایران بسیار دردسرساز است. از سوی دیگر ظهور مجدد مصر به عنوان یک بازیگر در عرصه سیاسی در منطقه و عربستان سعودی که همچنان رقیب ایران است، از دیگر نگرانی های تهران به شمار می رود.
با این حال گابریل ریفکایند، کارشناس سیاسی در انگلیس نظر دیگری دارد. وی معتقد است که نباید ایران را دست کم گرفت. به گفته وی خیلی زود است که بگویم ایران کاملا در انزوا قرار گرفته چرا که نتیجه بحران در سوریه مشخص نیست. علاوه بر این استراتژی نگاه به شرق ایران به خصوص نگاه به چین نیز شرایط را پیچیده تر کرده است. البته نباید فراموش کرد که شرایط برای ایران مانند سال 2006 نیست، زمانی که ایران پس از جنگ اسرائیل و لبنان اعتماد به نفس زیادی به دست آورد.
مشکلات پیش روی ایران با درگیری اخیر در نوار غزه باز هم گسترده تر شد. چرا که حماس در این شرایط برای درخواست کمک به قطر پناه برد. این در حالی بود که ایران همواره به عنوان حامی حماس در منطقه شناخته می شد.
به گزارش دویچه وله، تمامی این عوامل می تواند موضع تهران را در مذاکرات هسته ای آتی تحت تاثیر قرار دهد. البته به گفته پوش، طرف های مذاکره کننده با ایران نباید گمان کنند که تهران در موضع ضعف قرار دارد. استراتژی بهتر برای مذاکره با ایران یک شرایط برد – برد است.
پوش ادامه داد: صدا هایی از ایران شنیده می شود که خواستار مذاکره با آمریکا حتی مذاکره مستقیم است. اما تهران همچنان با دیده تردید به ایالات متحده می نگرد. در این شرایط دو طرف باید زمینه را محیا کنند. برخی تحلیلگران دیگر نیز بر این باورند که شرایط تغییر کرده و اینک انگیزه بیشتر برای مذاکره وجود دارد. از سوی دیگر اوباما نیز برای ارائه پیشنهاد ها به ایران آزادی عمل بیشتری دارد و ایرانیان نیز تمایل بیشتری به مذاکره دارند که البته تنها به دلیل فشار تحریم ها نیست. اکنون انگیزه ای برای مذاکره وجود دارد که در سال های اخیر بی سابقه بوده است

کلاهمان را قاضی کنیم

 ایرونی‌‌های سر شار از عاطفه،عشق به هم وطن و نگران از سر نوشت تمام بدبخت‌های دنیا.

گفتند سکّه گران میشود شب تا صبح پشت در بانک صاف کشیدیم تو سر و کله هم زدیم تا سکّه بخریم،صبحانه بدون سکّه از گلویمان پایین نمیرفت.
نرخ دلار بالا رفت کمر موبایل‌ها زیر بار ترافیک خمّ شد ،همه شدیم بورس باز بدون اینکه فکر کنیم که این خود ما هستیم که بازار یاب مسببین این آشفته بازار هستیم .
بلیت هواپیما گران شد ،این دیگر مصیبت بود ،مگر میشود از زیارت برج‌های دوبی‌ چشم پوشید.
واردات آات آشغال‌های خارجی‌ (ظاهراً )ممنوع شد ،فکرش را بکنید باید گًل پلاستیکی‌ها را برای زینت میز سخرانان (محترم)از بازار سیاه تهیه کرد ،طفلکی شهردار‌ها .
باز هم یک مصیبت دیگر ،اگر کفش و کلاه از چین و تکیه وارد نشود مجبوریم از محصولات ساخت کارگر هم وطن استفاده کنیم .این حسابی‌ افت دارد .
از پی‌ آمد‌های تحریم‌ها یادم رفت ،گرفتن ویزای آمریکا و اروپا خیلی‌ سخت شده ،پیش خودمان بماند این یکی‌ چاره داره،دم دوست و اشنای قدیمی‌ اونور ابی را میبینیم برایمان دعوت نامه جور می‌کند .

کلاهمان را قاضی کنیم چند در هزار ما توی این بلبشو حتا فکر کمک به زلزله زدگان از خاطر خطیرش گذشت ؟
کداممان در حالیکه توی اتاق گرم و نرم ماهواره تماشا میکردیم به فکر مادری بودیم که برای گرم کردن فرزندش وسیله جز بدن لرزانش نداشت ؟
در کشوری که این‌همه کودک خیابانی هست کدام از ما (اگر دستمان به دهنمان می‌رسد )خرج تحصیل یکی‌ از این هزاران را به عهده ایم ؟
با دیدن آگهی فروش کلیه هرگز به فکر افتاده ایم با داوطلب تماس بگیریم و پرسیم چرا میخواهد برای یکی‌ دو میلیون خودش را ناقص کند و اگر قدرت مالی داریم دست کم پول یک کلیه را بدون در یافت جنس بپردازیم؟
از سیستم گله داریم ،آیا هرگز فکر کرده ایم که خود ما نیز جزوی از همین سیستم هستیم ؟چماق به دست و شکنجه گر را که دیگر آمریکای جهان خوار و صهیونیسم به ایران صادر نکرده ، از کره مریخ هم نیامده ،این‌ها دست پرورده خود ما هستند .
حتما شما هم مثل نگارنده میگویید :آخر من یک نفر چه کاری از دستم ساخته است :تا به حال شنیده اید کسی‌ دو نفر باشد؟
هیچ به این فکر کرده ایم تمام ملت‌ها چه آنهایی که کشورشان را ساخته اند و چه آنهایی که خراب کرده اند هر یک نفرشان (یک)نفر بوده؟
از همه مهم تر آیا از نوک بینی‌ خودمان کمی‌ آنطرفتر را هم نگاه می‌کنیم تا ببینیم دور و برمان چه خبر هست ؟
گویا در این سر زمین تا زمانیکه بمب در خانه همسایه می‌افتد به ما مربوط نیست ............

از همه اینها که بگذریم انتخابات نزدیک است یادمان باشد حتما شرکت کنیم.مهر شرکت در آن به صدور پاسپورت کمک می‌کند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!امضا فضول باشی‌

onsdag den 21. november 2012

خامنه ای فیتیله طرح سوال از رئیس جمهور را پایین کشید

      

در حالی که نمایندگان مجلس خود را آماده طرح سئوال از محمود احمدی نژاد می کردند، علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی خواستار توقف این طرح شد.
ایشان البته و صد البته در امور کشوری دخالت نمی کند و طلبه ای بیش نیست و جان بیماری دارد که در راه انقلاب گذارده است فقط از خیمه شب بازی خیلی خوششان می اید چه کار کنند دوست دارند با عروسک ها از پشت پرده بازی کنند همین
 
مهر بانان
در حالی که نمایندگان مجلس خود را آماده طرح سئوال از محمود احمدی نژاد می کردند، علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی خواستار توقف این طرح شد.
  آقای خامنه‌ای صبح امروز (چهارشنبه، یکم آذر) در جمع گروهی از بسیجیان گفت: طرح سوال از رییس‌جمهور تا اینجا کار مثبتی بود، هم نشان‌دهنده احساس مسئولیت مجلس و هم آمادگی مسئولان دولتی برای پاسخگویی است اما ادامه این کار آن چیزی است که دشمن می‌خواهد.
او افزود: از نمایندگان محترم تقاضا می‌کنیم از اینجا به بعد ادامه ندهند.
در واکنش به این سخنان خامنه‌ای، علی لاریجانی رئیس مجلس در نامه‌ای سرگشاده تاکید کرد: اطاعت از اوامر ولی امر مسلمین مایه افتخار نمایندگان مجلس است.
به گزارش وب‌سایت خانه ملت، آقای لاریجانی در نامه خود نوشته است: نظرات حکیمانه جنابعالی برای امت اسلامی راهگشا می باشد، از جمله در مورد سوال از رئیس جمهور که عده ای از نمایندگان مجلس پیگیر آن بودند، ضمن درستی اقدام سوال کنندگان، امر فرمودید که این اقدام همین جا متوقف گردد. قطعا نظر ولی امر مسلمین که اشراف بر همه مصالح مسلمین دارند، برای جامعه اسلامی قرین سعادت بوده و اطاعت از اوامر حضرتعالی فریضه و مایه افتخار اینجانب و نمایندگان مجلس می باشد.
قرار بود محمود احمدی‌نژاد در مجلس حاضر شود تا به سوال نمایندگان درباره ارز و برخی سیاست‌های دولت پاسخ دهد.
منبع: ایسنا و خانه ملت

tirsdag den 20. november 2012

جايزه نخست ا جشنواره فيلم مانهايم، به فيلم سينمايی "سوت پايان" ساخته نيکی کريمی،

جايزه اصلی بخش مسابقه جشنواره بين‌المللی فيلم مانهايم به فيلم سينمايی "سوت پايان" ساخته نيکی کريمی، بازيگر و کارگردان ايرانی رسيد.


به گزارش منابع خبری، روز گذشته يکشنبه ٢٨ آبان (١٨نوامبر) در مراسم پايانی شصت‌ويکمين دوره از جشنواره فيلم مانهايم، نيکی کريمی، بازيگر و کارگردان ايرانی که با فيلم "سوت پايان" در بخش مسابقه اين جشنواره شرکت کرده بود، توانست جايزه نخست اين جشنواره را از آن خود کند.

در بيانيه هيئت داوران اين جشنواره آمده است: "سوت پايان با قدرت در بيان تصويری سينمايی به زيبايی انسانيت و کمک به هم‌نوع را به ما نشان می‌دهد. کشمکشی که تا پايان ما را با خود می‌کشاند و فيلمساز به ما خاطرنشان می‌سازد که برای سعادتمند شدن ابتدا بايد به فکر کمک به ديگران و هم‌نوعان خود باشيم."

جشنواره بين‌المللی فيلم مانهايم که هرساله به‌طور مشترک در شهرهای مانهايم و هايدلبرگ در ايالت بادن-وورتمبرگ آلمان برگزار می‌شود تاکنون به فيلمسازان زيادی جايزه مهم رينر ورنر فاسبيندر را اهدا کرده است.
اين جشنواره که در سال ۱۹۵۲ پايه‌گذاری شد پس از برليناله دومين جشنواره مهم آلمان به‌شمار می‌رود.

"سوت پايان"، سومين ساخته بلند نيکی کريمی سال گذشته برای نخستين بار در بخش رقابتی جشنواره پوسان کره جنوبی و پس از آن در جشنواره دبی به نمايش گذاشته شد.

اين فيلم همچنين در هجدهمين دوره جشنواره بين‌المللی فيلم سينمای آسيا وزول در فرانسه به نمايش درآمد و توانست جايزه شهر پاريس موزه گيمه، جايزه انستيتو زبان‌های شرقی پاريس اينالکو و جايزه اصلی هيئت داوران اين جشنواره را از آن خود کند.

نيکی کريمی افزون بر کارگردانی و نويسندگی، بازيگری و تهيه‌کنندگی اين فيلم را هم به عهده داشته است.

همچنين "سوت پايان"، تابستان سال جاری به‌طور هم‌زمان در بخش مسابقه جشنواره دوربان آفريقای جنوبی و جشنواره چنای هندوستان پذيرفته شد.

جشنواره بين‌المللی چنای هندوستان ويژه زنان فيلمساز آسيايی است و فيلمسازان زن کشورهای مختلف آسيايی در آن به رقابت می‌پردازند.

"سوت پايان" خردادماه سال جاری نيز در بخش مسابقه جشنواره سيدنی، حضور داشت.

اين فيلم روايتگر زن و شوهری فيلمساز است که با يک اتفاق برای يکی از بازيگران فيلمشان وارد ماجرای تازه‌ای می‌شوند.

افزون بر نيکی کريمی، شهاب حسينی، اشکان خطيبی و هستی مهدوی‌فر نيز در اين فيلم به ايفای نقش پرداخته‌اند.

اسپانیا به سرمایه‌گذاران خارجی، در ازای خرید ملک، اجازه اقامت موقت خواهد داد.

اسپانیا به سرمایه‌گذاران خارجی، در ازای خرید ملک، اجازه اقامت موقت خواهد داد. جزییات این طرح، که شامل املاک مسکونی با ارزش ۱۶۰ هزار یورو و بالاتر است، در هفته‌های آینده اعلام میشود
 
Spain is considering granting temporary residency to foreigners who buy homes valued at 160,000 euros ($204,000) or more, the deputy trade minister said today.
“In coming weeks, we will start to reform the law regarding foreigners to reactivate demand abroad and contribute toward reducing housing stock,” Jaime Garcia-Legaz said at a conference in Madrid. The changes are likely to have the most effect on Russians and Chinese, he said.

Spain May Give Residency to Home Buyers Who Spend $204,000

Spain May Give Residency to Home Buyers Who Spend $204,000
Santi Burgos/Bloomberg
Pedestrians look at properties for sale in an estate agents' window in Madrid, Spain.
Pedestrians look at properties for sale in an estate agents' window in
Sponsored Links
 
 
 
The price level, which is the average for Spain, isn’t definite, according to a spokesman for the deputy minister. The measure would replicate agreements established in Ireland,Portugal and the U.S., he said.
Spanish Foreign Minister Jose Manuel Garcia-Margallo announced the plan in Congress on Nov. 14, the spokesman 

ممنوعیت واردات کاندوم

معلوم نیست که محافظ بهداشتی اساساً به چه دلیل در فهرست کالاهای غیرضروری قرار داشته و مهمتر از آن، به چه دلیل وارداتش به کشور ممنوع شده است. در این باره می توان به چند دلیل احتمالی اشاره کرد و بر هر یک از این دلایل، نقدهایی نیز وارد است.

در جهان میلیونها دلار خرج تبلیغ برای استفاده از کاندوم می کنند و سکس ایمن را تبلیغ میکنند تا از بیماری های مقاربتی و بچه ناخواسته و سقط جنین جلو گیری شود و حکام ما در فکر صلوات فرست هستند. ندانم کاری امروزهزینه سنگینی برای جامعه فردا خواهد داشت
 

عصر ایران: در خبرها آمده بود که محافظ بهداشتی (کاندوم) به عنوان یکی از کالاهای "غیرضرور و لوکس"، با تصویب جدید دولت، ثبت سفارش وارداتش به کشور ممنوع شده است.

معلوم نیست که محافظ بهداشتی اساساً به چه دلیل در فهرست کالاهای غیرضروری قرار داشته و مهمتر از آن، به چه دلیل وارداتش به کشور ممنوع شده است. در این باره می توان به چند دلیل احتمالی اشاره کرد و بر هر یک از این دلایل، نقدهایی نیز وارد است.

نخست اینکه، ممکن است مسئولان دولتی، واردات محافظ بهداشتی را با هدف پیشبرد سیاست افزایش جمعیت در کشور، ممنوع کرده باشند. اگر چنین باشد، باید گفت افزایش جمعیت، اگر قرار است سیاستی اقناعی باشد، باید با "مجاب کردن" شهروندان به زاد و ولد بیشتر اجرا شود. لازمه این کار نیز، بحث و استدلال و کار فکری لازم برای متقاعد ساختن مردم به ضرورت افزایش جمعت کشور است. زاد و ولد اجباری که نمی شود!

در جامعه ایران، برخی از پدیده های اجتماعی، به دلیل سرشت اجباری شان، خصلت سیاسی یافته اند. اگر ممنوعیت واردات محافظ بهداشتی، با هدف زمینه سازی برای افزایش اجباری جمعیت باشد، دیر یا زود ممکن است پدیده طبیعی و ذاتاً غیرسیاسی زاد و ولد هم، خصلت و ماهیتی سیاسی پیدا کند؛ و این امر موجب افزایش سیاست زدگی در ایران امروز خواهد شد.

بر فرض هم که ممنوعیت واردات محافظ بهداشتی با هدف افزایش جمعیت صورت وضع شده باشد، با توجه به اینکه بخش عمده این محصول در داخل کشور تولید می شود، منطقاً باید واحدهای تولیدکننده این کالا در داخل کشور نیز تعطیل شوند تا جامعه به سمت تحقق هدف مذکور سوق داده شود؛ و این امر، به سهم – ولو کوچک – خود، موجب افزایش بیکاری و نارضایتی اقتصادی در کشور می شود.

دوم اینکه، ممکن است مسئولان دولتی، واردات محافظ بهداشتی را با هدف کمک به تولید ملی ممنوع کرده باشند. اگر چنین باشد، بحث سوق دادن غیراقناعی جامعه به سمت افزایش زاد و ولد منتفی است و این تصمیم گیری، جنبه اقتصادی می یابد.

سالانه بیش از 72 میلیون قطعه محافظ بهداشتی در داخل کشور تولید می شود و این رقم، سه چهارم نیاز مردم ایران به این کالا را تامین می کند. با ممنوع شدن واردات این کالا به ایران، خلا و کمبودی در بازار بوجود می آید که معلوم نیست چگونه می خواهد پر شود؟ آیا مقامات دولتی، تدبیری اندیشیده اند تا کاهش 25 درصدی محافظ بهداشتی را در سطح کشور جبران کنند.

لازمه این کار افزایش تولید محافظ بهداشتی در داخل کشور است. این سیاست در صورتی قابل قبول است که دولت به تولیدکنندگان داخلی پیشاپیش این کالا اطلاع داده باشد که تولید خود را از فلان تاریخ تا حدی افزایش دهند که جامعه با کمبود محافظ بهداشتی مواجه نشود. اما آیا زمینه لازم برای افزایش 25 درصدی تولید این کالا در داخل کشور وجود دارد؟

بر فرض که چنین افزایش تولیدی امکان پذیر باشد و دولت هم پیشاپیش به تولیدکنندگان داخلی اعلام و کمک کرده باشد که تولید کالای خود را از فلان تاریخ تا فلان قدر افزایش دهند، باز هم این سوال پرسیدنی است که این کالا به چه دلیل جزو کالاهای لوکس و غیرضروری قلمداد شده است؟

سوم اینکه، ممکن است مسئولان دولتی، واردات محافظ بهداشتی را با این تلقی ممنوع کرده باشند که این کالا، صرفاً از سوی اقشار خاصی از مردم ایران مصرف می شود و همگان را با آن سر و کاری نیست. اگر چنین باشد، با توجه به آمار رو رشد بیماری ایدز در کشور، باید پرسید چرا همان اقلیت مصرف کننده محافظ بهداشتی را باید از مصرف این کالا محروم کرد؟

این همه که در سال های اخیر، مسئولان وزارت بهداشت و نیروی انتظامی درباره تعداد رو به رشد زنان خیابانی هشدار داده اند، آیا دال بر این نیست که شهروندان باید از رفتارهای پرخطر جنسی پرهیز کنند؟ پس چرا به جای اینکه فرهنگ استفاده از محافظ بهداشتی در جامعه ترویج شود، دولت رفتار پرخطر اکثریت روگردان از این کالا را عقلانی فرض کرده و اقلیت مشتری این کالا را از دسترسی به آن محروم می کند. این امر ، البته نافی هدایت جامعه به اخلاق گرایی نیست.

تازه این نقد متعلق به زمانی است که بپذیریم در شهرهای بزرگ کشور، اکثر مردم بدون استفاده از محافظ بهداشتی، تن به آمیزش جنسی می دهند. اما اگر آمیزش جنسی اکثریت مردم در شهرهای بزرگ با استفاده از محافظ بهداشتی باشد، چرا ناگهان باید بخشی از این جمعیت را در معرض خطر ابتلا به بیماری ایدز و سایر بیماری های مقاربتی قرار داد؟

کريمي در بين 3 نامزد نهايي مرد سال آسيا

کريمي در بين 3 نامزد نهايي مرد سال آسيا


علي کريمي براي مراسم انتخاب مرد سال فوتبال آسيا از سوي AFC به اين مراسم دعوت شد.



به نقل از سايت رسمي باشگاه پرسپوليس، کنفدراسيون فوتبال آسيا صبح امروز با ارسال نامه اي به فدراسيون فوتبال ايران علي کريمي را به عنوان يکي از سه نامزد نهايي مرد سال فوتبال آسيا به مراسم انتخاب برترين ها که چهارشنبه آينده در مقر AFC در کوالالامپور برگزار مي شود، دعوت کرد.

اين نامه از سوي فدراسيون فوتبال ايران در اختيار باشگاه پرسپوليس قرار گرفت تا اقدامات لازم به منظور سفر علي کريمي انجام شود.

کنفدراسيون فوتبال آسيا پيش از اين محسن بنگر و علي کريمي را در جمع پنج نامزد نهايي قرار داده بود و با ارسال اين نامه مشخص شد علي کريمي در جمع سه نامزد نهايي قرار گرفته است.


søndag den 18. november 2012

لباس بانوان ایران دربار ساسانی بر تن بانوان دربار عثمانی

لباس بانوان ایران دربار ساسانی بر تن بانوان دربار عثمانی بیشتر جامه های استفاده شده در سریال حریم سلطان اقتباس شده از بانوان دربار ساسانی می باشد
جوامع جهان در ابرو خریدن برای گذشته گان خود هستند و فقط ما هستیم که آبروی داشته خود را به غاصبان این آب و خاک تقدیم می کنیم
 

torsdag den 15. november 2012

درمان درد (مسعود صدر)

درمان درد
اگر اسکندر آيد فرض واهي
به پوزش خواهي و بر عذرخواهي
دوباره تخت جمشيدي بسازد
که بر آن باز هم ايران بنازد
اگر تيمور برگردد به خواري
به پاي ميز صلح و سازگاري
دوباره جان ببخشد کشتگان را
به ما باز آورد آن نخبگان را
...اگر سرکرده اعراب جاهل
بدانديشان و بد کيشان بد دل
که از ما آن چنان کشتند و بردند
و آن فرهنگ بر آتش سپردند
اگر صدها برابر باز آرد
نهال دانش و بينش بکارد
اگر چنگيز آدمخوار و خونخوار
به ايران بازگرداند دگربار
همان سرسبز باغ و گلشن ما
چراغ پر فروغ و روشن ما
اگر صدها رژيم ديگر آيد
اگر بر ما دو صد پيغمبر آيد
فلک صدها سياست پيشه آرد
اگر از آسمان چرچيل بارد
دوصد کوروش، هزاران مرد دانا
تقي خان ها و صد ها ابن سينا
فرشته جاي ديو و دد نشيند
خدا هم گر بر اين مسند نشيند
که اين کشتي ز توفان وارهاند
سلامت باز بر ساحل رساند
اگر بين «من» و«ما» پل نسازيم
اگر از خارهامان گل نسازيم
اگر در شوره زاران گل بکاريم
خرد را دست «بي بي سي» سپاريم
ندانيم از"به جز ما هيچکس نيست"
"به جز ما و شما فرياد رس نيست"
فلک گر نشنود فرياد ما را
نبيند يک صدا ما و شما را
نه امسال و نه تنها سال ديگر
که ده ها سال و صدها سال ديگر
بدان اي هموطن بس روشن و فاش
همين است اين، همين کاسه همين آش
مسعود صدر

onsdag den 14. november 2012

میراث فرهنگی گرفت و برد و هیچ کس پاسخ گو نیست


 

فاطمه علی اصغر در خبرگزاری میراث فرهنگی نوشت: برادرزاده حسین بهزاد مینیاتور، نگران آثاری از استاد است که زمانی به سازمان میراث فرهنگی اهدا شد. او مکاتبات بسیاری با مسئولان ارشد این سازمان داشته تا مرهمی بر نگرانی او بگذارند. او دل شوره‌ این را دارد که مبادا آثار مینیاتور استاد، به سرنوشت خانه و آرامگاه اش دچار شده باشد.
پسر می‌خواست نام پدر زنده بماند. خانه و آثار او، در دل‌های مردم سرزمینش جاودانه شود. برای همین هم بود که دهه 70 پسر قصد آن کرد که خانه و آثار پدر را به نماینده میراث دار ملت بسپارد. چنین هم شد. اما میراث داران، میراث پدر را پاسداری نکردند.
آن پدر، حسین بهزاد مینیاتور بود. آن پسر، پرویز بهزاد مینیاتور. میراث دار هم سازمان میراث فرهنگی ایران. اما قراردادهایی که بسته شده بود، در گذر روزگار نادیده گرفته شد. حالا برادرزاده حسین بهزاد، پیگیر این وضعیت کنونی این قراردادهاست. او یک سوال دارد:« چرا این قراردادها به درستی اجرا نشده است؟.» برای همین هم بارها و بارها با مسئولان ارشد سازمان میراث فرهنگی مکاتبه کرده اما هیچ کدام از این مکاتبات پاسخی نداشته است.
حسین بهزاد و یگانه پسرش پرویز - 1305
قراردادی میان پرویز بهزاد و سازمان میراث فرهنگی منعقد شد. بر اساس این قرارداد: «سازمان در قبال واگذاری قطعی متعهد می‌شود که ساختمان فوق الذکر را به صورت موزه محل مسکونی استاد با استفاده از وسایل و فضاهای مورد استفاده، حتی المکان به همان صورت زمان زندگی استاد بهزاد تزیین و توسط عکس‌های رنگی به اندازه 1.1 از اصل آثار تحویلی آماده بازدید نماید».
این قرار داد با 12 بند، به تاریخ 30 دی ماه 71 به امضا مسئولان سازمان میراث فرهنگی رسیده است. همچنین قرار بر این شد، 304 اثری که از حسین بهزاد مینیاتور به سازمان میراث فرهنگی اهدا شده است،در موزه‌ ای در سعدآباد به نمایش گذاشته شود.
سکوت تلخ میراث داران
خانه استاد، حالا دیگر نشانی از بهزاد ندارد. خانه به موسسه آموزشی و بخش اداری سازمان میراث فرهنگی تبدیل شده است. قراردادی که پرویز بهزاد با سازمان میراث فرهنگی بسته بود، کاملا زیر پا گذاشته شده و کسی هم پاسخگو نیست.
کوچه‌ای هم که خانه در آن قرار دارد، به نام بهزاد بود. سال‌هاست نام دیگری دارد. پس از پیگیری خبرگزاری میراث فرهنگی در مورد نام کوچه، تنها منجر به این شد که کوچه موازی حسین بهزاد، نامش تغییر کند و کوچه خانه بهزاد به همان نام "نوفلاح "باقی بماند.
خانه بهزاد که قرار بود، تبدیل به موزه بهزاد شود، اما اینک تبدیل به موسسه آموزشی و بخش اداری سازمان میراث فرهنگی شده
موزه حسین بهزاد مینیاتور،هم بیش از 6 سال است به بهانه تعمیرات تعطیل شده و هرچند مسئولان سازمان میراث فرهنگی وعده دادند که فروردین امسال بازگشایی شود، همچنان درهایش به روی مردم و علاقمندان بسته است.
همه این مسایل یک طرف، نگرانی برادرزاده استاد، از وضعیت آثار اهدایی به سازمان میراث فرهنگی یک طرف. او تنها می‌خواهد، بداند که در حال حاضر چه تعداد آثار استاد در موزه است و سرنوشت این آثار تبدیل به سرنوشت خانه و آرامگاه استاد نشده باشد.
موزه استاد بهزاد قرار بود که فرودین امسال دوباره بازگشایی شود. اما نشد. برادرزاده بهزاد امروز تنها خواستار این است که از سلامت کامل آثار و تعداد آن ها در موزه بهزاد مطمئن شود
اکنون سال‌هاست که "عنقا" پیگیر این ماجراست. یکی از مهمترین نامه‌هایی که عنقا نوشته به "روح الله احمدزاده"، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی بود و آخرین نامه او به " حسن موسوی"، رییس کنونی سازمان میراث فرهنگی است.
نامه نعیم عنقا به روح الله احمدزاده، رییس سابق سازمان میراث فرهنگی، نامه ای که در چرخه اداری و در میان کارتابل ها فراموش شد
اما دریغ از اینکه او پاسخی از مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی دریافت کند. او انتظار داشت که رییس سازمان میراث فرهنگی حداقل در مورد این نامه پیگیری انجام دهد. اما نامه او، در چرخه اداری افتاده و بعد فراموش می‌شود.
سکوت معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی در برابر این نامه همه در حالی است که یکی از مهمترین شعارهای ریاست جمهوری، مردمی بودن و پاسخگو بودن در برابر مردم است.
به نام پدر، به کام دیگران
برادرزاده حسین بهزاد مینیاتور، امروز پیگیر وضعیت میراثی است که زمانی پسر عمویش به میراث دار سرزمین مادرش سپرده بود.
نعیم عنقا، نقبی به گذشته می‌زند و می‌گوید: «پرویز بهزاد، برای پاسداشت پدرش، قراردادی با سازمان میراث فرهنگی بست. طبق این قرار داد، خانه و 304 اثر از استاد به سازمان میراث فرهنگی واگذار شد. همچنین قرار بود که بنیادی به نام استاد بهزاد شکل بگیرد که این اتفاق هرگز نیافتاد.»
وی در نامه‌ای به سازمان میراث فرهنگی مدعی شد که طرف سازمان میراث فرهنگی در قرارداد، مقداری از اقلام اهدایی را تحویل سازمان نداده‌ و حتی آن شخص خود را به دروغ شاگرد حسین بهزاد معرفی کرده‌است.
عنقا در ادامه می‌گوید: «هنگام افتتاح موزه، من در معیت پرویز بهزاد مینیاتور بودم. ما با هم در یک خانه سکونت داشتیم. پس از مدت کوتاهی از افتتاح موزه، گویا حال دماغی پرویز بهزاد مینیاتور دچار اختلال شده بوده و او را بدون اطلاع خانواده به مکان نامعلومی برده بودند. پس از مدتی ایشان را یافته در حالی که هیچ کنترلی بر خود نداشت. به نظر می‌رسد که در این مدت شخصی وکالت نامه ای گرفته و اموالش به فرد دیگری منتقل شده است. پس از تشریفات قضایی، این مسئله به اثبات رسید و وکالتنامه باطل شد.»
وکالتنامه جعلی که به حکم قضایی باطل شده است
«همزمان با این اتفاقات، فردی که خود را با جعل دستخط و امضا از دوستان و شاگردان حسین بهزاد، معرفی می‌کند، کتابی از زندگی استاد منتشر کرده و به نوعی خود را وکیل ایشان معرفی می‌کند.»
برخی از دوستان و شاگران نزدیک استاد همچون مصطفی سهرابی، حسنعلی صدری، امیرحسین قهرمانی، نقاش که از شاگردان و تا پایان عمر استاد با او بودند و امیرهوشنگ متین آزاد دوست صمیمی و دوران بچگی او، بر این امر صحه گذاشته‌اند.
عنقا ادامه می‌دهد:«من همان زمان هم نامه‌‌ای به وزارت ارشاد و سازمان میراث فرهنگی نوشتم که مبادا از نام استاد، سوء استفاده‌ای صورت بگیرد.»
حسین بهزاد و برادرزاده اش نعیم عنقا- 1342
«امروز هم من خواستار این هستم که درباره تعهداتی که سازمان میراث فرهنگی داده، پیگیری کنم. وضعیت خانه، مقبره، تعداد آثاری که در موزه بهزاد اکنون وجود دارد، چرایی بسته بودن موزه بهزاد در سعدآباد و نا امانتی در مورد بنیاد بهزاد و ... برای اینکه پاسخ سوالاتم را بگیرم با روسای سازمان میراث فرهنگی بارها و بارها مکاتبه کرده ام. اما متاسفانه پاسخ مناسبی دریافت نکردم.»
عنقا امیدوار بود که رییس جدید سازمان میراث فرهنگی به سوالات و نامه او پاسخ دهد اما این اتفاق نیافتد. برارزاده اما همچنان پیگیر وضعیت آثار تاریخی عمویش است و تعجب او اینجاست که چطور مسئولان دولت پاسخگو به سوالات او پاسخی نمی‌دهند.
اکنون نه تنها برادرزاده بلکه بسیاری از دوستداران میراث فرهنگی خواستار توضیحاتی در مورد وضعیت خانه و آثار استاد بهزاد هستند.

tirsdag den 13. november 2012

پس از فرستادن نامه ما در باره کلاه برداري موزه لوور



کانون اروپايی برای آموزش جهان بينی زرتشت

انجمن فرهنگی، خردگرا و آزاد انديش

European Centre for Zoroastrian Studies

Phone/Fax. +32-2 374.92.60 Mobile: +32- 474 680 339
E.mail: info@gatha.org Web site: www.gatha.org



پس از فرستادن نامه ما در باره کلاه برداري موزه لوور

پشتيباني بيسابقه فرانسويان از اين نامه


دوستان ارجمند

در هفته گزشته ما چند ده هزار ايميل بزبانهاي فرانسه و انگليسي در باره کلاه برداري بيشرمانه موزه لوور در پاريس که در نمايشگاه بزرگي بنام « هنرهاي اسلامي» برپا کرده به فرانسويها و روزنامه هاي آمريکائي و انگليسي فرستاديم. ياد آوري ميکنيم که اين نمايشگاه بوسيله رئيس جمهور فرانسه « فرانسوا هولاند» که با چند مقام از کشورهاي عربي همراهي ميشد با سرو صداي و بودجه زيادي گشايش يافت.

درپيوست ميتوانيد متن فرانسه و ترجمه انگليسي و پارسي نامه هائي را که ما به هشتاد هزار نشاني ليست خود فرستاده ايم بخوانيد.


واکنش به ايميلهاي ما که از سوي فرانسوي زبانهاي فرانسه، بلژيک و سوئيس به کانون ما فرستاده شده بسيار بسيار مثبت و دلگرم کننده بود. ما هيچ انتظاري به اين همه پشتيباني گرم و دوستانه نداشتيم. تا به امروز نهم نوامبر 2012 يعني پس از پنج روز از فرستادن اي ميلهاي ما 202 ايميل از سوي فرانسوي زبانها در پشتيباني از مردم ايران به کانون ما فرستاده شده. براي نمونه در يکي از آنها آمده « آفرين بر شما ايرانيان که با اينهمه زخمي که دولتتان بر شما وارد کرده هنوز زنده هستيد و حتي ميتوانيد بر نارسائي هاي ما انگشت بگزاريد...» در نامه ديگري آمده« ...ما فرانسويان بايد بدانيم که ايرانياني که از کشورشان فرار کرده و به کشورهاي ما پناهنده شده اند از ميزان فرهنگي بالائي برخوردار هستند و نميشود آنها را دست کم گرفت...». اين چنين نامه هائي هنوز ادامه دارد و هر روز به ما اي ميل ميشود.

در پايان ماه نوامبر ما تمام اين نامه ها را در کتابچه اي منتشر خواهيم کرد چون در اين سي سه سال گزشته پر از تحقيرو سر خوردگي براي ايرانيان، شايد اين نخستين باري است که بعنوان يک ملت اينهمه « آفرين» به ما گفته شده. پس بايد تا اين جريان هنوز داغ است بيشترين بهره برداري را از آن بکنيم. ما اين کتابچه را براي رئيس جمهور فرانسه خواهي فرستاد تا بداند که ايرانيان همانگونه که يکي از هم ميهنان او نوشته « هنوز زنده هستند».

چندي ازدوستان ايراني تلفني از ما خواستند شکايتي از موزه لوور به دادگاه بکنيم و آماده گي پرداخت هزينه وکيل را هم پذيرفتند. ولي ما با کمي انديشه بهترديديم به جاي دادگاه رفتن که بيش از يکي دوسال بدرازا خواهد کشيد و نتيجه اش هم روشن نخواهد بود و در درازاي آن اين شور و گرمي هم بسردي کشيده خواهد شد، يک « کمپين» انترنتي گسترده اي براه اندازيم و اعتراض وشکايت خود را با سدها هزار، شايد يک ميليون دستينه و امضا به گوش دولت و رسانه هاي نه تنها فرانسوي بلکه آمريکائي و انگيسي هم برسانيم. ياد آوري ميکنيم که مترو پاليتن ميوزيم در نيويورک هم چنين کلاه برداري را دوسال پيش انجام داده است. بزودي سازمان دهي اين کمپين را به آگاهي شما ميرسانيم تا همگي با کوشائي تمام در آن شرکت کنند.


دکتر خسرو خزاعي پرديس

فرزندان نسرين ستوده پس از چهار ماه با مادرشان ديدار کردند

فرزندان نسرين ستوده پس از چهار ماه با مادرشان ديدار کردند
سه شنبه, 08/23/1391 - 09:26
نسخه قابل چاپ
نسرين ستوده، فعال حقوق بشر زندانی در ايران پس از چهار ماه توانست دو فرزندش را در زندان ملاقات کند.

به گزارش تارنمای کلمه، اين ملاقات روز گذشته دوشنبه ۲۲ آبان‌ماه و در حضور نيروهای امنيتی انجام شده است.

مهراوه دختر نسرين ستوده درباره وضعيت مادرش گفت: "لاغر شده و گاهی وقت‌ها به بهداری می‌رود."

به گفته رضا خندان، همسر نسرين ستوده، اعتصاب غذای اين فعال حقوق بشر همچنان ادامه دارد.

وی همچنين گفته است: "امروز نيما از در زندان که بيرون آمد اول از همه بوس مامان‌اش را از لپ‌اش کند و چسباند به لپ من و گفت مامان گفتش که اين بوس را نگه‌دار، رفتی بيرون بچسبان به لپ بابا."

دو روز پيش نيز مأموران دادستانی به همسر ستوده اطلاع داده بودند که فرزندان اين زندانی می‌توانند مادرشان را ملاقات کنند اما زمانی که برای ديدار وی مراجعه می‌کنند، اجازه ملاقات به آن‌ها داده نشد.

به گفته رضا خندان، همسر نسرين ستوده، اعتصاب غذای اين فعال حقوق بشر همچنان ادامه دارد
نسرين ستوده در اعتراض به عدم اجرای آئين‌نامه اداره امور زندان‌ها و محروميت از حقوق يک زندانی از جمله عدم دسترسی به تلفن و ايجاد انواع محدوديت‌ها برای ملاقات با فرزندان خردسال خود و همچنين به‌ دليل تشکيل پرونده کيفری و صدور قرار ممنوعيت خروج از کشور برای همسر و دختر ۱۲ساله‌اش از روز ۲۶ مهرماه (۱۷ اکتبر) دست به اعتصاب غذا زده است. وی از ۱۱ آبان‌ماه جاری به سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ منتقل و ممنوع‌الملاقات شده است.

نسرين ستوده، ۱۳ شهريورماه ۱۳۸۹ بازداشت شد و به ۱۱ حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعيت از خروج از کشور، محکوم شد. زندان او در دادگاه تجديدنظر به شش سال کاهش يافت.

اعتصاب غذای ستوده در حالی ادامه دارد که فعالان حقوق زنان دو هفته پيش در نامه‌ای سرگشاده به دادستان تهران ضمن ابراز نگرانی درباره وضعيت نسرين ستوده، هشدار دادند مسئوليت پيامدهای اعتصاب غذای وی بر عهده قوه قضائيه ايران است.

به گفته اين فعالان "اعتصاب غذا نه انتخاب اول هر زندانی برای بيان مطالباتش که آخرين ابزار او برای رساندن صدای اعتراضی است که شنيده نمی‌شود، اقدامی دشوار که زندانی را وا می‌دارد تا جانش را بستر اعتراض‌اش قرار دهد و تبعات جسمانی و لطمات جبران‌ناپذير آن را بپذيرد."

نسرين ستوده تاکنون جوايز متعدد حقوق بشری را به‌دست آورده است. در آخرين نمونه از اين جوايز، پارلمان اروپا جايزه ساخاروف را به وی و همچنين جعفر پناهی، فيلمساز ايرانی اعطا کرد.

جايزه ۵۰ هزار يورويی ساخاروف از سال ۱۹۸۸ تاکنون هر سال توسط پارلمان اروپا به يک يا چند فعال حقوق بشر و دمکراسی اهدا می‌شود.

تمام حاشيه‌ های مرگ ستار بهشتی در زندان

تمام حاشيه‌ های مرگ ستار بهشتی در زندان

این مطلب اهمیت زیادی پیدا کرده است زیرا در زمانی که نمایندگان ایران و آمریکا مشغول رایزنی پنهانی هستند می تواند موازنه را به هم بزبد وگرنه از سعیدی سیرجانی گرفته تا بنی یعقوب .... و صدها مورد دیگر صدای کسی از دولت مردان بیرون نیامد.
(mehrbanan) 
 
 
روزنامه مردم سالاری: دستور قاطع رييس قوه قضاييه براي پيگيري دلايل مرگ ستار بهشتي وبلاگ نويس زنداني، اين موضوع را بيش از هر زمان ديگري مورد توجه رسانه‌هاي داخلي و خارجي قرار داده است.

ستادحقوق بشر قوه قضاييه در اقدامي مثبت، با صدور بيانيه‌اي از عزم جدي دستگاه قضايي کشور براي برخورد سريع، قاطع و بدون اغماض با مقصر يا مقصرين فوت يک شهروند ايراني در زندان خبر داد.

در اين بيانيه آمده هر فردي که قصورا يا تقصيرا در اين واقعه دخالت داشته، سريع، قاطع و بدون اغماض از سوي دستگاه قضايي مورد پيگرد قرار خواهد گرفت. نکته مهم در اين بيانيه تصريح آن به حقوق زندانيان است؛ به طوري که در آن ذکر شده «در جمهوري اسلامي ايران حقوق همه شهروندان، حتي متهمين و دستگير شدگان، طبق قوانين حاکم به ويژه مقررات قانون احترام به آزادي‌هاي مشروع و حفظ حقوق شهروندي مصوب سال 1383 و دستورالعمل اجرايي آن، محفوظ بوده و خواهد بود.»
(البته بعد از آنکه کشته و دفن شدند
 اين بيانيه پس از آن منتشر شد که موضوع مرگ ستار بهشتي در زندان، در جلسه علني ديروز مجلس شوراي اسلام مورد توجه قرار گرفت. ديروز احمد بخشايشي، عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس گفته بود قبل از اينکه درگذشت ستار بهشتي دستمايه رسانه‌هاي بيگانه شود قوه قضائيه مي‌‌بايست تحقيقات لازم را به عمل مي‌آورد و افکار عمومي کشور را اقناع مي‌کرد تا مردم براي دسترسي به اخبار، به رسانه‌هاي بيگانه مراجعه نکنند”.

احمد توکلي نماينده تهران نيز از سکوت دستگاه قضايي انتقاد کرده و گفته بود: دولت‌هاي خارجي غوغا به پا کردند، چرا وزارت خارجه و دستگاه قضايي در اين خصوص توضيح نمي‌دهند؟ اما دستگاه قضايي پيگيري اين موضوع را در دستور کار خود قرار داد تا مسير اطلاع رساني يکطرفه رسانه‌هاي خارجي در اين زمينه اندکي تغيير کند. ديروز هم مسئولان نيروي انتظامي به مجلس رفتند تا در کميسيون امنيت ملي مجلس، اين موضوع مورد بررسي قرار گيرد.


ستار بهشتي که بود؟

آنگونه که در خبرها آمده است، ستار بهشتي 35 ساله، کارگر ساکن رباط کريم در اطراف تهران بود که روز نهم آبان ماه 1391 به اتّهام «اقدام عليه امنيّت ملي از طريق فعاليت در شبکه? اجتماعي و فيس بوک» توسط پليس فتا دستگير شد. گفته مي‌شود وي به دلايل نامعلومي روز 13 آبان در زندان فوت کرده و در رباط کريم به خاک سپرده شده است.

برخي از زندانيان مدعي شده‌اند بهشتي در بند 350 زندان اوين مورد ضرب و شتم قرار گرفته اما يکي از نمايندگان مجلس گفته آثار ضرب و شتم در پيکر او ديده نشده است. با اين وجود بررسي دليل مرگ ستار بهشتي توسط قوه قضاييه مي‌تواند به روشن شدن زواياي اين موضوع کمک کند. ستار بهشتي در وبلاگ خود انتقادات صريحي را از مسوولان نظام مطرح کرده که مصداق اقدام عليه امنيت ملي بوده است.

مواضع صريح انتقادي او که گاه با توهين همراه بود حتي از سوي تعداد ديگري از وبلاگ نويساني که از تفکري مشابه او برخوردار بوده اند بسيار تند توصيف شده است. اما نکته‌اي که حتي در ميان مخالفان نظرات او مشترک است اين بوده که تاوان نظرات او، مرگ نبوده است.

اين موضوعي است که به نظر مي‌رسد از سوي نمايندگان مجلس و نيز دست اندرکاران قوه قضاييه هم مورد تاييد است چرا که هر اتفاقي در زندان افتاده باشد، طبيعتا نبايد موجب مرگ او شده باشد.


يک وبلاگ نويس حامي دولت در وبلاگش نوشته است: «پيدا کردن آدرس وبلاگ ستار در اينترنت از آنچه فکر مي‌کردم سخت تر بود! لوگوي سايتش عبارت «چو ايران نباشد تن من مباد» است و در هدر وبلاگش نوشته: «در اين وبلاگ مطالب و نقدهاي سياسي نوشته مي‌شود» اما متاسفانه چيزي به نام «نقد» در وبلاگش نيافتم، و همه مطالبي که من در اين وبلاگ ديدم شامل توهين و فحاشي بودند. حتي مسائلي را مطرح کرده بود که عقلاني هم به نظر نمي‌آيند (توصيفاتي مانند آدمخواري).

او در آخرين مطلب وبلاگش مي‌گويد که او را تهديد کرده اند. آنچه در نوشته‌هاي ستار ديدم، روحيه‌اي تند و به شدت پرخاشگرانه بود، البته من نمي‌توانم قضاوت کنم که چه بر سر او آمده که اينقدر پرخاشگر شده بود، اما مي‌توانم بگويم که اگر مرگ او در زندان حقيقت داشته باشد، پذيرفتني نيست.


اينکه فردي با تمام نظرات ستار بهشتي مخالف باشد و در عين حال مرگ او را در زندان غير قابل پذيرش بداند، اگر از سوي افرادي با تفکرات مشابه ستار بهشتي مطرح شده باشد، چندان عجيب نيست اما اين نکته را فردي بيان کرده که خود را حامي سرسخت دولت و نظام مي‌داند و مطالب وبلاگش هم همين را تاييد مي‌کند.

به نظر مي‌رسد همچون دفعات گذشته باز هم افرادي خودسر، خارج از روال قانوني در زندان با اين متهم برخورد کرده اند که حاصل آن مرگ ستار بهشتي بوده است. پيش از اين هم نمونه‌هايي از اين دست اتفاق افتاده که نمونه بارز آن حوادث بازداشتگاه کهريزک در سال 88 بود که با دستور صريح مقام معظم رهبري براي پيگيري آن همراه شد، اما آنگونه که شايسته بود، اين موضوع بررسي نشد تا حادثه اي ديگر روي دهد.


سوء استفاده از مرگ ستار بهشتي

مرگ ستار بهشتي در زندان همچون موارد مشابه، توسط مخالفان نظام جمهوري اسلامي ايران مورد توجه قرار گرفته است. اين براي نخستين بار نيست که بروز اتفاقي اينچنين توسط لايه‌هاي پاييني، کشور را با چالش تبليغاتي بزرگي در عرصه بين المللي مواجه مي‌سازد، به طوريکه سازمان عفو بين الملل و وزارت امور خارجه آمريکا و ... همزمان در اين مورد اعلام موضع کنند. در حقيقت دود اين بي تدبيري به چشم همه مي‌رود. اما اين سواستفاده، از جنبه‌هاي مختلفي صورت مي‌گيرد.

در اين ميان نکته جالب، سواستفاده برخي از حاميان محمود احمدي نژاد در فضاي مجازي از اين حادثه ناگوار براي اهداف خود بود. يکي از اين افراد در وبلاگ خود نوشته که اگر دستگاه قضايي با درخواست احمدي نژاد براي بازديد از زندان اوين موافقت مي‌کرد، مرگ ستار بهشتي در زندان رخ نمي‌داد!

اين در حاليست که صرفنظر از عدم ارتباط منطقي اين دو موضوع، بايد توجه داشت که هدف احمدي نژاد از بازديد از زندان اوين صرفا ديدار با علي اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتي او بود که دوران محکوميت خود را سپري مي‌کند. روز جمعه گذشته مسعودي ريحان عضو فراکسيون اقليت مجلس هشتم در همايش ملي تبيين طرح مناسک گفته بود چرا احمدي نژاد زماني که از او خواسته بودم از زندانها بازديد کند اين کار را انجام نداد و حالا به ياد اين موضوع افتاده است؟


پيگيري ماجرا در همه ابعاد

اطلاعيه ستاد حقوق بشر قوه قضاييه که از دستور قاطع رييس قوه قضاييه براي پيگيري موضوع مرگ ستار بهشتي در زندان خبر مي‌داد، نکته مثبتي است که نشان مي‌دهد دستگاه قضايي به اصول مصرح قانوني مصوب 1383 در مورد حقوق همه شهروندان، حتي متهمين و دستگير شدگان اعتقاد دارد.

پيگيري مسئولان مربوطه از قوه قضاييه تا نيروي انتظامي و مجلس هم نشان مي‌دهد که همگان در صدد برخورد با عاملان اين حادثه هستند. اما آنچه از اهميت خاصي برخوردار است پيگيري تمام ابعاد موضوع تا حصول به نتيجه است تا ديگر بروز چنين رويدادهايي نتواند هزينه‌هاي فراواني براي کشور در عرصه‌هاي بين المللي ايجاد کند


mandag den 12. november 2012

سیل در چالوس و نوشهر/گزارش تصویری

سیل در چالوس و نوشهر/گزارش تصویری
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۲۹
سیل در چالوس و نوشهر/گزارش تصویری