torsdag den 20. december 2012

نیایشی برای کوتاه ترین روز سال و بلند ترین شب سال

ای آزادی
 
اگر روزی به سرزمین من رسیدی
در قالب پیرمردی سیاه پوش با ریش سپید و عبای سیاه با لهجه ای غریب و فرهنگی عرب و چشمهایی سرد وترسناک نیا.
برای مان از مرگ نگو.
به گورستان نرو ،
گورستان پایان است ،
نباید آغاز باشد.
این بار توی دهان هیچ کس نزن،
وعده ی توخالی نده،
نفت را بر سر سفره ها نیار،
نان مان را بر سر سفره ها یمان باقی بگذار.
از آب و برق مجانی نگو. از تلاش انسانی بگو،
از سازندگی و آبادانی بگو.
از تعهد کور نگو ،
از تخصص و دانش و شور بگو.
آی آزادی!
اگر روزی به سرزمین من رسیدی،
با شادی بیا ,
با چادر سیاه و تحجر و ریش نیا،
با مارش نظامی و جنگ نیا ،
با آواز و موسیقی و رنگ بیا.
با تفنگ های بزرگ در دست کودکان کوچک نیا،
با گل و بوسه و کتاب بیا.
از تقوا و جنگ و شهادت نگو،
از انسانیت و صلح و شهامت بگو. برایمان از زندگی بگو،
از پنجره های باز بگو،
دلهای ما را با نسیم آشتی بده،
با دوستی و عشق آشنایمان کن.
به ما بیاموز که چگونه زندگی کنیم،........
چگونه مردن را به وقت خود خواهیم آموخت.
به ما شان انسان بودن را بیاموز،.....
به خدا ” خود” خواهیم رسید.
آی آزادی ،
اگر به سر زمین من رسیدی ،
بر قلبهای عاشق ما قدم بگذار ،
مهرت را در دلهای ما بیفکن تا آزادگی در درون ما بجوشد و تو را با هیچ چیز دیگری تاخت نزنیم.
با هر نفس یادمان بماند که تو از نفس عزیز تری!
بدانیم که آزادی یک نعمت نیست،
یک مسئولیت است .
به ما بیاموز که داشتن و نگهداشتن تو سخت است! ما را با خودت آشنا کن، ما از تو چیز زیادی نمی دانیم.
ما فقط نامت را زمزمه کرده ایم.
ما به وسعت یک تاریخ از تو محروم مانده ایم.
ای نادیده ترین !
اگر آمدی با نشانی بیا که تو را بشناسیم ..
هان !آی آزادی ، اگر به سرزمین ما آمدی ، با آگاهی بیا .
تا بر دروازه های این شهر تو را با شمشیر گردن نزنیم ،
تا در حافظه ی کند تاریخ نگذاریم که تو را از ما بدزدند ،
تا تو را با بی بند و باری و هیچ بدل دیگری اشتباه نگیریم.
آخر می دانی ؟
بهای قدمهای تو بر این خاک خون های خوب ترین فرزندان این سرزمین بوده است.
بهای تو سنگین ترین بهای دنیاست .
پس این بار با آگاهی بیا. با آگاهی. با آگاهی

onsdag den 19. december 2012

چو مهر میهنت افروز گردد شب یلدای میهن روز گردد

 


یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می شود. در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز می گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین های بسیاری در آن برگزار می شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می شود خورشید از نو زاده می شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می کند و خرمی جهان را فرا می گیرد.

جمشید کیومرثی مردم شناس زرتشتی درباره یلدا می گوید: " نزد ایرانیان، زمستان به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم می شود. چله بزرگ از اول دیماه تا 10 بهمن ماه را در بر می گیرد و از 10 بهمن به بعد را چله کوچک می گویند. یلدا، شب نخست چله بزرگ است." بنا به روایت او زرتشتیان در این شب جشن می گیرند و فدیه می دهند: " فدیه، سفره ای است که در هر خانه گسترده می شود و در آن خوراکی های مرسوم شب یلدا چیده می شود. زرتشتیان در این شب دعایی به نام «نی ید» را می خوانند که دعای شکرانه نعمت است. خوراکی هایی که در این جشن مورد استفاده قرار می گیرند، گوشت و هفت میوه خشک شده خام (لورک) را شامل می شوند





چو مهر میهنت افروز گردد شب یلدای میهن روز گردد

———————————–

عمرتون صد شب یلدا

دلتون قدر یه دنیا

توی این شبهای سرما

یادتون همیشه با ما

دل خوش باشه نصیبت

غم بمونه واسه فردا





معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبى خوش است بدین قصه اش دراز کنید

شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.


امشب، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.

شیرینىِ در کنار هم بودن لبخندهاى امشب، هزار بار بهتر از اشکِ حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.

امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم. شب یلدا، این شب زایش مهر و میترا، شب زایش نور و روشنائی بر تو ایرانی مبارک


باور به نور و روشنایی است، که شام تیره، از دل شب یلدا جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد.

یلدایتان مبارک


یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند.

یلدا، تو که مى آیى، بزرگ ترهاى شاید فراموش شده، دوباره به جوان ترهاى مهمان، به گرمى لبخند مى زنند.



یلدا، تو که مى آیى، طعم گرم و صمیمى گرد هم آمدن خانواده ها را دوباره مى توان حس کرد.


یلدا، تو را دوست دارم، به اندازه همه ستاره هایى که در چشم هایت مى درخشند، اى خواستنى ترینِ شب ها! طعم تو، به اندازه همه صبح هاى دل انگیز آفتابى بهار، شیرین است.


سلام ، خوبی ؟ لطفا امشب در دسترس باش !

آخر پاییزه ، جوجه ها رو میشمرن !!!

———————————–

امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم

شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی

بر تو ایرانی مبارک

—————
باور به نور و روشنایی است ، که شام تیره ،از دل شب یلدا

جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد

یلدایتان مبارک

———————————–

شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر

زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق.

.رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق

شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد

———————————–

هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم

و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها

یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران!

———————————–

شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان

اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند و بذر عشق و

دوستی طولانی ترین شب سال را منور کند

یلدا مبارک

———————————–

یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست

تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم

تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!

———————————–

شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهارزندگانی است

شب یلدا شب فر و کیان است / نشان ازسنت ایرانیان است

یلدا مبارک

———————————–

یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن

میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است

او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم

ایرانی بودن را فراموش نکنیم. یلدا مبارکباد


بین چگونه قناری ز شوق می لرزد / نترس از شب یلدا بهار آمدنی است


روی گلتون به سرخی انار، شبتون به شیرینی هندوانه، خنده هاتون مثل پسته و عمرتون به بلندی یلدا. شب یلدا مبارک . . .

بیا ای دل کمی وارونه گردیم / برای هم بیا دیوونه گردیم

شب یلدا شده نزدیک ای دوست / برای هم بیا هندونه گردیم!


بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند. یلدا مبارک

یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا.

یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.


میان دوستـــان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک!

برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گل! مبارک!


آماده باش

فردا روز بزرگیه روزی که منتظرش بودی

چشم همه به توه

خیلی روت حساب کردم فردا شمرده میشی !

یلدا مبارک


من بلندای شب یلدا را / تا خود صبح شکیبا بودم

شب شوریده ی بی فردا را / با خیال تو به فردا کردم

چه شبی بود !؟ / عجب زجری بود !؟

غم آن شب که شب یلدا بود

———————————–

شب یلدای من آغاز شد

نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه

بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست

بی من یلدایت مبارک

———————————–

سهم من از شب یلدا شاید

قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست

غم هایم بلند همانند شب یلداست

———————————–

شب یلداست

دلم در خواب پروانه شدن بود

ولی افسوس

دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان

کنار سفره ای از عشق خالی

شبی مایوس و سرگردان دارم امشب

———————————–

شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام

از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام

گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من

اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام


تو میری و من فقط نگاهت می کنم، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم، بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم، اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست، تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید . . .


چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی!؟

——————–


توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند زودتر صبح بشه هم هستی؟


———————————–


شادیتون ۱۰۰ شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما. یلدا مبارک . . .


———————————–


روی گل شما به سرخی انار، شب شما به شیرینی هندوانه، خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندی یلدا. شب یلدا مبارک . . .


———————————–


یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت. یلدایتان مبارک



tirsdag den 18. december 2012

تلفن همراه شخص مورد نظر خود را به میکروفون مخفی خود تبدیل نموده

امروزه یکی از تجارت های پرسود برای شرکت های سازنده تلفن های همراه ، فروش دستگاه های فعال کننده میکروفون های تلفن های همراه و امکانات شنود این میکروفون های فعال شده می‌باشد.

این دستگاه ها قابلیت هایی به خریداران آنها می‌دهد که با استفاده از آن می‌توانند به راحتی ، تلفن همراه شخص مورد نظر خود را به میکروفون مخفی خود تبدیل نموده و همه مکالمات وی در محل کار ، منزل و یا حتی در جمع دوستان را به راحتی شنود نمایند.

البته این دستگاه های شنود تنها توسط شرکت های سازنده تلفن های همراه ، تولید نمی‌شود و سایر شرکت های تولید کننده نرم افزار های موبایل نیز می‌توانند در صورت داشتن کد های نفوذ به دستگاه های تلفن های همراه شرکتی خاص نرم افزار مناسب شنود این نوع تلفن های همراه را تولید نمایند.

البته فعال کردن این نوع سیستم ، عموماً نیاز به نصب نرم افزار مربوطه بر روی تلفن همراه افراد قربانی دارد که این عمل ممکن است از طریق ارسال پیامک ، بلوتوث و ... انجام گیرد.

در صورتی که فرد مهاجم بخواهد از شیوه ارسال پیامک برای نصب این نرم افزار مخفی استفاده نماید، پیامکی عمومی‌ مانند تبریک سال نو به طیف وسیعی از مشترکان یک شهر ارسال می‌کند و مشترکان تلفن های همراه نیز پس از خواندن این پیامک، فرد مهاجم را در جایگذاری این جاسوس کوچک یاری می‌رسانند.

با استفاده از این تکنولوژی، هر تلفن همراه می‎تواند یک جاسوس بالقوه باشد که حتی در صورت خاموش بودن دستگاه تلفن همراه نیز می‌تواند بسته به حساسیت میکروفون خود، امواج صوتی را از شعاعی از محیط ، جذب و ارسال نماید.

لازم به ذکر است که این سیستم جاسوسی ، تنها محدود به شنود مکالمات محیطی نمی‌شود بلکه این دستگاه ها قادر به دسترسی به تمامی‌بخش های تلفن همراه از قبیل یادداشت های شخصی ، پیام‌های کوتاه ، لیست تماس ها و ... می‌باشند.

روش‎های مقابله

1. در صورتی که این سیستم جاسوسی توسط یکی از شرکت های سازنده تلفن همراه به فرد مهاجم فروخته شود، عملاً هیچ کاری نمی‌توان انجام داد جز اینکه به هنگام حضور در جلسات کاری و خصوصی که اطلاعات با ارزشی (مانند اطلاعات مالی) ردوبدل می‌شود باتری موبایل خود را خارج کرده و فضای کاری را عاری از دستگاه تلفن همراه شرکت مورد نظر نمایید.

2. حتی الامکان شماره هایی که پیامک های گروهی ارسال می‌نماید را Ban نمایید.

3. پیامک هایی که از افراد ناشناس می‌رسد و دارای حجمی‌ بیش از یک اس ام اس است را باز نکنید.

4. Bluetooth دستگاه موبایل خود را در مواقع غیر ضروری ، در حالت Off قرار دهید.

5. اطلاعات شخصی و حساس مانند رمز عبور سامانه بانکی ، شماره حساب و ... را در دستگاه تلفن همراه خود ذخیره ننمایید.

6. در بازه‎های زمانی کوتاه ، دستگاه تلفن همراه خود را Format نمایید.

7. به یاد داشته باشیم که دستگاه های تلفن های همراه نسل قدیم به دلیل قدرت پردازش و فضای حافظه اندک از امنیت به مراتب بالاتری نسبت به تلفن های نسل جدید برخوردار هستند.
در پایان یادآور می‎شود که نوکیا از متهمان شنود گوشی‎های تلفن‎های همراه در دنیاست

søndag den 16. december 2012

افزايش سه برابری نرخ مکالمه با تلفن ثابت جمهوری اسلامی ايران،


منابع خبری رسمی در ايران از افزايش سه برابری نرخ مکالمه با تلفن ثابت خبر داده‌اند.
تارنمای جام‌ جم آنلاين، وابسته به صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران، امروز يکشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۱، در گزارشی اعلام کرده است که "شرکت مخابرات ايران در روندی چراغ‌خاموش سعی در اضافه کردن تعرفه‌های خود دارد."
اين گزارش می‌افزايد: "پس از افزايش دو برابری هزينه اينترنت و تلاش برای افزايش نرخ مکالمه تلفن همراه اين‌بار خبر می‌رسد تعرفه‌های مکالمه با تلفن ثابت به صورت پله‌ای تا نزديک به سه برابر افزايش يافته است."
براساس اين گزارش، گام اول برای افزايش تعرفه تلفن ثابت، "يکسان‌سازی کد تلفن داخل استانی" و گام دوم شرکت مخابرات ايران در افزايش نرخ تعرفه‌ها، "يکسان کردن نرخ مکالمه برای ساعات مختلف شبانه‌روز" است.
پيش از اين، قيمت مکالمه تلفن ثابت در ساعت‌های پايانی شب و ساعت‌های‌ ابتدايی روز، بسيار پايين‌تر از ساير ساعت‌های موسوم به "پيک" بود و قيمت خدمات در اين ساعت‌ها گاه تا ۷۰ درصد کاهش می‌يافت.‌‌
اين موضوع در زمينه مکالمات خارجی و استفاده از اينترنت نيز وجود داشت و شرکت مخابرات ايران نيز به اين عرف پايبند بود اما اکنون اين شرکت تعاملات تعرفه‌ای خود را به‌گونه‌ای تغيير داده است که قيمت مکالمه در تمام طول شبانه‌روز يکسان شود.
در آذر ماه سال ۱۳۸۸ و در ابتدای تشکيل دولت دهم، در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی ايران طی بزرگترين معامله تاريخ بورس ايران، بلوک سهام "۵۰ به‌علاوه يک" درصدی شرکت مخابرات ايران به ارزش حدود هشت هزار ميليارد تومان توسط کنسرسيوم "توسعه اعتماد مبين" وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خريداری شد
معاون نظارت بر خدمات سازمان تنظيم مقررات ارتباطات راديويی در اين‌باره با اعلام آن‌ که "تقسيم روز به سه بخش، جزو طرح‌های اختياری شرکت مخابرات بود"، اقدام اخير اين شرکت برای يکسان کردن هزينه مکالمات کل روز، را از نظر قانونی "بی‌اشکال" دانسته است.
حسن رضوانی در ادامه به جام‌ جم آنلاين می‌گويد: "مخابرات به‌دليل عدم اطلاع‌رسانی در اين زمينه تخلف کرده‌ زيرا هنوز بيشتر مشترکان مخابرات از اين تغيير آگاه نيستند لذا به مخابرات اعلام کرده‌ايم که به‌دليل عدم‌اطلاع‌رسانی پيش از تغيير، مجاز به دريافت وجه بيشتر از مشترکان نيست."
بر اين اساس، تعرفه مکالمه با تلفن ثابت که برای هر پالس ۴۴.۷ ريال بود هم‌اکنون به ۵۱.۳۰ ريال رسيده است.
هفته گذشته، دفتر مطالعات ارتباطات و فن‌آوری‌های نوين مرکز پژوهش‌های مجلس با اشاره به "افزايش تعرفه مکالمات تلفن ثابت از ابتدای اسفندماه ۱۳۹۰" اعلام کرده بود، شورای رقابت و کميسيون تنظيم مقررات ارتباطات به‌طور مستقل با تصويب دو مصوبه مجزا موجبات افزايش تعرفه مکالمات تلفن ثابت را فراهم کردند.
مرکز پژوهش‌های مجلس، اعلام کرده بود که در صورت اجرای هم‌زمان دو مصوبه اخير، قيمت مکالمات تلفن ثابت افزايش چشمگيری خواهد داشت و با توجه به مدت زمان مکالمه اين افزايش در "استان‌های هم‌کد شده" گاهی به ۱۶۳ درصد و در "استان‌های هم‌کد نشده" به ۱۲۸ درصد خواهد رسيد.
در آذر ماه سال ۱۳۸۸ و در ابتدای تشکيل دولت دهم، در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی ايران که مورد تأکيد آيت‌الله علی خامنه‌‌ای، رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد، طی بزرگترين معامله تاريخ بورس ايران، بلوک سهام "۵۰ به‌علاوه يک" درصدی شرکت مخابرات ايران به ارزش حدود هشت هزار ميليارد تومان توسط کنسرسيوم "توسعه اعتماد مبين" وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خريداری شد.
کنسرسيوم توسعه اعتماد مبين در حالی توانست سهام شرکت مخابرات را از آن خود کند که ساعتی پيش از انجام معامله، گروه "پيشگامان کوير يزد" رقيب اين شرکت، به دليل نداشتن "صلاحيت امنيتی" از سوی سازمان خصوصی‌سازی از رقابت کنار گذاشته شد.
يک سال پس از انجام اين معامله جنجال‌برانگيز، در آذر ۱۳۸۹ هيئت تحقيق و تفحص مجلس ايران، اين معامله را "صوری" دانست و اعلام کرد اين واگذاری "با رعايت ظاهری مقررات و کاملا غيررقابتی به‌منظور واگذاری سهام به يک مجموعه خاص که بيشتر تحت مديريت نهادهای عمومی قرار دارد، انجام گرفته است

torsdag den 13. december 2012

حالا جرثقیل را چطور بیرون بیاوریم؟

آیا بنای یادبود این شهرک را از نزدیک دیده اید؟
آیا از خودتان پرسیده اید که چرا گنبد فلزی به این بزرگی ساخته شده اما دو سال است که ادامه فعالیت برای تکمیل این بنا متوقف شده است؟
آیا ترکیب گنبد فلزی بزرگ و جرثقیل قرار گرفته در زمین این بنا برایتان عجیب نبوده؟
اهالی شهرک شهید محلاتی بی شک پاسخ این سؤال ها را می دانند. اما شاید هم محله ای های دیگر از آن بی خبر باشند. پس برای آنهایی که این گنبد را ندیده اند بزرگ ترین طنز تصویری قرن را توضیح می دهم. همان طور که در عکس می بینید مقبره ای فلزی و بسیار بزرگ با اسکلتی کاملاً مدرن که بی تردید هزینه هنگفتی را در برداشته، ساخته شده است،

در عکس جرثقیل بزرگی هم دیده می شود که البته هیچ کدام از اینها وارونه نیست.

وارونه ترین قسمت قصه ما این است که جرثقیل در کنار اسکلت گنبد قرار ندارد. بلکه سازندگان باهوش این بنای بزرگ ابتدا جرثقیل را در مرکز گنبد قرار داده اند و بعد شروع به ساختن گنبد کرده اند همین طور که گنبد اوج می گرفته جرثقیل هم کم کم در آن حبس می شده تا اینکه بالاخره یک روز ساخت اسکلت گنبد تمام می شود و… . از اینجا به بعد چشمتان را ببندید و به کمک قوه تخیلتان تصور کنید. همه نفس راحتی می کشند، فریاد شادی از نهاد کارگران و کارگزاران این بنا بلند می شود، همه به هم خسته نباشید می گویند، خیلی ها لبخند رضایت بر لب دارند و با آستین پیراهنشان عرق پیشانی را خشک می کنند. در میان همهمه و فریادهای شادی یکباره سکوتی سنگین حاکم می شود. همه مات و مبهوت به گنبد و جرثقیل نگاه می کنند.

آیا تا به حال به شهرک شهید محلاتی سری زده اید؟ (همراه با تصاویر)یکی از پرسنل پروژه ساخت مقبره الشهدا:

آیا تا به حال به شهرک شهید محلاتی سری زده اید؟ (همراه با تصاویر)
آیا تا به حال به شهرک شهید محلاتی سری زده اید؟ (همراه با تصاویر)
آیا تا به حال به شهرک شهید محلاتی سری زده اید؟ (همراه با تصاویر)
یکی از پرسنل پروژه ساخت مقبره الشهدا:
آیا تا به حال به شهرک شهید محلاتی سری زده اید؟ (همراه با تصاویر)
ضربان قلب کارفرمای پروژه کند می شود.. هیچ کس جرئت حرف زدن ندارد. در این سکوت یک کارگر ساده با صدای بلند سؤالی می پرسد: «حالا جرثقیل را چطور بیرون بیاوریم؟» این سؤال، سؤالی است که حدود دو سال است که هیچ کس نتوانسته به آن پاسخ دهد. بنده پیشنهاد می کنم حالا که این بنای عظیم با صرف هزینه ای سنگین ساخته شده و هیچ کس راه حلی برای آن پیشنهاد نمی کند حداقل این مکان را به کمدی ترین بنای تاریخ تبدیل کنیم و از آن برای جذب توریست استفاده کرده و بلیت بفروشیم. مطمئن باشید افراد زیادی حاضرند برای انداختن عکس در کنار این بنا پول خرج کنند

تولید در غزه، عطری را به نام " ام 75 ایرانی عرضه شده است

عصر ایران: یک شرکت عطر سازی در غزه، عطری را به نام " ام 75 " تولید کرد.

نام این ادکلن از موشک های "ام 75" گرفته شده است که گردان های عزالدین قسام شاخه نظامی حماس آنها را در جنگ اخیر غزه، به سمت شهر تل آویو شلیک می کرد.
من به تجار زرنگ غزه پیشنهاد می کنم عطری هم به اسم پولهای باد آورده ایران -و یا به نام پولهای نفت سفره مردم ایران - گلوله های شلیک شده به ندا آقاسلطان - چمدان های رسیده از طرف دوستداران حسن نصرالله ایرانی-  حقوق های پراخت نشده کارگران ایرانی .بچه های سوخته -   خانه های نساخته آذربایجان.... تولید کنند حتما در آنجا طرفداران زیادی پیدا می کند

"شادی عدوان" مدیر شرکت عطرسازی "خلیک استایل" (خوشتیپ باش) گفت: این عطر جدید برای مردان و زنان تولید شده است. بوی این عطر جدید شبیه بوی موشک های گروه های مقاومت، باعث سرزندگی و فرحبخشی می شود.

وی افزود: این شرکت توسط چهار بازرگان فلسطینی در سال 1999 در غزه تاسیس شد. بطری های 60 میلی لیتری این عطر جدید از چین وارد می شود تا در کارخانه ای در غزه، پر شوند.

ام 75 یکی از انواع موشک های ایرانی است. گروه های مقاومت فلسطینی در جنگ اخیر غزه، توانستند با شلیک این موشک ها با برد 75 کیلومتری ، شهر تل آویو اسرائیل را پس از 20 سال مورد هدف قرار بدهند.

شرکت "خلیک استایل" به هر کدام از وزیران کابینه حماس، اسماعیل هنیه نخست وزیر و خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس نیز یک بطری از این عطر هدیه داده است. این شرکت قصد دارد مرکز فروشی را در گذرگاه رفح در مرز مصر و نوار غزه راه اندازی کند.

این عطر در بطری هایی به رنگ های مشکی و سبز برای مردان و مشکی و صورتی برای زنان به بازارهای منطقه غزه عرضه شده است.

قیمت هر بطری عطر، 50 شیکل اسرائیل (معادل 15 دلار) است. او دلیل قیمت بالای این عطر در مقایسه با سطح پایین زندگی در غزه
را تیراژ محدود و استفاده از مواد اولیه مناسب می داند.

در بطری های زنانه این عطر عبارت "عطری که مقاومت نمی کند" و بر روی بطری های مردانه عبارت "برای کسی که عاشق پیروزی است" درج شده است.


onsdag den 12. december 2012

اعطای جايزه ساخاروف به نسرين ستوده و جعفر پناهی

اعطای جايزه ساخاروف به نسرين ستوده و جعفر پناهی
چهارشنبه, 09/22/1391 - 17:31
نسخه قابل چاپمراسم اهدای جايزه آزادی انديشه ساخاروف از سوی پارلمان اروپا به نسرين ستوده، وکيل زندانی و جعفر پناهی فيلمساز مطرح ايرانی با حضور شخصيت‌های حقوق بشری و سياسی ايران و اروپا در استراسبورگ برگزار شد.

به گزارش تارنمای اتحاديه اروپا در اين مراسم که ظهر امروز سه‌شنبه ۲۲ آذرماه (۱۲ دسامبر) برگزار شد نسرين ستوده و جعفر پناهی، دو برنده جايزه ساخاروف حضور نداشتند. نسرين ستوده هم‌اکنون در زندان اوين دوران محکوميت خود را می‌گذراند و جعفر پناهی نيز اجازه خروج از ايران را ندارد.

در اين مراسم شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل ۲۰۰۳ به‌همراه عبدالکريم لاهيجی، نايب رئيس فدراسيون بين‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و رئيس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران به‌نمايندگی از سوی نسرين ستوده و سولماز پناهی، دختر جعفر پناهی، کونستانتينوس کوستا گاوراس، کارگردان سينما و رئيس سينماتک فرانسه و سرژ توبيانا، مدير سينماتک فرانسه و سردبير پيشين مجله معروف کايه دو سينما نيز به‌نمايندگی از سوی جعفر پناهی در مراسم حضور داشتند.

مارتين شولتز، رئيس پارلمان اروپا در آغاز اين مراسم گفت پارلمان اروپا با اهدای جايزه ساخاروف به اين دو ايرانی، وضعيت دشوار آن‌ها را مورد توجه قرار داده و تلاش فوق‌العاده آنان در مبارزه بی‌وقفه‌شان برای کرامت انسانی، آزادی‌های بنيادين و تغيير سياسی در ايران را به‌رسميت شناخته است.

شيرين عبادی و کاستا گاوراس در سخنان خود از اعطای جايزه ساخاروف قدردانی کرده و آن را نمادی دلگرم‌کننده خواندند.

مارتين شولتز، رئيس پارلمان اروپا گفت پارلمان اروپا با اهدای جايزه ساخاروف به اين دو ايرانی، وضعيت دشوار آن‌ها را مورد توجه قرار داده و تلاش فوق‌العاده آنان در مبارزه بی‌وقفه‌شان برای کرامت انسانی، آزادی‌های بنيادين و تغيير سياسی در ايران را به‌رسميت شناخته است
جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران در گزارشی از اين مراسم آورده است، نسرين ستوده در پيام خود که توسط شيرين عبادی خوانده شد با سپاس از دريافت جايزه، به نقض حقوق بشر، وضعيت زندانيان سياسی در رژيم‌های ديکتاتوری، مبارزه برای آزادی و حقوق بشر در کشورهای عربی اشاره کرد و گفت: "پيگرد مردم به خاطر عقايدشان بايد متوقف شود. تنها رؤيای من تحقق عدالت است و به اعتقاد من اين رؤيا با استقلال قوه قضائيه در کشور من متحقق خواهد شد."

ستوده در همين حال افزود: "اما تا استقلال قوه قضائيه راهی طولانی مانده است. تا زمانی که فعالان سياسی، وکلای دادگستری، معترضان انتخاباتی، اقليت‌های مذهبی و قاچاقچيان مواد مخدر در دادگاه‌های انقلاب در پشت درهای بسته محاکمه می‌شوند، استقلال قوه قضائيه به‌دور از دسترس است."

اين فعال حقوق بشر افزود: "راه حلی که به‌نظر من می‌رسد ايجاد يک دادگاه حقوق بشر در آسيا است تا شهروندان کشورهای آسيايی با رجوع به آن از استبداد جلوگيری کنند."

برنده جايزه ساخاروف افزود: "دولت‌ها بايد بدانند که برای حفظ موجوديت خود هيچ راه ديگری به جز احترام به حقوق هر فرد ندارند."

نسرين ستوده دريافت جايزه را به تمام زندانيان سياسی، هم‌ميهنان مسيحی و بهايی، معترضان انتخاباتی و همچنين عبدالفتاح سلطانی، به عنوان وکيل شجاع خود، تبريک گفت.

نسرين ستوده: دولت‌ها بايد بدانند که برای حفظ موجوديت خود هيچ راه ديگری به جز احترام به حقوق هر فرد ندارند
سپس کاستا گاوراس، کارگردان فيلم‌هايی چون "زد" و "حکومت نظامی" پيام جعفر پناهی را خواند.

پناهی در پيام خود به مرگ ستار بهشتی، وبلاگ‌نويسی که در زندان جان سپرد و زندانی بودن وکلای حقوق بشری چون نسرين ستوده اشاره کرد و محروميت از فيلمسازی که توسط قوه قضائيه جمهوری اسلامی به وی تحميل شده است را به مرگ تدريجی تشبيه کرد.

جعفر پناهی گفت: "حال سئوال اين است که چرا دولت‌های مقتدری که در همه‌جا حاضر هستند هر روز بيشتر بی‌تحمل می‌شوند؟ داستان، حکايت برخی‌هاست که به بهانه‌های غيرقابل قبول همچون تفاوت جنسيت، زبان، مذهب و افکار سياسی، زندگی را برای بسياری ديگر سياه می‌کنند."

تارنمای پارلمان اروپا در گفت‌وگوی کوتاهی با شيرين عبادی و عبدالکريم لاهيجی در مورد اهدای جايزه ساخاروف به نسرين ستوده و جعفر پناهی نظر آن‌ها را جويا شد.

اين دو فعال ديرينه حقوق بشر جايزه ساخاروف را پيام همبستگی با مردم ايران دانسته و آن را نشانه توجه به مبارزه زندانيان سياسی ايران عنوان کردند. آن‌ها گفتند اين جايزه صدای گيرندگان آن را به سراسر جهان می‌رساند.

پناهی در پيام خود به مرگ ستار بهشتی، وبلاگ‌نويسی که در زندان جان سپرد و زندانی بودن وکلای حقوق بشری چون نسرين ستوده اشاره کرد و محروميت از فيلمسازی را که توسط قوه قضائيه جمهوری اسلامی به وی تحميل شده است را به مرگ تدريجی تشبيه کرد
شيرين عبادی از اتحاديه اروپا خواست تا نام‌های بيشتری از مقام‌های دولتی ايران را در فهرست ناقضان حقوق بشر قرار دهد. وی همچنين خواست تا "تحريم‌های هوشمند" که به مردم ايران آسيب نرساند عليه حکومت ايران اعمال شود. برنده جايزه صلح نوبل به‌طور مشخص به پارلمان اروپا پيشنهاد داد تا مانع استفاده دولت ايران از ماهواره‌های اروپايی برای پخش برنامه‌های برون‌مرزی خود شود.

عبدالکريم لاهيجی نيز خواهان حضور ناظران بين‌المللی در يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران که خردادماه برگزار می‌گردد، شد.

نسرين ستوده ۱۳ شهريورماه ۱۳۸۹ بازداشت شد و به ۱۱ حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعيت از خروج از کشور، محکوم شد. زندان او در دادگاه تجديدنظر به شش سال کاهش يافت.

وی به‌تازگی در اعتراض به وضعيت خود در زندان و ممنوع الخروجی دختر ۱۲ ساله‌اش از ايران ۴۹ روز دست اعتصاب غذا زد.

نسرين ستوده پيش از اين برنده جايزه حقوق بشر سازمان حقوق بشر بين‌الملل در سال ۲۰۰۸ نيز شده است.

جعفر پناهی که تاکنون چند جايزه مهم سينمايی را از جشنواره‌های جهانی چون کن، ونيز و برلين دريافت کرده است، پس از انتخابات بحث‌برانگيز دهمين دوره رياست جمهوری در ايران جزو معترضان به نتايج اين انتخابات بود و دو بار بازداشت شد که بار دوم بيش از سه ماه در زندان به‌سر برد و پس از اعتراضات متعدد جهانی نسبت به بازداشت وی و پس از پشت سر گذاشتن يک هفته اعتصاب غذا در زندان، سرانجام در تاريخ چهارم خردادماه سال گذشته با توديع وثيقه ۲۰۰ ميليون تومانی به طور موقت از زندان آزاد شد.

پناهی به اتهام "اقدام عليه امنيت کشور" و "فعاليت تبليغی عليه نظام" به شش سال حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از هر نوع فيلم‌سازی و نوشتن فيلم‌نامه و هر نوع مصاحبه با رسانه‌های نوشتاری و شنيداری و ديداری داخلی و خارجی و خروج از کشور محکوم شده است.

صفِ غوغای قیمه

این صفِ تماشای اعدام نیست، صفِ مردمِ نیازمند در سفرهای استانیِ احمدی نژاد نیست، صفِ تقسیمِ یارانه هم نیست، صفِ غوغای قیمه است….من این دست ها را نمی فهمم….قبول ایراد از فهمِ من است اما «من از تصورِ بیهودگی این همه دست می ترسم»…یادم هست وقتی در وصفِ مردمی که برای نیازهای شان مجبور می شوند برای احمدی نژاد در سفرهای استانی نامه ببرند نوشته بودم ؛ راز دلفین های گرسنه را تنها ک
سی می داند که آنها را گرسنه نگاه می دارد متهم به توهین شدم اما اینجا فکر می کنم راز مردمی که عزتِ نفس شان را زیر سوال می برند را کسانی دانند که اجازه نقد به شیوه های سنتی این عزاداری ها را نمی دهند و فورا شما را در مقابل مردمِ معتقد و دین باور قرار می دهند. مردمی که اگر به آنها بگویی شما را نمی فهمم هم متهم به توهین می شوی اما آنها حتی تحملِ صفِ مردمی دیگر در مسیرِ روشنگری را ندارند و اگر به آنها فقط گفته شود که آن مردمِ دیگر به مقدسات شما توهین کرده اند، پا پس می کشند برای دفاع از حقوقِ هم میهمانِ خویش…این جا دیگر صحبت از گرسنگی و نیاز و فقر نیست، اینجا صحبت از فرهنگِ شهروندانی است در هر دو سوی شهر . جنوب و شمال * شهر و روستا…. شهروندانی که الزاما گرسنه نیستند ماشین های مدل بالای خود را در جای جای شهر پارک می کنند تا دستی به صف برسانند…راز این دستها را کسانی می دانند که ذره ای پرسشگری در باره ی فرهنگ و فلسفه ی این صف های طولانی قیمه و قمه را بر نمی تابند…
 
عکس از صفحه امیر هادی انواری


tirsdag den 11. december 2012

نامه نسرین ستوده از اوین

نسرین ستوده بعد از 49 روز اعتصاب غذا سرانجام به این اعتصاب پایان داد و در نامه ای از مردم تشکر کرده است.
...

وی در این نامه که از اوین نوشته است می افزاید:

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است: 49 روز در اعتراض به مسايل مختلف و از جمله مجازات خانواده‌ام در اعتصاب غدا بوده‌ام. در اين مدت نگراني‌هاي زيادي به وجود آمد كه همگي از سر لطف و محبت به يك خواسته‌ي عمومي بوده است و آن يك "نه" بزرگ به مجازات خانوادگي است.



سخني با هموطنانم



آيا مجازات خانوادگي اتفاقي است؟



49 روز در اعتراض به مسايل مختلف و از جمله مجازات خانواده‌ام در اعتصاب غدا بوده‌ام. در اين مدت نگراني‌هاي زيادي به وجود آمد كه همگي از سر لطف و محبت به يك خواسته‌ي عمومي بوده است و آن يك "نه" بزرگ به مجازات خانوادگي است.

وظيفه‌ي خود مي‌دانم تا مراتب سپاس و قدرداني خود را تقديم اشخاصي نمايم كه با لطف و محبت خاص خود به موضوع توجه كرده بودند.

از جريانات عمومي و اجتماعي، به ويژه مادران عزادار كه فرزندان‌شان را در جنبش سال 88 از دست دادند و اينجانب افتخار وكالت تعدادي از آنها را به عهده داشتم تا مادران صلح و فعالان جنبش زنان، از زندانيان سياسي كه افتخار تحمل حبس در كنار آنها را دارم و از هم‌بنديان عزيزم كه در طي اين مدت ناملايمات مربوط به اعتصاب غذاي مرا تحمل كردند و البته همسر و دختر كوچكم كه رنج فراواني را تحمل كردند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان، از مهاجران ايراني كه پس از جنبش سال 88 نشان دادند تا چه اندازه حضورشان منشا خدمات ارزنده‌اي براي احياي حقوق بشر و دمكراسي در ايران است.

از كساني كه از حقوق و آزادي‌هاي فردي‌شان استفاده كردند و مرا و خانواده‌ام را در خواسته‌اي كه ظاهرا به خانواده‌ي كوچك ما محدود مي‌شد، تنها نگذاشتند.

افرادي كه شجاعانه و با تصميم شخصي‌شان در اعتصاب غذاي من مشاركت كردند و البته مرا نيز در تجربه‌ي نگراني عمومي از اعتصاب غدا شريك كردند آنها به من فهماندند كه چگونه اعتصاب غذاي يك انسان، ديگري را نگران مي‌كند. اقدام آنها مسئوليت سنگين‌تري را براي من به همراه آورده بود زيرا آنها در حمايت از تصميم من دست به اعتصاب غذا زده بودند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان كه مرا در ايستادگي و مقاومت ياري نمودند و من هر بار با خود مي‌انديشيدم كه در آن سوي اقيانوس‌ها، انسان‌هاي شريفي هستند كه در پاس‌داشت ارزش‌هاي والاي انساني با من همدردي ميكنند و تحمل اين بار سنگين را بر من و خانواده‌ام هموار مي‌نمايند.

مي‌دانم از اعتصابم نگران بوديد، مي‌خواهم بدانيد من نيز بابت همه‌ي نگراني‌ها و دلواپسي‌هاي‌تان نگران بودم.

اما چرا حاضر نبودم به اعتصابم پايان دهم؟

من در كنار موكلانم و دهها زنداني سياسي كه صرفا به دليل شرافتمندانه‌ترين اعمال‌شان در زندان هستند روزهاي هرچند دشوار اما پرارزشي را مي‌گذرانم.

در كنار فعالان مدني، سياسي و زندانيان عقيدتي، هموطنان بهايي و مسيحي‌ام كه افتخار وكالت برخي از آنان را داشته‌ام و اكنون نيز با افتخار با آنان تحمل حبس مي‌نمايم، كساني كه صرفا به دليل زيستن بر اساس اعتقادشان به احكام غيرعادلانه‌اي محكوم شده‌اند. اما آنان پس از همه‌ي مظالم به مجازات‌هاي خانوادگي روي آوردند. ابتدا همسرم را تحت تعقيب قرار دادند، سپس پرونده‌ي جديدي براي او تشكيل دادند. بعد از بازداشت خانواده و كودكانم، هرچند، چند ساعته، مجددا پرونده‌ي جديدي براي دختر 12 ساله‌ام تشكيل دادند و سپس در اقداي عجولانه او را به مجازات ممنوع الخروجي رساندند.

دختر من مثل هر كودكي و نه بيشتر از كودكان ديگر، حق دارد در اين سنين فراغ از ترس و تهديد مجازات، زندگي كند. پيش از اين افتخار دفاع از بسياري از كودكان سرزمين‌ام را داشته‌ام. مجازات كودكان مطلقا ممنوع است چه رسد به مجازات‌هاي سياسي به خاطر والدين‌شان.

اما البته اين مجازات خانوادگي مختص من و خانواده‌ام نبوده است. براي بيان گستره‌ي اين روش غيرعادلانه كافي است به خاطر داشته باشيم از بين 36 زني كه در بند زندانيان سياسي تحمل حبس مي‌نمايند، بستگان درجه يك 13 تن از آنان يا در زندان و يا تحت تعقيب‌اند و اين رقم بيش از يك سوم زنان زنداني سياسي را تشكيل مي‌دهد. در اين ميان هستند كساني كه بيش از يك عضو خانواده‌شان در زندان يا تحت تعقيب‌اند.

در اعتراض به مجازات‌هاي خانوادگي كه مجازات خانواده‌ي من نيز يكي از نمونه‌هاي آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. اميدم به آن است كه مجازات‌هاي خانوادگي از سياست‌هاي تهديد و فشار حذف گردد.

بار ديگر از همه‌ي اشخاصي كه در اين راه با همدلي‌هاي مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدرداني صميمانه‌ي خود را تقديم مي‌نمايم و اطمينان خود را از نتيجه‌ي راهي كه به عدالت و قانون و دموكراسي ختم مي‌شود، اعلام مي‌دارم.



به اميد آزادي و رهايي

نسرين ستوده

اوين


mandag den 10. december 2012

نفتی که قرار بود سر سفره بیاید، این دختران معصوم را سوزاند

 


 

 

اگر دولت از محل 700 میلیارد دلار درآمد ارزی، تنها یک دلار برای تامین وسایل استاندارد گرمایشی دانش آموزان اختصاص می داد، به ازای 14 میلیون دانش آموز تنها مبلغی حدود 11 میلیون دلار می شد که معادل هزینه یک سال سفر نیویورک دکتر و همراهانش می شد.
در حالی که دولت های نهم و دهم با درآمد نفتی 700 میلیارد دلار در هفت سال، رکورد تاریخ اقتصاد ایران را شکستند، نفتی که احمدی نژاد وعده داده بود سر سفره مردم می آید، کلاس درس دختران دانش آموز پیرانشهری را به آتش کشید.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، در دورانی که بیشترین حجم درآمدهای ارزی در تاریخ کشور رقم خورده است، ده ها نفر از دانش آموزان دختر در آغاز زندگی، باید برای خودداری از هزینه کردن یک دلار به ازای هر دانش آموز جهت تامین بخاری استاندارد مدرسه، یا به زیرخاک روند و یا تا پایان عمر میراثی شاید بدتر را تجربه کنند.

البته کسی منکر خدمات دولت از جمله به مناطق محروم نیست، اما اگر دولت از محل 700 میلیارد دلار درآمد ارزی، تنها یک دلار برای تامین وسایل استاندارد گرمایشی دانش آموزان اختصاص می داد، به ازای 14 میلیون دانش آموز تنها مبلغی حدود 11 میلیون دلار می شد که معادل هزینه یک سال سفر نیویورک دکتر و همراهانش می شد.

 

اما ظاهرا بیت المال بر همه حلال است، جز مردم رنج کشیده و محرومی که دولت نهم و دهم به اسم آنها و با شعار خدمت به آنها به قدرت رسیده است.

به راستی آیا پولهایی که در اختلاس سه هزار میلیارد تومانی و چندین پرونده مشابه آنان بر باد رفته است، اگر صرف مردم محروم کشور می شد، چه اتفاقی می افتاد؟

آیا این مردم همان هایی نیستند که برای دادن نامه به احمدی نژاد، ساعتها در سرما و گرما در خیابانها منتظر می ماندند؟
آِیا این مردم همان مستضعفانی نیستند که قرار بود صاحب اصلی کشور باشند، اما امروز بیت المال برای آنها حرام و برای مردم آمریکای جنوبی، بریز وبپاشهای مسئولان دولتی، همایش های میلیاردی، خوردروهای لوکس و ... حلال شده است؟

آقای احمدی نژاد، اگر خدای ناکرده نوه دسته گل شما که همراهتان به نیویورک می آید، در همین کلاس های درس می سوخت، همین قدر بی تفاوت بودید یا وزیر آموزش و پروش را به خاطر این بی توجهی عزل می کردید؟

مسوولان مطمئن باشند اگر نسبت به رنج و سرنوشت مردم بی تفاوت باشند، حتی اگر بتوانند با هر شگردی از آتش این دنیا برهند، طعم آتش آن جهان را که سوزانده تر از آتشی بود که به جان کودکان پیرانشهری افتاد، خواهند چشید.


søndag den 9. december 2012

کره شمالی ،کره جنوبی

کره شمالی ،کره جنوبی
کره جنوبی بیست در صد از کره شمالی کوچکتر است ولی‌ جمعیت آن دوبرابر همسایه شمالی است .
تولید انا خالص کره جنوبی ۴۰۰ برابر کره شمالی بوده و متوسط دستمزد آن ۲۰در صد بالا تر است .
کره شمالی ۳۰ در صد در آمد ملی‌ را صرف بودجه نظامی می‌کند در حالیکه بودجه نظامی کره جنوبی کمتر از ۳ در صد است .
کره جنوبی یک کشور تولید کننده مهم است که محصولات آن از ماشین گرفته تا کامپیوتر به همه دنیا صادر میشود و تنها محصول صادراتی مهم کره شمالی‌ مواد مخدر است که تهیه و صدور آن از حمایت کامل دولت بر خوردار است که و اغلب برای پوشش از امکانات دیپلماتیک استفاده میشود
بزرگترین دغدغه و ترس کره شمالی‌ همسایه شمالی‌ و دشمن به ظاهر ساکتش آمریکا میباشد .
---------------------------------------------
بر گرفته از کتاب جیمز بارینگتون ،راست و دروغش با نویسنده


fredag den 7. december 2012

هواپیمای خورشیدی

هواپیمای «Solar Impulse
(http://www.solarimpulse.com/
Solar Impulse has demonstrated that a solar-powered airplane can fly day and night without fuel. The next challenge is to fly around the world.
Our aim is to prove that progress is possible
using clean forms of energy.
Becoming a pioneer is all in the mind. Would you too like to break free of certainties and confront the unknown?
 
 
پالس خورشیدی)»هواپیمای خورشیدی که از قابلیت پرواز در شب برخوردار بوده، قصد دارد بدون استفاده از یک قطره سوخت دور دنیا را در 20 شبانه‌روز پرواز کنند.
 در حال حاضر رکورد طولانی‌ترین سفر جهان با یک هواپیمای سرنشین‌دار خورشیدی را در اختیار داشته که طی آن در ارتفاعات 9.1 کیلومتری آسمان سوئیس برای بیش از 26 ساعت پرواز کرده بود.

این هواپیما که توسط برتراند پیکارد و آندره بورشبرگ سوئیسی ساخته شده، با استفاده از چهار موتور ملخ با قدرت 12 هزار سلول خورشیدی که به بالهای عریض آن متصل بوده، پرواز می‌کند.

Solar Impulse اولین هواپیمایی نیست که تنها با نور خورشید کار می‌کند، بلکه اولین خودرویی است که می‌تواند حرکت خود را حتی در طول شب و بدون حضور خورشید نیز ادامه دهد.

این هواپیما در طول روز انرژی زیادی را از خورشید جمع‌آوری کرده که می‌تواند به شکل برق ذخیره شده و در شب به حرکت آن کمک کند.

این هواپیمای خورشیدی اوایل سال جاری یک سفر 2494 کیلومتری را از آمریکا به آفریقا در سه مرحله به انجام رساند، اما سازندگان بر این باورند که طراحی آن توانایی سفرهای طولانی‌تر را نیز دارد.

یکی از بخشهای مهم این طراحی، سلولهای خورشیدی این هواپیما بوده که نیروی لازم برای حرکت آن را تامین می‌کنند. این سلولها بر روی بال نبوده، بلکه خود بالها را تشکیل می‌دهند. به گفته سازندگان، این سلولها بطور مستقیم نور را به برق تبدیل می‌کنند.

Solar Impulse که از مواد سبک ساخته شده، از طول بال مشابه یک جامبو جت برخوردار بوده، با این تفاوت که وزن آن تنها به اندازه یک خودروی کوچک است.

بالهای این هواپیما با صفحات خورشیدی پوشش داده شده که حاوی هزاران سلول برای جمع‌آوری انرژی پرتوهای خورشید و تامین نیروی چهار موتور الکتریکی آن برای حرکت ملخهای روی بال هواپیما است.

از جمله مشخصات Solar Impulse می‌توان به این موارد اشاره کرد:

- حدود 12 هزار سلول خورشیدی بر روی بالها

- چهار موتور الکتریکی ملخ هواپیما با قدرت هر کدام 10 اسب بخار

- پیلهای لیتیومی برای ذخیره انرژی

- طول بال 63 متر (مشابه جامبو جت)

- طول 21.8 متر

- ارتفاع 6.8 متر

- وزن بارگیری شده 1.6 تن

- سرعت برخاست 35 کیلومتر بر ساعت

- سرعت پرواز 69 کیلومتر بر ساعت

- حداکثر سرعت 120 کیلومتر بر ساعت

- ارتفاع پرواز 8503 متر

- حداکثر ارتفاع 11.8 کیلومتر

اگرچه هدف این پرواز، نمایش امکان پروازهای بدون انتشارات گلخانه‌ای بوده، اما به گفته این سازندگان در آینده نزدیک نمی‌توان برای جایگزینی هواپیماهای رایج با سوخت جت با فناوری خورشیدی امید داشت.

در عوض این پروژه برای آزمایش و ارتقای فناوریهای جدید انرژی کارآمد طراحی شده است.

پیکارد و بورشبرگ امیدوارند بتوانند جدیدترین طراحی هواپیمای خود را در سال آینده در یک پرواز از کالیفرنیا به ویرجینیا آزمایش کرده و خود را برای پرواز دور جهان در سال 2015 آماده کنند.

onsdag den 5. december 2012

انتشار گزارش خانواده کیانوش آسا از چگونگی کشته شدن وی


      
این داستان یک قتل است. قتل دانشجوی سفید پوشی که روز ۲۵ خرداد توسط نیروهای مسلح مستقر در پشت بام پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چندی بعد پیکر خونینش از مانیتور پزشکی قانونی مورد شناسایی خانواده ی وی قرار گرفت.
وبسایت کلمه*
ما تصمیم گرفتیم در پاسخ به اظهارات کذب برخی مسئولین و همچنین برای اطلاع عموم بخصوص کسانی که پیگیر پروندهٔ این جنایت بوده و هستند، نکاتی را یادآور شویم.
کیانوش در سال ۱۳۸۶ در دورهٔ کار‌شناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت ایران، رشتهٔ مهندسی شیمی پذیرفته شد و در خرداد ۸۸ به مرحلهٔ تدوین پایان نامه تحصیلی دوره کار‌شناسی ارشد رسید. اما دفاع از حقوق خود و هموطنان، مجال دفاع از پایان نامه‌اش را نداد.
شاید بهتر باشد در اینجا مختصری از اتفاقات ظهر روز ۲۵ خرداد ۸۸ تا تحویل پیکر بی‌جان کیانوش در ظهر ششم تیر ارائه گردد.
آنچه برای ما روشن شده، این است که کیانوش در روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۳۴ ظهر، پیامی را در رابطه با تظاهرات روز گذشته در تهران در وبلاگش منتشر کرده و حدود ساعت ۲ بعد از ظهر به همراه چند نفر از دوستان دانشجویش برای شرکت در راهپیمایی از دانشگاه خارج می‌شود و از طریق مترو، خود را از ایستگاه دانشگاه علم و صنعت به ایستگاه میدان انقلاب می‌رساند.
وی در میدان آزادی، میان مردم بوده اما با شنیدن صدای گلوله و دیدن دود و آتش در نزدیکی میدان آزادی، به همراه سیلی از جمعیت حاضر، به محل حادثه یعنی خیابان محمدعلی جناح، کوچه صفا، نزدیک پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا می‌رود. در آنجا تعدادی از حاضرین در حال شعار دادن علیه بسیجیان بودند. همچنین از دو طرف سنگ پرانی به سوی یکدیگر صورت می‌گیرد.
پس از مدتی تحرکات و تحریکات دو طرف، نیروهای بسیجی مستقر در داخل و پشت بام پایگاه ابتدا با گلوله‌های مشقی و سپس با گلوله‌های جنگی و سازمانی، (بر خلاف ادعای مقامات بسیج و سپاه که گلوله‌های شلیک شده از اسلحهٔ بسیجیان در آن روز را غیر سازمانی عنوان می‌کنند) بصورت تک تیر و سپس رگبار به سوی حاضرین تیراندازی می‌کنند. در این میان کیانوش با گلوله جنگی، توسط یکی از این بسیجیان مستقر در پشت‌بام پایگاه مورد اصابت قرار می‌گیرد.
کیانوش پس از زخمی شدن، از مردم حاضر کمک می‌خواهد. پس از آنکه به کمک پنج نفر از مردم جابجا می‌شود، خود را معرفی کرده و اطلاعات شخصی‌اش را به آن‌ها می‌گوید. سپس با آمبولانس بیمارستان یا اتومبیل یکی از شهروندان به بیمارستان رسول اکرم منتقل می‌شود.
بنا به اظهارات پرسنل بیمارستان مذکور در غروب دوشنبه ۲۵ خرداد، تعدادی از زخمی‌ها و کشته‌های آن روز، به آنجا منتقل شده‌اند و در حالی که پزشکان و پرستاران مشغول مداوای زخمی‌ها بوده‌اند، نیروهایی که یونیفرم سازمانی خاصی بر تن نداشتند، وارد بیمارستان شده و کنترل امور را بدست می‌گیرند و تمامی کشته‌ها و تعدادی از زخمی‌های آن روز را از بیمارستان خارج و به مکان نامعلومی منتقل می‌کنند؛ این مسائل باعث اعتراض و تحصن پزشکان و پرستاران می‌گردد.
از آن زمان تا ظهر روز جمعه ۲۹ خرداد یعنی زمان تحویل جسد به پزشکی قانونی، اطلاع دقیقی از وضعیت کیانوش نداریم. در مدت چند روز مفقود بودنش، ما به مراکز و ارگان‌های متعددی مراجعه کردیم اما در همهٔ موارد نه تنها کمکی به ما نمی‌شد بلکه ما را با آن وضع نگران از جایی به جای دیگر و از فردی به فرد دیگر ارجاع می‌دادند.
از جمله در موردی یکی از افسران انتظامی گفت کیانوش در اوین زندانی می‌باشد و حاضر است با دریافت مبلغ ۵۰۰ هزار تومان، ظرف ۴۸ ساعت، خبر موثقی از وضعیت کیانوش و مکان دقیق نگهداری او به ما بدهد؛ ولی ما به خواسته‌اش عمل نکردیم تا اینکه پس از چند روز جستجوی مداوم خانواده و دوستان و آشنایان، در صبح سوم تیر، ناباورانه تصویر جسد خونین کیانوش را در مانیتور پزشکی قانونی در میان تصاویر تعدادی دیگر از اجساد یافتیم.
تصاویری که از کیانوش دیدیم، دهان پر از خون، اثر دو گلوله بر بدن و چهرهٔ تغییر یافتهٔ او را نشان می‌داد؛ بطوری که برادرش (کامران) در ابتدا قادر به شناسایی او نشد، اما خواهرش تأیید کرد که آن، تصویر جسد کیانوش است. فردای آن روز در چهارم تیر با حکم قاضی از دادسرای جنایی، جسد توسط خانواده در سردخانهٔ پزشکی قانونی، رویت و شناسایی قطعی شد.
حال با توجه به این موارد و مواردی دیگر که تا کنون بار‌ها در سازمان‌های اطلاعاتی، امنیتی و محکمه‌های قضایی گفته‌ایم، پرسش‌هایی در ذهن داریم که تاکنون پاسخی برای آن‌ها نیافته‌ایم ما همواره خواسته و می‌خواهیم که:
اول- چه شخص یا اشخاصی با مجوز چه فرد، افراد یا سازمانی و با چه قصد و هدفی، از پشت‌بام پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا به سوی کیانوش تیراندازی کرده‌اند؟
دوم- طبق تحقیقات ما و بر اساس اظهارات شاهدان محل حادثه، ابتدا تنها یک گلوله به کیانوش اصابت کرده، سپس او زخمی و به بیمارستان منتقل می‌شود. چه کسانی، چرا و با چه مجوزی او را از بیمارستان خارج کرده‌اند؟ در حالی که به گفتهٔ پزشکان، زخمی‌ها در حال مداوا بوده‌اند و نمی‌بایست جابجا می‌شدند.
سوم- اگر کیانوش در بیمارستان هنوز زنده بوده، پیکر زخمی او را چرا و به کجا منتقل کردند؟
چهارم- با اینکه کیانوش روز ۲۵ خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفته، اما تاریخ تحویل جسد به پزشکی قانونی ۲۹ خرداد است. در طول این چند روز پر ابهام، کیانوش که نه در بیمارستان و نه در پزشکی قانونی بوده، در کجا نگهداری می‌شده و چه شرایطی داشته است؟ آیا ارگان دیگری وجود دارد که جسد قبل از تحویل به پزشکی قانونی در آنجا نگهداری شود؟
پنجم- در بیمارستان رسول اکرم و احیانأ پس از آن، مراقبت‌های پزشکی در چه سطحی بوده است؟ آیا مداوای لازم و کافی بر روی کیانوش زخمی انجام گرفته است؟
ششم- اگر کیانوش در بیمارستان جانش را از دست داده، چرا بلافاصله به پزشکی قانونی منتقل نشده است؟
هفتم- وقتی برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی مراجعه کردیم، علاوه بر اثر گلوله اول، اثر گلولهٔ دیگری در بدن او وجود داشت. از طرفی گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده زیرا به این نکته که گلوله‌های موجود در جسد، از یک یا دو اسلحه و در یک یا دو زمان متفاوت شلیک شده یا خیر، اشاره‌ای نکرده است و فقط علت فوت را «اصابت گلوله» عنوان نموده است. چرا روز، ساعت فوت و دیگر جزییات نحوهٔ مرگ تشریح نشده است؟
هشتم- اگر دو گلوله، همزمان و در یک مکان به کیانوش اصابت نکرده، پس گلولهٔ دوم که یقینأ باعث مرگ او شده، کی، کجا، چگونه، چرا و توسط چه کسی به بدن زخمی او شلیک شده است؟
نهم- چرا نسخه‌هایی از گزارش اسلحه‌شناسی و دیگر تحقیقات و گزارش‌های پرونده را تاکنون به ما یا وکیل پرونده تحویل نداده‌اند؟
دهم- با توجه به اینکه کیانوش ابتدا به بیمارستان رسول اکرم منتقل شده، اگر در آنجا جان خود را از دست داده، بنا به نزدیکی فاصله، باید به پزشکی قانونی واقع در غرب تهران تحویل داده می‌شد. چرا برخلاف روال معمول، جسد به پزشکی قانونی کهریزک که بسیار دور‌تر از بیمارستان رسول اکرم می‌باشد، تحویل داده شده است؟
یازدهم- تحویل دهنده جسد به پزشکی قانونی چه شخص یا اشخاصی و وابسته به کجا بوده‌اند و چگونه توانسته‌اند با آسودگی خاطر و بدون ترس از پیگیری و بازداشت، روزانه جسد خونین جوانی را که مورد اصابت دو گلوله قرار گرفته بود تحویل پزشکی قانونی دهند؟ چرا در نامه پزشکی قانونی بدون ارائه هرگونه جزئیاتی از آن شخص یا اشخاص تنها به عنوان «نا‌شناس» نام برده است؟
دوازدهم- عینک، لباس‌ها، تلفن همراه و دیگر وسایل شخصی کیانوش در کجا نگهداری شده یا می‌شود و چرا آن‌ها را به ما تحویل نمی‌دهند؟
سیزدهم- چرا با وجود دستگاه‌های اطلاعاتی، امنیتی و قضایی متعدد و بعضاً موازی تا کنون آمران و عاملان این جنایت معرفی، محاکمه و مجازات نشده‌اند؟
ASA03.jpg
با اینکه بار‌ها گفته‌ایم دیه و مواهب نمی‌خواهیم، قاتل را معرفی کرده و پاسخ پرسش‌هایمان را بدهند، همواره مراجع مختلف به شکل‌های گوناگون، به خانواده و وکیلمان پیشنهاد دریافت دیه داده‌اند. حضور افراد از طرف ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف حکومتی در منزل ما و آوردن تابلو، لوح‌ها و … برای به اصطلاح دلجویی به چه منظوری بوده است؟
همچنین لازم می‌دانیم به عملکرد بسیاری از رسانه‌های داخلی در مواجهه با این جنایت اعتراض کنیم. باید گفت رسالت رسانه بیان واقعیات و انتقال درد و رنج‌های مردم است؛ اما بسیاری از رسانه‌های حکومتی با آزادی مطلق و بدون اینکه به هیچ فرد یا نهادی پاسخگو باشند، سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه می‌دهند و در خبر‌ها دروغ می‌گویند، دروغ می‌نویسند و واقعیات را وارونه جلوه می‌دهند. آن‌ها توجه نمی‌کنند که امروزه دیگر قرنطینهٔ اطلاعاتی امکانپذیر نیست و این سخنان ناصواب، در ‌‌نهایت، تاثیر منفی بر مشروعیت خود آنان خواهد داشت.
ما حاضر بوده و هستیم حتی با همین رسانه‌ها مصاحبه داشته باشیم، به شرطی که گفته‌های ما بطور کامل منتشر شود تا افکار عمومی به قضاوت بنشینند.
با امید اندکی که به نمایندگان دوره هشتم مجلس شورای اسلامی داشتیم، علاوه بر ریاست قوه قضائیه، به کمیتهٔ ویژه حوادث پس از انتخابات که از سوی آن‌ها تشکیل شد و برخی ارگان‌های دیگر نامه نوشتیم و نسخه‌ای از گزارش‌های موجود پرونده قتل کیانوش را پیوست نامه‌ها برایشان ارسال کردیم، اما نه تنها پاسخی دریافت نکردیم، بلکه با قرائت نتیجهٔ گزارش کمیتهٔ ویژه در صحن علنی مجلس، ناباورانه شاهد بودیم که واقعیات وارونه شده و اصل مطلب از قلم افتاده است.
ما مدتهاست از این مجلس قطع امید کرده‌ایم و مراجع پیگیر این قضیه، فعالان نهادهای حقوق بشری بوده‌اند.
ما از همه فعالین اجتماعی و سیاسی و انجمن‌ها و نهادهای حقوق بشری داخل و خارج کشور درخواست می‌کنیم که همچنان پیگیر این جنایت باشند.
خانوادهٔ آسا همچنین خواستار پیگیری این پرونده‌ توسط دبیرکل، رئیس و کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، خانم کا‌ترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خانم شیرین عبادی، وکیل ایرانی برنده جایزه صلح نوبل و فعالین حقوق بشر در سازمان‌های: حقوق بشر کردستان، عفو بین‌الملل، گزارشگران بدون مرز، دیده‌بان حقوق بشر، دفاع از قربانیان خشونت، جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران، فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر و همچنین کانون مدافعان و کمپین بین‌المللی حقوق بشر‌ است

شکایت از سبز پرس به اتهام هتک حرمت و تهمت ناموسی به یک پلنگ مرده

شکایت از سبز پرس به اتهام هتک حرمت و تهمت ناموسی به یک پلنگ مرده
نویسنده: سپهر سلیمی - سه‌شنبه ۱٤ آذر ۱۳٩۱
روز گذشته خانم مژگان جمشیدی مدیر مسئول خبرگزاری سبزپرس به دلیل انتشار خبری مبنی بر احتمال سه قلو باردار بودن پلنگی که ماه پیش در دماوند کشته شده بود با شکایت اداره کل محیط زیست دماوند و به اتهام نشر اکاذیب، ‌تشویش اذهان عموم و توهین و افترا به دادسرا فراخوانده شد.
راستش را بخواهید از آنجائیکه نگارنده پیش از این مطلبی در این مورد نوشته بودم، از ترس شکایت آن اداره محترم ضمن تکذیب آن مطلب و اظهار ندامت عرض می کنم که بنده هم به عنوان یک دوستدار حیوانات از سبزپرس و خانم مژگان جمشیدی شاکی هستم و از همین تریبون این شکایت را به قرار زیر اعلام می کنم.

اینکه یک پلنگ ماده را به باردار بودن متهم کنیم توهین بسیار بزرگی است. آن هم در شرایطی که همه می دانیم این پلنگ ماده به تنهایی به آن منطقه آمده است. اگر باور کنیم که آن پلنگ ماده بوده و باردار بوده آنوقت سوالات زیر در ذهن مخاطبان شکل می گیرد:
- آن پلنگ ماده به تنهایی آنجا چه می کرده؟!
- جفت آن ( حیوان نر) کجا بوده که همراه ماده به آنجا نیمده؟!
- اصلآً اگر آن پلنگ باردار بوده، جفتش کجا بوده؟ اصلآً جفتش کی است؟!
حال اگر بپذیریم که آن حیوان باردار بوده باز هم سوالات زیر در ذهن مخاطب شکل می گیرد:
- چرا یک حیوان باردار باید به تنهایی به جایی برود؟!
- با توجه به اینکه آن پلنگ می دانسته که نزدیک شدن به مناطق مسکونی خطرناک است آیا این حیوان به قصد خودکشی به آن منطقه است؟!
و باز اگر بپذیریم که آن حیوان به قصد خودکشی آمده این سوالات در ذهن مخاطبان شکل می گیرد:
- آیا آن حیوان به دلیل کمبود منابع غذایی و فقر قصد خودکشی داشته؟!
- آیا آن پلنگ مشکلات روحی و روانی داشته است؟!
- آیا خودکشی کردن آن پلنگ ارتباطی با عدم همراهی جفتش و یا نا مشخص بودن جفت پلنگ دارد؟!
مشاهده می کنید که این خبر می تواند باعث تشویش اذهان عموم شود و در حالیکه این گونه در معرض خطر قرار دارد انتشار چنین اخباری می تواند عوام را نسبت به این حیوان بدبین کند.
ضمن اینکه بنده معتقدم خانم جمشیدی بجای سوال و خبررسانی در این خصوص،باید از کشتن آن پلنگ توسط ماموران اداره محیط زیست دماوند در حضور رئیس آن اداره، به دلایل زیر تشکر و قدردانی می کرد:
- اگر مامور آن اداره پلنگ را نمی کشت ممکن بود توسط مردم و بوسیله بیل و کلنگ کشته شود. پس بنابراین کشتن پلنگ توسط اسلحه باعث شده درد کمتری متوجه حیوان بی زبان شود. ضمن اینکه اگر با بیل و کلنگ کشته می شد آنوقت دیگر ارزش تاکسیدرمی هم نداشت.
- اگر پلنگ توسط ماموران کشته نمی شد ممکن بود مردم محلی تصور کنند که ماموران آن اداره، تفنگ و اسلحه ندارند و چنین تصوری می توانست باعث گستاخی و جسارت شکارچیان منطقه شود.
- اگر آن پلنگ توسط ماموران آن اداره کشته نمی شد و به هر طریقی پلنگ را از منطقه دور می کردند آنوقت ممکن بود مردم محلی هر کجا هر پلنگی دیدند از ظن آنکه ممکن است این همان پلنگ مهاجم باشد او را می کشتند و به این شکل نسل پلنگ در منطقه منقرض می شد.
- این همه در رسانه ها گفته می شود که در صورت مشاهده حیوان وحشی در مناطق مسکونی با اداره محیط زیست تماس بگیرید. خوب در این مورد اگر ماموران هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دادند باعث بی اعتمادی مردم به اخبار رسانه ها می شد.
بر اساس مطالب فوق بنده به عنوان یک دوستدار حیوانات معتقدم که انتشار این خبر علاوه بر آنکه مصداق تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب است مصداق هتک حرمت نیز می شود و با این اتهام ناموسی با آبروی یک پلنگ، آن هم پلنگ ماده ای که در قید حیات نیست بازی شده است و این ضربه جبران ناپذیری به این حیوان است.
امیدوارم از این پس شاهد انتشار چنین اخباری نباشیم و اگر پلنگ، یوزپلنگ و یا حیوانی به هر شکل مرد، خبرنگاران و افرادی که ادعای حمایت از حیوانات را دارند به جای سوال کردن و شلوغ بازی به احترام آن حیوان کشته شده تا 40 روز روزه سکوت بگیرند

mandag den 3. december 2012

مژگان جمشیدی، مدیر مسئول سبزپرس برای پاسخگویی در مورد اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به دادگاه رفت

بعدازظهر امروز – 13 آذر 1391 – مژگان جمشیدی، مدیر مسئول سبزپرس برای پاسخگویی در مورد اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به دادگاه رفت. ظاهراً این شکایت از سوی اداره محیط زیست دماوند و در پی انتشار خبری صورت گرفته که در طی آن، احتمال باردار بودن پلنگ به قتل رسیده در دماوند مطرح شده است. بنده اگر جای دکتر فاضل یا آقای مقدسی بودم، پیش از آن که کارمندان و ادارات زیر دستم، اقدام به طرح چنین شکایتی بر علیه شناخته‌شده‌‌ترین خبرنگار محیط زیستی ایران کنند، می‌کوشیدم تا چنانچه اشتباهی در درج خبر رخ داده، تذکر داده و یا با درج یک جوابیه، موضوع را پیگیری کنم، نه این که حرف آخر را اول بزنم و تمام!
به راستی این همه آستانه‌ی اندک تعامل و مدارای سازمان حفاظت محیط زیست با معدود فعالان متخصص باقیمانده در حوزه رسانه، بسیار ناامیدکننده است؛ چرا که به هر حال، انتظار این است که همه‌ی ما در یک جبهه قرار داشته و برای تحکیم پیوند خود در برابر طبیعت ستیزان، یکدیگر را سزاوارانه‌تر تحمل کنیم؛ نه این که به کوچک‌ترین بهانه‌ای بر علیه هم شمشیر بکشیم.
بعدازظهر امروز – 13 آذر 1391 – مژگان جمشیدی، مدیر مسئول سبزپرس برای پاسخگویی در مورد اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به دادگاه رفت. ظاهراً این شکایت از سوی...

اداره محیط زیست دماوند و در پی انتشار خبری صورت گرفته که در طی آن، احتمال باردار بودن پلنگ به قتل رسیده در دماوند مطرح شده است. بنده اگر جای دکتر فاضل یا آقای مقدسی بودم، پیش از آن که کارمندان و ادارات زیر دستم، اقدام به طرح چنین شکایتی بر علیه شناخته‌شده‌‌ترین خبرنگار محیط زیستی ایران کنند، می‌کوشیدم تا چنانچه اشتباهی در درج خبر رخ داده، تذکر داده و یا با درج یک جوابیه، موضوع را پیگیری کنم، نه این که حرف آخر را اول بزنم و تمام!
به راستی این همه آستانه‌ی اندک تعامل و مدارای سازمان حفاظت محیط زیست با معدود فعالان متخصص باقیمانده در حوزه رسانه، بسیار ناامیدکننده است؛ چرا که به هر حال، انتظار این است که همه‌ی ما در یک جبهه قرار داشته و برای تحکیم پیوند خود در برابر طبیعت ستیزان، یکدیگر را سزاوارانه‌تر تحمل کنیم؛ نه این که به کوچک‌ترین بهانه‌ای بر علیه هم شمشیر بکشیم



هیات امر به معروف و نهی از منکر عربستان برکه شرابی را کشف کردند+عکس

 
بیا و کشتی ما در شط شراب اندازخروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقیکه گفته‌اند نکویی کن و در آب انداز
ز کوی میکده برگشته‌ام ز راه خطامرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشک بو جامیشرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کننظر بر این دل سرگشته خراب انداز
به نیم شب اگرت آفتاب می‌بایدز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارندمرا به میکده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلتبه سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
 
 
 هیات امر به معروف و نهی از منکر عربستان اخیرا بزرگترین محل ساخت مشروبات الکی و شراب در این کشور و حتی جهان را کشف کرد.

"عوض الاسمری"، سخنگوی رسمی هیات امر به معروف و نهی از منکر استان "عسیر" عربستان گفت: این هیات که برای مبارزه میدانی به مناطق دور افتاده شهر "خمیس مشیط" در استان عسیر اعزام شده بودند این برکه شرابی را کشف کردند.

وی در ادامه افزود: در کنار این برکه 570 قوطی شراب آماده فروش نیز کشف شد.

کشف برکه شراب در عربستان +عکس
در پایتخت مبارزه با شراب و شادی این کشف خود گویای ان است که با پند و نصیحت همراه با تازیابه نمی توان انسانها را به گوسفند تبدیل کرد(مهربانان
کشف برکه شراب در عربستان +عکس

کشف برکه شراب در عربستان +عکس

søndag den 2. december 2012

ده‌ها تن از فعالان جنبش زنان با جمع شدن در برابر دادستانی تهران خواستار رسیدگی به وضعیت نسرین ستوده شدند

ده‌ها تن از فعالان جنبش زنان ایران امروز٬ ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۱ با جمع شدن در برابر دادستانی تهران خواستار رسیدگی به وضعیت نسرین ستوده٬ وکیل دادگستری زندانی شدند که ۴۷ روز است در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد.
به گزارش سایت تا قوانین خانواده برابر٬ فعالان جنبش‌ زنان که به منظور "نشان دادن نگرانی‌شان از وضعیت نسرین ستوده" در برابر دادگستری جمع شده بودند، قصد داشتند طی ملاقات با عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران نامه‌ای را که از سوی شماری از مدافعان حقوق زنان امضا شده بود به دست وی برسانند.
نسرين ستوده در اعتراض به اجرا نشدن آئين‌نامه اداره امور زندان‌ها و محروميت از حقوق يک زندانی از جمله دسترسی نداشتن به تلفن و ايجاد انواع محدوديت‌ها برای ملاقات با فرزندان خردسال خود و همچنين به‌ دليل تشکيل پرونده کيفری و صدور قرار ممنوعيت خروج از کشور برای همسر و دختر ۱۲ ساله‌اش از روز ۲۶ مهرماه (۱۷ اکتبر) دست به اعتصاب غذا زده است.
امضاکنندگان این نامه با اعلام حمایت از خواسته‌های نسرین ستوده، خواهان انتقال "سریع وی به بیمارستانی مجهز" بودند.
فعالان جنبش زنان: "شرایط نسرین ستوده نه تنها به دلیل انسانی بودن موضوع، بلکه از این لحاظ که وی یکی از وکلای متعهد جنبش زنان است، برایشان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آنان وظیفه خود می‌دانند که پیگیر وضعیت وی باشند"
بر اساس این گزارش٬ پس از آنکه با خواسته آنها مبنی بر دیدار با دادستان موافقت نشد٬ در دیدار با خدابخشی٬ معاون دادستان نامه را به او تحویل دادند.
فعالان زن در پاسخ به معاون دادستان که اعلام کرده بود فقط خانواده نسرین ستوده می‌توانند پیگیر وضعیت او باشند، گفتند: "شرایط نسرین ستوده نه تنها به دلیل انسانی بودن موضوع، بلکه از این لحاظ که وی یکی از وکلای متعهد جنبش زنان است، برایشان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آنان وظیفه خود می‌دانند که پیگیر وضعیت وی باشند."
به گفته یکی از افراد حاضر در برابر دادستانی، فعالان زن قصد دارند در روزهای آینده نیز با مراجعه به مراجع قانونی پیگیر وضعیت نسرین ستوده باشند.
رضا خندان٬ همسر نسرین ستوده گفته است در حال حاضر همسرش شکستن اعتصاب غذای خود را به رفع ممنوعيت خروج دختر‌شان مهراوه از کشور منوط کرده است. وی روز چهارشنبه هشتم آذر ماه به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت که همسرش به وضعيت خطرناکی رسيده است و در آخرین ملاقات وزنش به ۴۳ کیلو رسیده بود.
نسرین ستوده ۱۳ شهريورماه ۱۳۸۹ بازداشت شد و به ۱۱ حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعيت از خروج از کشور، محکوم شد. زندان او در دادگاه تجديدنظر به شش سال کاهش يافت.
در روزهای گذشته نگرانی‌ها درباره وضعیت جسمی نسرین ستوده ئس از بیش از ۴۵ روز اعتصاب غذا٬ افزایش پیدا کرده است.
محمدحسن آصفری٬ عضو كميسيون امنيت ملي مجلس امروز، ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۱ با بیان اینکه کمیسیون امنیت ملی مجلس اخبار مطرح شده درباره نسرین ستوده را پیگیری خواهد کرد٬ گفت: "در صورتي كه موضوعات مطرح شده در وبلاگ‌ها و سایت‌ها درباره نسرین ستوده صحت داشته باشد کمیسیون امنیت ملی صد در صد وزیر دادگستری و رئیس سازمان زندان‌ها را به مجلس فرا خواهد خواند