mandag den 30. april 2012

دروغ پردازی دولت درباره‌ی مجوز راهپیمایی روز جهانی کارگر + تصویر

دروغ پردازی دولت درباره‌ی مجوز راهپیمایی روز جهانی کارگر + تصویر
 در حالیکه دولت مدعی شده است "هیچ گروهی برای برگزاری راهپیمایی روز جهانی کارگر درخواست مجوز نداده است"، خبرگزاری کار ایران (ایلنا) با انتشار یک سند، این ادعا و دروغ پردازی دولت را تکذیب کرد.

پیش از این، وزارت کشور و دبیر کمیسیون ماده ده احزاب منکر هرگونه درخواست مجوز راهپیمایی از سوی خانه کارگر شده و اعلام کرده بودند چنین درخواستی ارسال نشده است.

در همین زمینه، خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، با انتشار تصویر درخواست مجوز راهپیمایی از سوی این نهاد کارگری، کذب بودن این ادعای دولت را نیز فاش ساخته است.
بر اساس این گزارش، درخواست مجوز برای راهپیمایی کارگران ۲۱ فروردین ماه به وزارت کشور ارسال شده و اظهارات دولتی ها دروغ محسوب می شود.

دولت و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، همچنان از هراس ابراز اعتراضات کارگری و گسترش آن به اعتراضات مردمی، از دادن مجوز برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر طفره می روند.

دیدن همیشه خوب است

دیدن همیشه خوب است

by ·
دیدن همیشه خوب است
خواه دیدن آن زیبا یی ها باشد
خواه دیدن این زیبایی ها
شاید کلاسی که ما در آن درس می خوانیم از این هم ویران تر باشد


شاید پای پوشی که با آن می خواهیم در صراط مستقیم قدم بر داریم از این هم کهنه تر باشد

شاید آب گوارایی که می نوشیم از این هم کثیف تر باشد

شاید باری که بر دوشمان است از این هم سنگین تر باشد



شاید صفای کودکیمان را اینجا گذاشته ایم


شاید خانه اخرتمان از این بدتر باشد

شاید مردم نتوانند از پشت شیشه های غبار گرفته ی ماشین هایشان ، زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینند
شایدآنچه در دنیا می جستیم از این هم بی ارزش تر بود

وشاید کودکی و پیریمان را اندوهی چنین فرا گرفته باشد

و شاید …
ایران بیشترین تعداد افراد اعزامی به حج را در میان کشور‌های مسلمان داراست. و البته جوانترین حجاج هم از ایران هستند...
آیا تا بحال فکر کرده اید که پولی‌ که از این طریق نصیب دولت عربستان میشود چقدر است؟
تولیت کعبه در دستان خانواده سلطنتی عربستان است.
آیا تا بحال فکر کرده اید که پولی‌ که ایرانیان و دیگر ملیت‌های مسلمان برای محرم شدن و رضای خدا خرج میکنند در نهایت صرف چه چیزها و کارهأی میشود؟؟

البته این آقا را باکسی یا چیزی اشتباه نگیرید


ادبیات سیاسی
مجلس : حیات خلوت آقا
دولت : همه کاره ملت تا وقتی که آقا توی دهن ان بزند
دشمن : آچار فرانسه دست آقا
شعر و ادبیات : قل قلک لبخند آور آقا از طرف دستمال فروشان یزد
مجلس خبرگان : انباری پشت مغازه آقا
مجلس تشخیص مصلحت نظام : اتاق بزک دوزک نظام آقا
دادگستری : محل برگزاری نمایشنامه های آقا
وزارت اطلاعات : محل ولخرجی های آقا
وزارت اقتصاد : محل تردد آزاد پولهای بی در و پیکر آقا
دولت : مجموعه گلادیاتور های آقا
رئیس جمهوری : دمپایی آقا
ارتش وسپاه : محافظین مخصوص آقا
مقام رهبری : مغازه آقا
مردم ایران : قربانیان آقا
کشور ایران : محل درآمد آقا
بیروت غزه ،،،:مام میهن آقا
البته این آقا را باکسی یا چیزی اشتباه نگیرید این انسانی فرضی و غیر قبل تصور است و فقط در داستان های گالیور آمده است و من برای طنز آشنایی با تخیلات نویسنده اینجا نقل قول کردم که باشد که عبرت آیندگان شود
 
 
این فرهنگ لغت یکمی با بقیه فرق میکنه !یعنی برداشتی که از کلمه میشه یه جورایی متفاوته در ادامه با بعضی از این کلمات آشنا میشویم.
کادو : برادر دوم
کاسه : برادر سوم
کافور : برادر چهارم
کامیون : برادر وسطی
کره حیوانی : بیچاره ناشنواست
باکتری : پ ن پ با قوری
بیگلی بیگلی:پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی big lee‌
۱,۲,۴,۵,۶,… : کوسه
فلافل : فَ لا فَ ل ، پَ نه پَ در زبان عربی !
فیله گوساله : فیل نفهم، فحش رایج بین فیل ها
بی‌ کربنات : یکی‌ از فحشهای رایج میان شیمیدانان
فیروز کریمی : در روز مرا حمل کنید
Acrobat reader: ژیمیناستی که موقع اجرا گُه می‌‌زند
باقرخان : خواننده‌ای که در هنگام خواندن قر می‌‌دهد
قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود !
وایمکس : درنگ چرا ؟!
البرز: عربها به « پرز » گویند !
چرا عاقل کند کاری‌ :‌ یک ضرب المثل شیرازی !
شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد !
هردمبیل : جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود !
مختلف : مرگ مغزی !
توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن !
یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ ها !
غیرتی : هر نوع نوشیدنی به جز چای !
پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد !
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن !
نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت !
تهرانی : تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه !
کاشمری : در آرزوی ازدواج !
ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد !
خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است !
ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ : ( ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ) ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ !
بنده خدایی میگفت
مادربزرگم میخواست ختم انعام بگیره و تمام خانمای فامیلو و یک خانم جلسه ای حرفه ای هم دعوت کرده بود. از صبح همه داشتیم کمکشون میکردیم که یهو ، یک ساعت مونده به مراسم برق رفت . مادر بزرگم به پدرم گفت سریع زنگ بزن اداره برق بگو برقمون رفته. بابای ما هم زنگ زدو گفت برق ما رفته..
یهو مادر بزرگم از اونور گفت ، بگو ...خانم آوردیم ، کلی پول دادیم ، حالا برق رفته شما خسارت مارو ...میدی...
بابای ما هم هول شد و با عصبانیت به مامور برق گفت : کلی پول دادم خانم آوردیم ، حالا که برق نیست چه خاکی تو سرم بکنم..شما خسارت میدی؟...
مامور برق اونور تلفن داشت زمینو گاز میزدو میگفت دوست عزیز 2 تا شمع روشن کن شاعرانه تره
بیشتر حال می کنی
......من اینور از خنده خودمو به درو دیوار میکوبیدم...
بابامم که تازه فهمیده بود چه سوتی داده سریع گوشی رو قطع کرد..

fredag den 27. april 2012

جای آن است که خون موج زند در دل لعل

تازه یک ماه از ایام شادمانی های نوروزی گذشته و جامعه ظرف چند هفته ناگهان به اصطلاح تغییر فاز می دهد. تاثیر این نوسانات روحی بر روان جمعی مردم محتاج مطالعات و بررسی های کارشناسانه است اما چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت.


نوسانات به کنار، قشر از ایرانیان ناراضی و حتی دیندار نیز گلایه می کنند که اصرار به ایجاد حال و هوای عزاداری به دفعات زیاد در تقویم کشور باعث ایجاد افسردگی و تشویق رفتارهای ریاکارانه می شود.

امروز در مراسم عزاداری های فاطمی در میدان فردوسی تهران صحنه ای بود که جلب توجه می کرد. دادن پرچم سیاه با نام حضرت ابوالفضل به دست مجسمه فردوسی شاید حساب شده نبوده و شاید حتی فقط به خاطر ابتکار خودجوش یک فرد اتفاق افتاد.

اما صحنه ای که خلق کرد نماد خوبی از تلاشهای دیرینه حکومت در جهت تحت الشعاع قرار دادن همه ابعاد فرهنگ ایران در زیر پرچم روایتی خاص و در حال شکل گیری از تشیع ایرانی متمایل به نظریه ولایت فقیه است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به تیم مذاکره کننده ایرانی فشار آورده است

شبکه خبری العربیه :
این شبکه خبری در تازه‌ترین خبری  خود درباره برنامه هسته‌ای ایران نوشته است که این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به تیم مذاکره کننده ایرانی فشار آورده است که پای میز مذاکره کننده با غرب نشسته و حتی از آنان خواسته است که غنی سازی اورانیوم را هم تعلیق کنند.

بر اساس این گزارش، یکی از مقامات عالیرتبه! ایران به العربیه گفته است که تحریم‌های بین المللی باعث شده است که فرماندهان سپاه پاسداران از مقامات مذاکره کننده بخواهند که برای ادامه مذاکرات غنی سازی اورانیوم را هم تعلیق کنند
در آخرين اظهارات و تحولات عقيدتى در ايران، يک رهبر مذهبى معروف از ميان آيت الله هاى مقبول نظام، هشدار داده است که افراد "سپاه" با گرايشهاى عرفانى و غيره، از رهبرى و مرجعيت فاصله نگيرند.

هشدار روز سه شنبه 24-4-2012 آيت الله ناصر مکارم شيرازى مشخصاً بخش نظامی حاکمیت را مورد خطاب قرار داده است. او آن گونه که خبرگزارى مهر گزارش داده گفته است: "باید از آن روز ترسید که خدای ناکرده شبهات عقیدتی و مفاسد اخلاقی که دشمن بر روی آن فعالیت می‌کند ولو به صورت کم به سپاه سرایت کند."

در واقع، از زمانى که کتابهاى شريعتى، مطهرى، بازرگان، حلبى، سبحانى، جعفرى، مکارم، منتظرى، طالقانى، مجاهدين و ديگران، قشرهاى مختلف جوانان اسلامگرا را در این کشور به خود جلب کرد و آنها را پيش و پس از انقلاب 1979 به دسته ها و احزاب متباين و حتى متخاصم تبديل نمود، تا به امروز، حرکت قطارى ادامه دارد که پشت سر هم مسافرانش را بالاجبار و یا به اختیار پياده مى کند.

اولين مسافرانی که در نخستین ایستگاهها از قطار انقلاب ایران پیاده شدند، لائيک ها، فرقان، مجاهدين خلق، جنبش مسلمانان مبارز، احزاب ملیتها، سكولارها، سازمان های چپ و نهضت آزادی بودند. وجود کتابها و جزوات برخی از این گروهها در منازل افراد، "ادله محکمى" براى اعدام بخشىى از اعضا و هواداران برخی از این تشکلها به شمار رفت.

علت آن همه تضاد كه مشكل ساز شد، اختلاف عقيدتى اعلام گشت، هر چند که جاذبه ى قدرت و "كيش شخصيت" عامل اساسى اختلاف در عقايد مى شد.

قطار انقلاب


ليبرالها، چه با نام ملى گرا، چه به اسم ملى- مذهبى، چه به نام جنبش هاى اسلامى، خواسته و یا ناخواسته در اين يا آن نقطه از خط سیر قطار، از آن طرد شدند. حتى شخصيت هاى مستقل و معروفى در سطح بازرگان و بنى صدر از آتش تصفيه هاى ايدئولوژيک در امان نماندند.

اختلافات موجب شد كه حزب خلق مسلمان و پدر معنوى اش "آيت الله شريعتمدارى" با اتهاماتی که برای همه شناخته شده است، از ادامه همراهی باز مانند، و آيت الله شبير خاقانى رهبر دينى بسيارى از مردم عرب در جنوب غرب ايران و بخشى از شیعیان کشورهای عربی به قم تبعید شود.

در واقع، هريک از مراجع شیعه که مخالفتى با ايدئوژى حاکم داشتند، از قطار حيات سياسى طرد شدند. با اين حساب تكليف شخصيت هاى سنى مذهب از قبيل عز الدين حسينى رهبر مذهبى معروف كُرد روشن بود.

جالب آنکه "زاويه داشتن با رهبرى"، طى 33 سال گذشته، هميشه اتهامى به شمار می رفت که بر خلاف نص صريح قانون اساسى ايران، افراد و جريانات را از قدرت و گاه از زندگى مى انداخت.

رفسنجانی هم چنان به دنبال قطار نظام


تا همين سالهاى اخير کسى نمى توانست تصور کند که ايدئولوژى يا "كيش شخصيت" و يا حتى تضاد منافع در عرصه ى قدرت، موجب پياده کردن رفسنجانى از قطار شود. اما اين فرد شايد تنها كسى باشد كه توانسته است ماشين ديگرى کرايه کرده و به موازات اين قطار به حركت ادامه دهد تا شايد در ايستگاهى به آن بپيوندد.

ماجراى اصلاح طلبان در نظام ايران، به نوبه ى خود، به "داستانى پر آب چشم" تبديل شده است. اگر اشک خاتمى را يکبار همگان در جريان نامزدى دومش براى رياست جمهورى ديده اند، يا ناله او از پديده ى"هر 9 روز يک بحران توسط مخالفانش" را همگان شنيده اند، ياران و همراهان عقايدش، مخالفان خود را خون جگر کردند و البته، خود، تقاص مقاومت پس داده و مى دهند.

نبرد منافع و عقيده در نظامى که ايدئولوژى و قدرت درهم تنيده شده اند، هم چنان قربانى گرفته و مى گيرد.

جبهه بندی اصولگرایان


در انتخابات اخير مجلس شورا فقط اصولگرايان مانده بودند که با هم رقابت کنند. اما همين اصولگرايان نيز به دسته هاى مختلفى تقسيم شدند.

نيروهايى با محوريت مهدوى کنى تحت عنوان "جبهه متحد اصولگرايان"، نيروهاى گردآمده حول مصباح يزدى تحت عنوان "جبهه پايدارى"، نيروهاى جمع شده در کنار محسن رضايى زير عنوان "جبهه ايستادگى"، نيروهاى تجمع يافته حول على مطهرى با نام "صداى ملت" و جبهه ها و ائتلافات ديگرى از قبيل "جبهه بصیرت و بیداری اسلامی" و "ائتلاف فراگیر اصولگرایان" مهمترين اجزاء اصولگرايان حاكم را تشكيل مى دهند.

گفتنى است که هر يک از اينها ممکن است چند جمعيت و تشکل را در درون خود داشته باشند. مثلاً فقط جبهه ایستادگی (پيرامون رضايى) از یازده گروه تشکيل شده است: جبهه حامیان ولایت، حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی، جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی، جمعیت جوانان انقلاب اسلامی، جمعیت پیروان حضرت زینب، حزب سبز، حزب نیک اندیشان ایران اسلامی، انجمن بین المللی جنبش ضد صهیونیستی، مجمع اسلامی آرمان ملت ایران، خدمتگذاران ایران اسلامی و مجمع عالی نخبگان ایران.

"اصولگرايى" تنها ايدئولوژى مجاز در ايران


اين تشعبات، بيانگر اختلافات عقيدتى و بطور ضمنى تنازع بر سر قدرت يا در بهترين حالت "تفاوت در نحوه ى خدمت" است. در اين ميان، اختلاف ايدئولوژيکى – قدرتى جناح احمدى نژاد و مخالفانش همچنان بحث انگيز است.

جناح رئيس جمهورى از فرهنگ ايرانى مى گويد و فردوسى را ناجى تعاليم اسلام مى خواند و مخالفانش در طيفى گوناگون، تعابير و تعاريف مختلفى از رابطه اسلام و ايران دارند، هر چند همه ى اينها زمانى "خدمات متقابل ايران و اسلام" مرتضى مطهرى را مرجع خود دانسته اند.

اکنون یکی از مراجع ايران به صراحت مى گويد: "در برخی مواقع دیده می‌شود ارتباط بعضی از افراد با مرجعیت ضعیف است، شک نیست که اگر سپاه از مرجعیت جدا شود ضرر می‌ کند".

اين هشدار، نشانه اى از عمق نفوذ شکافهاى ايدئولوژيک در نظام است. زيرا اکنون که "اصولگرايى" تنها ايدئولوژى مجاز در ايران شناخته شده است و اختلافات عقيدتى – سياسى در جريان انتخابات اخير، عمق خود را در ميان خود اصولگرايان آشکار كرده است، طبيعتاً اصولگرايان حاکم از ميان دو قشر روحانيت و سپاه، در معرض اين شکافها قرارگرفته اند.

آيت الله ناصر مکارم شيرازى ضمن تاکيد بر "ارزشى و دينى" بودن سپاه پاسداران، نسبت به گرايش به عرفان در ميان بعضى از عناصر سپاه هشدار داده است. او که در ايام فاطميه با تعدادى از پاسداران در شهر قم ديدار مى کرد، مشخصاً بر "تقويت انگيزه هاى دينى" تاکيد کرده و گفته است: "باید مرتب آموزش‌های دینی و مذهبی داده شود تا روحیه اسلامی و فداکاری ناشی از آن در سپاه محفوظ باشد".

اين مقام مذهبى اظهارداشته است: "باید از آن روز ترسید که خدای ناکرده شبهات عقیدتی و مفاسد اخلاقی که دشمن بر روی آن فعالیت می ‌کند ولو به صورت کم به سپاه سرایت کند".

نفوذ افکار عرفانی در سپاه


در حالى که بيش از سه دهه از پيروزى انقلاب ايران مى گذرد و طى همه ى اين سالها تاکيد بر هرچه اسلامى تر کردن نهادهاى حکومت وجود داشته است، اين آيت الله برجسته نگرانى خود را اين گونه ابراز مى کند: "نسل فعلی که در سپاه هستند غیر از فرماندهان، جوانانی هستند که دوران پیروزی انقلاب و جنگ را درک نکرده‌اند".

او بيش از همه نگران نفوذ افکار عرفانى است و مى گويد: "گاهی ممکن است برخی از سپاهیان گرفتار مکتب‌های عرفانی کاذب شوند از این رو باید مراقب باشند که سپاهیان در دام آنها گرفتار نشوند".

حال اگر فرض كنيم عرفان، غالباً نوعى گريز به دين، بدون پناه بردن به متوليان آن است. مکارم شيرازى خود مى گويد: گاهی دیده می‌شود در برخی مواقع ارتباط بعضی‌ها نسبت به مرجعیت تضعیف می‌ شود. مبادا طوری باشد که اینها یک طرف قرار گیرند و آنها طرف دیگر.

او به سپاهيان هشدار مى دهد که "اگر سپاه از مرجعیت جدا شود ضرر می‌کند، چراکه تجربه نشان داده که مردم مرجعیت را رها نمی ‌کنند".

اکنون که روحانيان و شخصيت هاى مذهبى بسيارى طى سالهاى متمادى، حساب خود را از حکومت "روحانيان" جدا کرده اند يا به وسيله ى لكوموتيوران از قطار رانده شده اند، و سپاه پاسداران، بازوى شريک روحانيت حاکم يا نيمه ى دوم قدرت در ايران نيز دچار نفوذ عرفان و امثال آن شده است، و نيز دسته بندى جبهه هاى مختلف در درون اصولگرايان، خبر از گسترش اختلافات فکرى مى دهد، به نظر مى آيد نبردعقيدتى در نظام ايدئولوژيک ايران، هم دامنه دار است و هم ادامه دار.

onsdag den 25. april 2012

اينجا ايران است!

اينجا ايران است! اين که شما در خانه چه برنامه‌اى می‌بينيد به ما مربوط است، اينکه در خيابان چه مي‌پوشيد به ما مربوط است، آنچه می‌نوشيد و آنچه می‌گوييد به مربوط است! با چه کسى بيرون ميرويد به‌ ما مربوط است، چه دينى داريد و چگونه آرايش ميکنيد به ما مربوط است؛ اما امنيت، وضع معيشت، قدرت خريد، کيفيت تحصيل، آينده فرزندانتان، تفريح جوانانتان، امنيت راه‌ها، مشکل مسکن و بقيه موارد به ما مربوط نيست، مشکل خودتان است اينجا ايران است! کشوری که مردم اش بجای حل مشکلاتشان سعی می کنند به بهترین شکل خود را با آن تطبیق دهند...! اينجا ايران است که در آن ، مردان برای ابراز عشق به جای گفتن: "دوستت دارم"، می گویند: " خونه خالی دارم اينجا ايران است! پريشب يکی رو ديوار با اسپری رنگ نوشته بود"ستمکار ترين رهبر، رهبريست که ظلم خود را دادگری بداند. (امام علی)"ديشب بسيجیيا روش رنگ زدن نوشتن مرگ بر منافق اينجا ايران است و كسي كه آب روي كسي بپاشد زودتر از كسي كه اسيد بپاشد دستگير مي شود اينجا ايران است! مجلس طرح دو فوریتی نجات دریاچه ارومیه را رد می کنه! اما طرح عفاف و حجاب با ۱۹۰ رای تصویب میشه! دریاچه ارومیه خشک شد یه خبر تو صدا و سیما نگفتن حالا امروز میگه 25 فلامینگو در جنوب فرانسه یخ زد!!!!!؟ تو شبکه 3 برنامه راهپیمایی روبروی دانشگاه شریف بود به یارو گفت نظرت راجع به حضور پرشور مردم چیه؟ گفت خیلی عالیه مارو از کرمانشاه آوردن اینجا تا مشت محکمی به دهن استکبار بزنیم ....؟؟؟!!!! گزارشگر لکنت زبون گرفت بي نوا داشتم فکر میکردم ... ما وزارت امور خارجه واسه چی میخوایم ؟! ! ما که فقط با خودمون در ارتباطیم به بچه كوچيک همسايمون ميگم 22 بهمن چه روزيه؟ ميگه حمله جمهوری اسلامی به ايران

سید حسن نصرالله در ایران تمدن پارسی وجود ندارد، خمینی، خامنه‌ای عربند

tirsdag den 24. april 2012

آقای خامنه ای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکرده ام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند.»

 

من به شما می گویم که به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید! اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد... شما به عنوان رییس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد. آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمان‌بر رهبری می داند، می تواند آقای خامنه ای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟...


ابوالفضل قدیانی که با توسل به شیوه های فریب کارانه توسط ماموران قضایی و به دستور قاضی مقیسه به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب منتقل شده بود، جلسه دادگاه را تریبونی برای اعتراض مجدد به عملکرد رهبری تبدیل کرده و تاکید کرد: به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید! اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، این عضو دربند شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که به دنبال انتشار نامه ۹ دی ماه خطاب به رهبری به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به دادگاه احضار شده بود، پیش‌تر اعلام کرده بود به دلیل غیر قانونی دانستن دادگاه انقلاب و به رسمیت نشناختن آن از حضور در جلسه دادگاه خودداری می کند. اما ماموران زندان اوین روز ۲۹ فروردین ماه به بهانه انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان جهت مداوای بیماری قلبی، قدیانی را از بند ۳۵۰ خارج کردند و به دادگاه بردند.
با این حال آقای قدیانی ضمن اعتراض شدید به این شیوه فریبکارانه که به دستور مقامات قضایی به کار گرفته شده بود، بی‌اعتنا به حیرت و عصبانیت شدید قاضی مقیسه، جلسه دادگاه را به جلسه محاکمه متقابل دستگاه قضایی و مسئولان حاکمیت فعلی، و تریبونی برای اعتراض مجدد به عملکرد رهبری تبدیل کرد.
بر اساس این گزارش، در ابتدای جلسه دادگاه که بدون حضور وکیل برگزار می شد، ابوالفضل قدیانی خطاب به مقیسه قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب گفته است: «این دادگاه غیر قانونی است، شما هم غیر قانونی و قانون شکن هستی و با برگزاری این دادگاه مرتکب فعل مجرمانه شده ای و مطمئن باش روزی به همین جهت محاکمه خواهی شد.»
قدیانی در پاسخ به این گفته ی قاضی مقیسه که «به هر حال شما متهم هستید و من موظفم اتهام علیه تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری را به شما تفهیم کنم» نیز تصریح کرده است: «بزرگترین مبلغ علیه جمهوری اسلامی آقای خامنه ای است. هم ایشان که در شهر قم مردم ایران را میکروب دانست. اوست که با عملکرد خود بزرگترین ضربه را به نظام وارد کرده است. اوست که کشور را ویران کرده و در دوران رهبری و مدیریتش دزدی ۳ هزار میلیاردی رخ داده اما به جای پذیرش اشتباهش در حمایت از دولت مستقر، از معترضین دزدی ۳ هزار میلیاری می خواهد که قضیه را کش ندهند!»
وی ادامه داده: «آقای خامنه ای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکرده ام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند.»
این زندانی سیاسی در پاسخ به قاضی مقیسه که همین سخنان را مصداق توهین به رهبری دانسته بود نیز گفته است: «متاسفانه شما به عنوان رییس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد، آقای صادق لاریجانی که قاضی القضات این مملکت است می گوید افتخار می کنم که امر بر و فرمانبردار رهبری هستم. شما اگر خود را مسلمان می دانید حتما خبر دارید که دادگاه امیرالمومنین و آن یهودی چطور برگزار شد، وقتی قاضی علی (ع) را با کنیه خطاب کرد، علی (ع) اعتراض کرد که عدالت و مساوات را میان او یک یهودی رعایت کند و اما آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمان‌بر رهبری می داند، می تواند آقای خامنه ای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟»
ابوالفضل قدیانی در پایان دادگاه هم خاطرنشان کرده است: «من به شما می گویم که به جای ۳ پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید ۳۰ پرونده، ۳۰۰ پرونده، ۳۰۰۰ پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به ۳ هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید! اما دادگاه شما غیر قانونی است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد. من اگر چه شما را غیر قانونی می دانم اما صورت جلسه دادگاه را امضا می کنم تا بدانید این اظهارات در به اصطلاح دادگاه شما که با توسل به فریب و توطئه تشکیل داده اید بیان شده است.»
گفتنی است ابوالفضل قدیانی زندانی سیاسی ۶۷ ساله هم اینک به اتهام توهین به رهبری در حال گذراندن محکومیت ۳ ساله خود در بند ۳۵۰ اوین است.
آقای قدیانی که در سال ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده بود، چندی قبل به ۳ سال زندان دیگر محکوم شد. دادگاه ۲۹ فروردین ماه سومین دادگاهی است که در طول ۳ سال گذشته قدیانی را به اتهام تبلیغ علیه نظام به محاکمه می کشاند.
ابوالفضل قدیانی از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب بوده که در دوران ستمشاهی نیز ۴ سال زندان و شکنجه را تحمل کرده است.

محمد رضا علی پیام هالو :گفتم که رای من کو؟ / گف اوناهاش تو پیته


اتل و متل هردمبیل / کابل خوبه یا برزیل؟
البته برزیل برزیل
شیردونو با سیرابی / بخور و برو زیر آبی
عرق سگی با یخ خوبه / ملّق توی استخ خوبه
یه انگشت / دو انگشت / سه انگشت / چار انگشت
... بیشترشم حلاله / آخ که چقد باحاله
وکیل باشی / وزیر باشی
معاون سفیر باشی
چشماتو درویش بکن / دو دستتو پیش بکن
هرچی رسید فشار بده / هولو بگیر خیار بده
بعدش بگو ماشالا / چش نخوری ایشالا
گاو گوساله یا فینگیلی / سه چارتا بچه برزیلی
ویزای بی پاس بگیر
کاسه تو ببر ماست بگیر

اتل متل توتوله / یه آدم کوتوله
می گه به من رای بده / هر چی بگی قبوله
دموکراسی کیلو چند / همش ادا اصوله
جواب هر سوآلی / فشفشه اس و گلوله
اتل متل توتوله / کی بود می گف کوتوله؟
کوتوله های فکری / عجب ایده ی بکری
بالا رفتیم ماس بود / پایین اومدیم دوغ بود / هرچی می گف دروغ بود
آدرسو سر راس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

اتل متل آلوچه / احمد کجاس تو کوچه / چی چی می چینه؟ تربچه
تربچه های چینی / همراه سیب زمینی
همه رو چیده تو سینی / ایشالا خیر نبینی
آقا اومده / چی چی آورده؟
ساندیس و کیک / بخور و بدو
کجا میری؟ / تظاهرات / تو هم میای؟
بله که میام / چرا که نیام
اونقده برو تظاهرات / تا جونت از اونت در آد
کنگر و ریواس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

اتل و متل پت پتی / حسنی میای رای بدی؟
چی چی میدن؟ / چلو کباب
به صدای چی؟ / هاپ و هاپ و هاپ
آره که میام / چرا که نیام
ما بردیم و ما بردیم / چلوکبابو ما خوردیم
کاشکی منم رفته بودم / شناسنامه برده بودم / یه قاب پلو خورده بودم
آلبالو گیلاس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

اتل و متل قلمبه / شیشک خوبه یا دمبه؟
عبدلی پول نفتو / هپل و هپو قلمبه
همه رو درسته خورده / با ضرب و زور سمبه
اون چیه اون زیر داره / یواشکی می جنبه؟
خاک تو سرت به تو چه؟ / یا موشکه یا بمبه
انرژی هسته ای داریم / تریاک بسته ای داریم
هر چی دلت خاس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

اتل و متل شلیته / ترشی خوبه یا لیته؟
پَ چی شد انتخابات؟ / گف شده فرمالیته
گفتم که رای من کو؟ / گف اوناهاش تو پیته
قضیه اون دلارا؟ / حرفشو نزن که خیطه
هالو چقد تو خنگی / حرف حساب حالیته؟
این بامبولا نمیشه / واسه ی فاطی شلیته
گردنتو راس بگیر
کاسه تو ببر ماس بگیر

محمد رضا علی پیام هالو 


mandag den 23. april 2012

من کجا می توانم معجزه بخرم؟

 

وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنید که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می کنند. فهمید برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند.


پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد.سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت، قلک کوچکش را درآورد.... قلک را شکست، سکه ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار. بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه کند ولی داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه ای هشت ساله شود. دخترک پاهایش را به هم می زد و سرفه می کرد، ولی داروساز توجهی نمی کرد، بالاخره حوصله سارا سر رفت و سکه ها را محکم روی شیشه پیشخوان ریخت.

داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه می خواهی؟
دخترک جواب داد: برادرم خیلی مریض است، می خواهم معجزه بخرم.
داروساز با تعجب پرسید: ببخشید؟!!
دختـرک توضیح داد: برادر کوچک من، داخل سـرش چیزی رفته و بابایم می گویـد که فقط معجـزه می تواند او را نجات دهد، من هم می خواهم معجزه بخرم، قیمتش چقدر است؟

داروساز گفت: متاسفم دخترجان، ولی ما اینجا معجزه نمی فروشیم.

چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خیلی مریض است، بابایم پول ندارد تا معجزه بخرد این هم تمام پول من است، من کجا می توانم معجزه بخرم؟

مردی که گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت، از دخترک پرسید: چقدر پول داری؟
دخترک پول ها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد. مرد لبخنـدی زد و گفت: آه چه جالب، فکـر می کنم این پول برای خرید معجزه برادرت کافی باشد!

بعد به آرامی دست او را گرفت و گفت: من می خواهم برادر و والدینت را ببینم، فکر می کنم معجزه برادرت پیش من باشد.

آن مرد ، دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شیکاگو بود.

فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرک با موفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت.
پس از جراحی، پدر نزد دکتـر رفت و گفت: از شما متشکـرم، نجات پسرم یک معجـزه واقعـی بود، می خواهم بدانم بابت هزینه عمل جراحی چقدر باید پرداخت کنم؟
دکتر گفت: هزینه معجزه 5دلار بود که دیروز پرداخت شد

اندر حکایت پایان ریاست و حکومت بعضیها

پند اول
بوقلمونی ، گاوی بديد و بگفت : در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم
گاو پاسخ داد : گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهايت فتد و پرواز كنی
بوقلمون خورد و بر شاخی نشست
تيراندازی ماهر ، بوقلمون بر درخت بديد
تيری بر آن نگون بخت بينداخت و هلاكش نمود.

نتيجه اخلاقی

با خوردن هر گندی شايد به بالا رسی ، ليك در بالا نمانی


پند دوم

.گنجشكی از سرمای بسيار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد

.گاوی گذر همی كرد و تپاله بر وی انداخت

.گنجشك ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد

.گربه ای آواز بشنيد ، جست و گنجشك بدندان بگرفت و بخورد

نتيجه اخلاقی

هر كه گندی بر تو انداخت ، حتماً دشمن نباشد.
.هر كه از گندی بدر آوردت ، حتماً دوست نباشد
.گر خوشی ، دهان ببند و آواز بلند مخوان

پند سوم
خرگوش از كلاغی بر سر شاخه پرسيد
كه آيا من نيز ميتوانم چون تو نشسته ، كار نكنم؟
كلاغ پاسخ داد : چرا كه نه
خرگوش بنشست بی حركت
.روباهی از ره رسيد و خرگوش بخورد

نتيجه اخلاقی
. لازمه نشستن و كار نكردن بالا نشستن است

پند چهارم
برای تعيين رئيس ، اعضاء بدن گرد آمدند
مغز بگفت كه مراست اين مقام كه همه دستورات از من است
سلسله اعصاب شايستگی رياست ، از آن خود خواند
كه منم پيام رسان به شما ، كه بی من پيامی نيايد
ريه بانگ بر آورد
هوا ، كه رساند؟ .... من ، بی هوا دمی نمانيد ، پس رياست مراست
و هر عضوی به نحوی مدعی
تا به آخر كه سوراخ مقعد دعوی رياست كرد
اعضاء بنای خنده و تمسخر نهادند و مقعد برفت و شش روز بسته ماند
.اختلال در كار اعضاء پديدار گشت
.روز هفتم ، زين انسداد جان ها به لب رسيد و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به رياست رسيد

نتيجه اخلاقی
.چون لازمه رياست ، علم و تخصص نباشد ، هر سوراخ مقعدی رياست كند

søndag den 22. april 2012

شنای کودکان چنارانی در سیلاب و فاضلابهای بهاری

 
 
 
۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۸
در کشوری که ازنفت گرفته تا طلا مواد معدنی بی شمار و نیروی انسانی جوان که بزرگ ترین سرمایه هر کشوری می باشد کودکان ما باید تابستان خود را در آب فاضلاب   و سیلابها بگذرانند . بی اختیار به یاد بنیاد گزار این نظام می افتم که از بهشت موعودبرای ایرانیان وعده میداد ما نه فقط زندگی مادی شما را درست میکنیم بلکه زندگی معنوی شما را درست می کنیم برق را مجانی می کنیم آب را مجانی میکنیم ....






























عکس: محسن شاکری

lørdag den 21. april 2012

حضور فیلم "من ندا هستم" در جشنواره کن

نیکول کیان صدیقی» فیلمساز جوانی است که امسال در جشنواره فیلم کن حضور خواهد یافت. فیلم کوتاه «من ندا هستم» نخستین کار این کارگردان ایرانی یکی از سه فیلم کوتاهی است که برای شرکت در بخش موسوم به «غرفه آمریکایی فیلمسازان تازه‌نفس» در جشنواره کن انتخاب شده‌است.
فیلم «من ندا هستم» یک مستند داستانی بر اساس زندگی ندا آقا سلطان است که در رویدادهای پس از انتخابات سال ۸۸در تهران کشته شد.
نیکول صدیقی، در گفت و گو با رادیو فردا خاطرنشان کرد: همه دنیا می‌دانند که این بزرگترین فستیوال دنیاست. فیلم من در بخش فیلمسازان جدید نمایش داده می‌شود. از بین چند هزار فیلم که به این جشنواره فرستاده شده و آنها بررسی کرده‌اند، هر ساله ۱۲یا ۱۴فیلم انتخاب می‌شوند.
برای این فیلم‌های انتخابی چند بخش مثل انیمیشن، فیلم بلند، مستند و چند بخش متفاوت دیگری وجود دارد، که فیلم من در گروه فیلم کوتاه پذیرفته‌است.
در بخش فیلم‌های کوتاه فقط سه فیلم برای شرکت در جشنواره انتخاب شده‌است. قرار است اواخر ماه مه ما به فستیوال کن برویم و فیلم ما را هر روز نشان می‌دهند. آدم‌های خیلی مهمی در آنجا فیلم را نگاه می‌کنند و خلاصه فرصت خیلی خوبی برای طرح داستان ندا است.
وی افزود: امسال در جشنواره «جوایز فیلم لس‌آنجلس» (لس‌آنجلس مووی اوارد» یک جایزه برنده شدیم، این هفته دارند در جشنواره ورلدفِست هیوستن فیلم را نمایش می‌دهند و در این جشنواره هم برنده شدیم.
و حالا قرار است برای دریافت یک جایزه دیگر به آنجا بروم.هفته دیگر فیلم در جشنواره بورلی هیلز شرکت خواهد کرد و یکی از بزرگترین فستیوال‌های لس‌آنجلس است. البته دو روز پیش به من خبر دادند که فیلم من در جشنواره فیلم مونترئال هم پذیرفته شده‌است.
خلاصه اینکه با این فیلم سر من بسیار شلوغ شده ولی در نهایت خیلی خوشحالم که بیننده بعد از دیدن فیلم می‌تواند متوجه شود که این فیلم مهمی است و داستان فیلم در مورد ندا آقا سلطان است و همان طور که نام فیلم نشان می‌دهد، به این معناست که همه ما ندا هستیم و فقط یک ندا در دنیا وجود ندارد بلکه ندا تبدیل به یک سمبل و صدا شده‌است.من می‌خواستم با ساختن این فیلم صدای ندا را زنده نگه دارم.
این فیلمساز درباره انگیزه خود خاطرنشان کرد:در طول ۳۰سال گذشته خیلی افراد در ایران کشته و یا زندانی می‌شوند. و دل همه ما که بیرون از ایران زندگی می‌کنیم و خبرها را از راه دور می‌شنویم، همیشه با ایران است. ولی وقتی دنیا به چشم خود دید که چطور ندا کشته شد، همه شوکه شدند.به این دلیل که همیشه بعد از وقوع جنگ‌هاست که ما فیلم حوادث جنگ را می‌بینیم که برخی آدم‌ها می‌افتند و کشته می‌شوند.ولی نه آن طور که جلوی چشم خودمان یکباره یک دختر جوانی خیلی عادی گوشه خیابان ایستاده و یکباره یک دقیقه بعد می‌بینیم که با یک گلوله از پا افتاده‌است و این آدم را خیلی شوکه می‌کند.این فیلم و این صحنه در یوتیوب و فیس‌بوک دائما منتشر می‌شد و همه مدام در مورد ندا حرف می‌زدند.
ما نباید از یادمان برود که ندا مثل همه دخترها و پسرهای دیگر فقط به جرم اینکه به دنبال آزادی بود تا بتواند حرفش را بزند، کشته شد.
خانم صدیقی، دراین فیلم که به زبان انگلیسی ساخته شده شما علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، در نقش ندا هم بازی کرده‌اید.
شما می‌دانید که فارسی من آنقدر عالی نیست. یک سری مشکلاتی دارم. من اول این فیلمنامه را به انگلیسی نوشته بودم ولی بعدا متن آن را دوباره برایم به فارسی ترجمه کردند.
این فیلم به زبان فارسی با زیرنویس انگلیسی است. بعدها خانم مری آپیک که یک بازیگر ایرانی است و خیلی هم این فیلم و متن فیلمنامه را دوست داشت و می‌دانست که چرا من این کار را می‌کنم، اعلام آمادگی کرد که دراین فیلم بازی کند و من رل خانم هاجر رستمی، مادر ندا را به ایشان دادم و خودم هم نقش ندا را بازی کردم.
یک خواننده ایرانی–آمریکایی به نام علی نوربخش نقش محمد و دختر دیگری به نام ویدا ایرانی هم نقش خواهر ندا، هدا را بازی می‌کند.

محمدتقی کروبی:انتقام از کروبی بخاطر بیان آنچه که نباید می گفت

محمدتقی کروبی، در یادداشتی با موضوع رسوایی اخیر یک دیپلمات در برزیل، از شیوه ای که دولت در این باره در پیش گرفته انتقاد کرد و خواستار آن شد که از خطاهای گذشته درس گرفته شود و حاکمیت رفتاری صحیح را در این باره اتخاذ کند.
فرزند مهدی کروبی در بخشی از یادداشت خود به نمونه هایی از اشتباهات قبلی مسئولان در خصوص خطاهای افراد منتسب به نظام اشاره کرد و علاوه بر پرونده قتل زهرا بنی یعقوب، زهرا کاظمی، ماجرای فساد یک فرمانده ارشد نیروی انتظامی و همچنین ماجرای بازداشتگاه کهریزک و شکنجه‌های بازداشت شدگان پس از انتخابات، به انتقام گیری از پدرش به خاطر پیگیری این حوادث شرم آور و تکان دهنده اشاره کرد.
او در فرازی از این یادداشت نوشت: در پی نامه سرگشاده پدرم مرتبط با حوادث شرم آور و تکان دهنده در قبال تعدادی از جوانان، شاهد فحاشی آقایان احمد خاتمی، علم الهدی و … از تربیون نماز جمعه به ایشان بودیم. همواره از کروبی بعنوان یکی از ستون های انقلاب نام برده می شد اما وقتی او با نیت اصلاح و رسیدگی آنچه در جلسات متعدد از لسان قربانیان شنیده بود را نوشت، پاسخ نگرفت و سپس برای پیگیری منتشر کرد، هر تهمت و عمل خلاف قانون و شرع علیه اش مباح و لازم الاجرا شد. آری به جای محاکمه و مجازات مامورین متجاوز، طلب عفو از قربانیان و جبران خسارت از آنان و تقدیر از کروبی در زدودن این لکه ننگ از حاکمیت، بدوا قربانیان متهم و آواره شدند و سپس از کروبی انتقام ستانده شد و می شود.
فرزند مهدی کروبی سپس تصریح کرد: اگر مبنای حبس غیر قانونی ۱۵ ماه گذشته رهبران جنبش سبز را دعوت مشترک آنان از مردم در حمایت از قیام مردم تونس و مصر( ۲۵ بهمن ۸۹ ) بدانیم، نباید شاهد مجازات گزینشی باشیم. از مرداد سال گذشته تاکنون مجازاتی متفاوت از جمله نگهداری انفرادی در ساختمانی متفاوت از منزل، محرومیت از حق هواخوری، محرومیت از دسترسی به کتاب و روزنامه و …. نسبت به ایشان اعمال می شود. آیا تحمیل شرایط متفاوت و سختگیرانه به پدرم دلیلی جز افشای جنایات تکان دهنده بازداشتگاه ها دارد؟
متن کامل یادداشت محمدتقی کروبی به نقل از وب سایت وی بدین شرح است:

خبر و اتهام تعدی جنسی کارشناس ارشد سفارت ایران در برازیلیا به چند دختر نوجوان در یک استخر شنا در رسانه های مختلف پوشش داده شد. اینکه این دیپلمات مرتکب چنین فعل مجرمانه ای شده یا خیر در صلاحیت من نیست و موضوع من در این نوشتار نمی باشد. آنچه موجب نگارش این چند خط شد رویه نگران کننده مسوولان کشور در حمایت مطلق از ماموران حکومتی اعم از انتظامی، اداری و سیاسی است که آرام آرام به یک اصل خدشه ناپذیر تبدیل شده است. در این راستا با توسل به “دکترین تکذیب” همواره اصل موضوع را پیش از رسیدگی ماهوی انکار و هاله ای از اطمینان برای متخلفان فراهم می کنند. این دکترین بنا به ارتباط مامور به مراکز قدرت امکان هر عمل غیر قانونی و نامشروع را به کارگزار مربوطه می دهد زیرا می داند که در صورت افشاء، افشا کنندگان “عامل بیگانه” و یا “مزدور استکبار” خوانده و مرتکب با یک جابجایی کوچک نه تنها رانده نمی شود بلکه ارتقای مقام یافته و به خدمت خود ادامه خواهد داد.
در موضوع اخیر سفارت جمهوری اسلامی بدون پرداختن به اینکه دیپلمات مذکور در استخر مختلط چه می کرده به تکذیب موضوع آزار جنسی پرداخته و مدعی سوء تفاهمی ناشی از تفاوت در رفتارهای فرهنگی شده است. سخنگوی وزارت خارجه نیز گزارش های مربوط به این آزار جنسی را بلافاصله تکذیب و مدعی نادرست بودن اصل خبر شد. استدلال مضحک سفارت نه تنها مشکلی را حل نکرد بلکه نزد افکار عمومی ابهاماتی نسبت به وضعیت کشور بوجود آورد. دقت کنید در اطلاعیه سفارت گفته می شود که سوء تفاهم موجود ناشی از تفاوت های فرهنگی است، بدین معنی که آری در فرهنگ ایران زمین لمس جنسی نوجوانان امری عادی و مرسوم است. نویسندگان اطلاعیه توجه نکردند که ادبیات انکار و ماست مالی ناشیانه که هدف به تبرئه یک فرد داشته یک کشور را در معرض اتهام غیر اخلاقی قرار داده است که با تمدن روز بشری هزاران سال فاصله دارد. مگر تعدی جنسی در ایران مرسوم و مقبول است که برای سرپوش برخبر مذکور، هویت ایرانی را ضایع می کنید.در قانون مجازات اسلامی و شریعت اسلامی اتفاقا این موضوع به جد مورد توجه قرار گرفته و در صورت اثبات، مرتکب مستحق تحمل مجازات است. طبیعی است که سفارت چنین هدفی نداشته اما فقدان درک مناسب از بار کلمات و تلاش در جهت سرپوش گذاشتن بر این موضوع موجب ابهامات بیشتری نسبت به تعالیم دینی و فرهنگ ایران زمین شده است.
به نظر نگارنده ریشه این اشتباه به رویکرد مقامات نظام بر می گردد که فکر می کنند افشاء این قبیل رسوایی ها موجب سرخوردگی و یاس مردم مسلمان می گردد، لذا باید بگویم در نظام الهی و اسلامی ما همه چیز بر وفق مراد است و آمر و مامور مصون از خطا و اشتباه هستند، و اگر روزی بر حسب شرایط مانند قتل های زنجیره ای پذیرفتیم که در سیستم حکومتی افرادی مرتکب جنایت و یا خیانت شدند، باید انگشت اتهام را متوجه موساد و سیا کرد که عوامل نفوذی آنان مرتکب چنین و چنان شدند. تخلف مامور و یا مامورین خواه با دستور آمر باشد و یا بدون آن در هر سیستم حکومتی اتفاق می افتد، مهم آن است که مقامات کشور چگونه با آن برخورد کنند. آیا دستگاه عدالت در محکمه ای صالح و مستقل و علنی به محاکمه متهمین مبادرت می کند؟ و آیا مردم بطور آزادانه و از طریق رسانه های آزاد در جریان رسیدگی قرار می گیرند؟ اگر چنین شود خواهیم دید که اطمینان و اعتماد به دستگاه قضا بوجود خواهد آمد. اما انکار موضوع و برخورد با افشاء کنندگان به جای متخلفان در دورانی که از آن بعنوان عصر اطلاعات نام برده می شود جز یاس و ناامیدی نسبت به حاکمان چیزی بدنبال نخواهد داشت.
شاید لازم باشد برای یاد آوری و درس از حوادث گذشته تنها به چند مورد اشاره شود:

• مرگ مشکوک مرحومه دکتر زهرا بنی یعقوب که در شب عید فطر از کنار نامزدش به اتهام واهی به نیروی انتظامی برده شد و فردا جنازه اش تحویل داده شد.

• ماجرای رسوایی سردار ارشد نیروی انتظامی در لانه فساد و اصرار فرمانده نیروی انتظامی بر نادرست بودن اتهام و خبر.

• مرگ مشکوک مرحومه زهرا کاظمی در زندان و مختومه کردن پرونده ای که هرگز گشوده نشد.

• ماجرای کهریزک و شهادت ۴ فرزند برومند این کشور و گماردن متهم ردیف اول آن جنایت در ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا!!! و چه بسا تامین اجتماعی. چه غم انگیز است که ناپاکی که دستش بر خون الوده بود بر خزانه ای نشانده و انتظار پاک دستی از او داشتن.

• بی توجهی به دردنامه های متعدد شکنجه شدگان حوادث پس از انتخابات و حمایت مطلق از بازجویانی که برای شکاندن و ستاندن اقرار های بی ارزش از بازداشت شدگان به شیوه های غیر انسانی مبادرت کرده اند.

• انتقام از کروبی بخاطر بیان آنچه که نباید می گفت. در پی نامه سرگشاده پدرم مرتبط با حوادث شرم آور و تکان دهنده در قبال تعدادی از جوانان، شاهد فحاشی آقایان احمد خاتمی، علم الهدی و … از تربیون نماز جمعه به ایشان بودیم. همواره از کروبی بعنوان یکی از ستون های انقلاب نام برده می شد اما وقتی او با نیت اصلاح و رسیدگی آنچه در جلسات متعدد از لسان قربانیان شنیده بود را نوشت، پاسخ نگرفت و سپس برای پیگیری منتشر کرد، هر تهمت و عمل خلاف قانون و شرع علیه اش مباح و لازم الاجرا شد. آری به جای محاکمه و مجازات مامورین متجاوز، طلب عفو از قربانیان و جبران خسارت از آنان و تقدیر از کروبی در زدودن این لکه ننگ از حاکمیت، بدوا قربانیان متهم و آواره شدند و سپس از کروبی انتقام ستانده شد و می شود. اگر مبنای حبس غیر قانونی ۱۵ ماه گذشته رهبران جنبش سبز را دعوت مشترک آنان از مردم در حمایت از قیام مردم تونس و مصر( ۲۵ بهمن ۸۹ ) بدانیم، نباید شاهد مجازات گزینشی باشیم. از مرداد سال گذشته تاکنون مجازاتی متفاوت از جمله نگهداری انفرادی در ساختمانی متفاوت از منزل، محرومیت از حق هواخوری، محرومیت از دسترسی به کتاب و روزنامه و …. نسبت به ایشان اعمال می شود. آیا تحمیل شرایط متفاوت و سختگیرانه به پدرم دلیلی جز افشای جنایات تکان دهنده بازداشتگاه ها دارد؟
اما راه حل:

موضوع به این سادگی را بغرنج نکنید زیرا برزیل و یا هر کشور دیگر (به استثنای سوریه و کره شمالی) ایران نیست تا بتوان با رسانه ها و شهروندان مطابق میل دستگاه حاکم رفتار کرد. بهتر است به جای انکار موضوع، بیانیه ای از سوی وزارت خارجه صادر شود و در آن تصریح شود موضوع دردست بررسی است و در صورت وجود شواهد معقول درتحقق چنین امری، مصونیت دیپلمات متخلف سلب و سیستم قضایی ایران به محاکمه متهم مبادرت خواهد کرد. مطابق کنوانسیون وین و قانون مزایای دیپلماتیک ۱۹۶۴ مصونیت دیپلماتیک قابل سلب است و این به معنای تبدیل تعهدی غیر قابل اعمال، به تعهدی قابل اعمال است و برای کشوری که خود را ام القرای جهان اسلام می داند چه بسا بهتر است پیش از انکه کشور پذیرنده اخراج دیپلمات خاطی که نزاکت بین المللی را رعایت نکرده بخواهد، راسا به این مهم اقدام و مراتب قضایی پرونده را به اطلاع قربانیان برساند

fredag den 20. april 2012

گزارش تصویری/در استان های شمالی کشور آب همه چیز را برد

جمعه, ۱ اردیبهشت, ۱۳۹۱
بارش باران در استان های شمالی کشور در دو روز گذشته نه تنها با آب ‌گرفتگی شدید معابر و بروز سیل در خیابانها، زندگی عادی مردم برخی شهرهای گیلان را برای ساعتها فلج کرد بلکه باعث طغیان رودخانه ها، آبگرفتگی منازل مردم، تخریب تاسیسات زیربنای و مزارع شالیکاری مردم را در معرض وقوع حادثه تلخی قرار داد. به گفته معاون عمران استاندار گیلان، یک دختر 13 ساله دانش‌آموز نیز در فومن جان خود را از دست داد....

هرساله بارش سیل ‌آسای باران همانند اژدها، سرمایه های بی بدیل طبیعی، مزارع کشاورزی، تاسیسات، ابنیه های فنی، راهها و غیره را می بلعد و خسارتهای فراوانی بر مردم تحمیل می کند.
به گزارش خبرنگار مهر، بارش باران در استان های شمالی کشور در دو روز گذشته نه تنها با آب ‌گرفتگی شدید معابر و بروز سیل در خیابانها، زندگی عادی مردم برخی شهرهای گیلان را برای ساعتها فلج کرد بلکه باعث طغیان رودخانه ها، آبگرفتگی منازل مردم، تخریب تاسیسات زیربنای و مزارع شالیکاری مردم را در معرض وقوع حادثه تلخی قرار داد اما با اقدام به موقع مسئولان تا حدودی از بروز حادثه جلوگیری شد.
بدون شک از مهمترین عوامل وقوع سیل، شدت و مدت میزان بارندگی را می توان قبل از هر چیز نام برد، اما برای وقوع سیل، بارندگی در عین حال که شرط لازم است شرط کافی نیست بنابراین مهمترین عامل در تشکیل سیلاب نخست شدت بارش در فواصل زمانی کم و بصورت رگباری بوده و دومین عامل مهم کاهش نفوذ حوزه در اثر عوامل مختلف از قبیل تخریب جنگلها و مراتع، تغییر کاربری اراضی و… است.
معاون عمران استاندار گیلان گفت: یک دختر ۱۳ ساله دانش‌آموز در سیل فومن جان خود را از دست داد.
محمد اکبرزاده در رشت با اشاره به وضعیت وقوع سیل در گیلان اظهار کرد: به دلیل شدت بارندگی بیشتر شهر‌های گیلان دچار سیل‌زدگی شدند.
وی، رودبار، سیاهکل، دیلمان، فومن، صومعه‌سرا، رشت، لنگرود، آستانه‌اشرفیه و… را از جمله شهرهای دچار سیل‌زدگی استان عنوان کرد.
این مسئول با بیان اینکه بیشترین ضرر ناشی از سیل متوجه کشاورزان شده است، تصریح کرد: خزانه‌های برنج کشاورزی و اراضی تازه نشا کاری شده بر اثر سیل تخریب شدند.
وی، اضافه کرد: در بازدید از فومن نیز یک دختر دانش‌آموز ۱۳ ساله به هنگام بازگشت از مدرسه به همراه سیل روانه شد و جان خود را از دست داد و حادثه‌ غم‌انگیز را رقم زد.
اکبرزاده با اشاره به اینکه مرگ این دختر تنها تلفات ناشی از سیل در گیلان بوده است، تصریح کرد: ۱۸ استان کشور درگیر سیل شدند و این سیل بی‌سابقه بوده است.
وی، درباره خسارات ناشی از وقوع سیل خاطرنشان کرد: هنوز برآورد نهایی صورت نگرفته است اما بیش از یک‌میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان خسارت به استان وارد آمده است.