خانه تکانی
ایکاش می شد این انسان در کشورش هم یک خانه تکانی بکند آب
وجاروبی اساسی در اطراف و گرد گیری و غبار روبی در داخل این تن به ننگ و سر افکندگی گریبان گیر مردم را پاک کند چشهم هایش را بشورد تا جور دیگری نگاه کند و از همسایه فرزند در بند روی نه پوشاند . به جوان تازه از زندان ظلم بیرون آمده سلامی گرم کند . به دیوار ظلم و اجحاف هرروز بیشتر گاه گاهی تلنگری بزند . کاش می شد خانه تکانی کرد و چیز ها و آدمهایی که هر روز از دیدنشان پیشانی ما ن چروک تر می شود را بدو انداخت و آنچه دوست داریم به پردازیم . ای کاش ماده شوی نده ای بود که این پلیدی ذهن انسان ها را با ان می شد شست و پاک کرد . سبزه ای از شادی می شد کاشت و سنبلی از خنده بر صورت گرفتار پدر های گرفتار روید ای کاش
Ingen kommentarer:
Send en kommentar