tirsdag den 7. maj 2013

آیا تیمور واقعا لنگ بوده است

آیا تیمور واقعا لنگ بوده است
تیمور گورکانی که بعضا به نام تیمور لنگ خوانده می‌شود، در قرن چهاردهم میلادی از گمنامی سر برآورد و به فاتح ملت‌ها تبدیل شد.او از سر دشمنانش مناره‌ها ساخت.آنطور که جاستین ماروزی می‌نویسد، در دورانی که توانایی جسمی اهمیت زیادی داشت، انجام چنین فتوحاتی کار بزرگی است.
اگر سعی کنید بزرگ‌ترین فاتحان تاریخ را به یاد بیاورید، به احتمال
زیاد فورا نام چنگیزخان و اسکندر مقدونی به ذهنتان می‌رسد.
اما اگر اهل آسیای مرکزی یا فراتر از آن، جهان اسلام نباشید،
بعید است از تیمور لنگ یادی کنید.این جنگجوی تاتار که در سال ۱۳۳۶ میلادی،
در نزدیکی سمرقند در ازبکستان امروزی به‌دنیا آمد، از برخی جهات شاه مقدونی
و جنگجوی مغول را تحت‌الشعاع خود قرار داد.تیمور برخلاف اسکندر، عضو خاندان
سلطنتی نبود و پیشینه خانوادگی ساده‌ای داشت. به علاوه، برخلاف چنگیز،
او قومی را تحت فرمان خود نداشت که بتواند آنها را به فتوحات نظامی رهنمون شود،
بلکه مجبور بود از مجموعه‌ای از اقوام و ملیت‌های مختلف و اغلب سرکش، ارتشی موفق بسازد.


زمانی که در سال ۱۴۰۲ میلادی، تیمور در میدان نبرد با بایزید اول، سلطان عثمانی، روبرو شد، سربازانی را از سراسر امپراتوری خود در اختیار داشت: از ارمنستان گرفته تا افغانستان و از سمرقند تا سیبری.
غلبه بر چنین کاستی‌هایی که برای خودشان نقاط ضعف به شمار می‌روند، به‌خودی خود مساله بزرگی بود. اما نکته به‌مراتب شگفت‌انگیزتر این است که سمت راست بدن تیمور دچار معلولیتی جدی بود.
در هنگام تولد، نام او را تیمور گذاشتند که به معنای آهن است.
اما بعد از اینکه در جوانی دست و پای چپش به شدت آسیب دید، در زبان فارسی به او لقب "لنگ" دادند. نام‌هایی که او در غرب به آنها خوانده می‌شود نیز با تغییری جزئی در همین نام و لقب فارسی به‌وجود آمده‌اند.

قبر تیمور در آرامگاه "گور امیر" در سمرقند قرار دارد
در دورانی که مهارت‌های جنگی پیش‌شرط لازم برای رسیدن به قدرت سیاسی بود، چنین معلولیت شدیدی برای بیشتر افراد ضربه‌ای خردکننده است.
احتمالا تیمور هم در جوانی با این ضرب‌المثل محلی آشنا بود که می‌گوید: "تنها دستی که توان نگه داشتن شمشیر دارد، می‌تواند کوپال حکومت را به دست گیرد."
بدون شک، پیشرفت و ترقی در جهان بی‌رحم آن زمان بدون سرآمد بودن در مبارزه تن به تن و تیراندازی ممکن نبود.
منابع تاریخی هم تردیدی درباره معلولیت تیمور باقی نمی‌گذارند، اما در مورد اینکه این معلولیت دقیقا چطور ایجاد شده، هنوز تردیدهایی وجود دارد. احتمالا این اتفاق در سال ۱۳۶۳ میلادی افتاده است. یعنی زمانی که تیمور در خدمت خان سیستان در جنوب غربی افغانستان کنونی بود.
ابن عربشاه، وقایع‌نگار قرن پانزدهم میلادی که البته موضع بسیار خصمانه‌ای نسبت به تیمور دارد، می‌گوید که یک چوپان هشیار متوجه شد تیمور در اطراف گله گوسفندانش پرسه می‌زند. پس با یک تیر شانه‌اش را هدف قرار داد و تیر دیگری را هم به نشیمنگاه او زد.
او می‌نویسد: "نقص عضو هم به فقر او (تیمور) اضافه شد و ایراد دیگری به شرارت و خشم جنون‌آمیز او علاوه گردید."
روی گونزالس کلاویخو، سفیر اسپانیا که در سال ۱۴۰۴ میلادی به سمرقند رفت، ثبت کرده است که در درگیری تیمور با گروه بزرگی از سواران سیستانی که عده زیادی از سربازان او را کشتند، چه گذشته است.
او می‌نویسد: "آنها خود او را هم از اسب انداختند و پای راستش را زخمی کردند. او بر اثر این جراحت، تا پایان عمر لنگ می‌زد؛ دست راستش هم مجروح شده بود و انگشت کوچک و انگشت کناری آن را از دست داده بود."
در سال ۱۹۴۱ میلادی در اتحاد جماهیر شوروی، یک گروه باستان‌شناس تحت هدایت میخائیل گراسیموف برای نبش قبر تیمور وارد عمل شد و به مقبره زیبای او در سمرقند رفت.
ازبکستان-سرزمین تیمور لنگ

مساحتی بیش از آلمان دارد، با جمعیت ۲۸ میلیون نفر
در سال ۱۹۹۱ اعلام استقلال کرد، اما آخرین رهبر دوران کمونیسم، اسلام کریم‌اف، هنوز در قدرت است و نظام حاکم عملا همچنان تک‌حزبی است
در سال ۲۰۱۲ به‌عنوان یکی از سرکوبگرترین کشورهای جهان شناخته شد؛ سازمان عفو بین‌الملل به نقض گسترده حقوق بشر در این کشور اشاره کرده است
ازبکستان تیمور گورکانی را قهرمان ملی معرفی می‌کند. در سال ۲۰۰۰ رئیس جمهور کریم‌اف در یک سخنرانی خطاب به ملت گفت: "شما نوادگان مردمانی بزرگ هستید. شما نیروی تیمور گورکانی را در دستانتان دارید"
در تاشکند (پایتخت کشور) مجسمه‌ای از تیمور سوار بر اسب جایگزین تندیس کارل مارکس شده است
اعضای تیم دریافتند که تیمور واقعا لنگ بوده، هیکلی تنومند و حدود ۱۷۰ سانتیمتر قد داشته است؛ پای راستش در محل تلاقی استخوان ران و کاسه زانو آسیب دیده بود و در نتیجه، پای راستش از پای چپ کوتاه‌تر بوده است. دلیل پسوند تحقیرآمیز "لنگ" در نام او هم همین موضوع است.
تیمور احتمالا موقع راه رفتن پای راستش را می‌کشید و شانه چپش به‌شکلی غیرطبیعی بالاتر از شانه راستش بوده است. جراحات دیگری هم در دست و آرنج راستش دیده شد.
لنگ بودن تیمور به دشمنان او از جمله امپراتوران عثمانی و حاکمان بغداد و دمشق بهانه خوبی می‌داده است تا به ریشخندش بگیرند. اما مسخره کردن او، از شکست دادنش در میدان جنگ آسان‌تر بود.
حتی ابن عربشاه، که سرسخت‌ترین منتقد تیمور است، قبول دارد که او "قدرت و شجاعت زیادی داشت" و رهبری "جسور و دلاور" بود که "ترس توأم با احترام و فرمانبری" را در دل دیگران می‌انداخت.
از میان نوشته‌های ادوارد گیبن، تاریخدان بزرگ قرن هجدهم، می‌توان حس کرد که او به تیمور علاقه دارد.
او که معتقد است نبوغ نظامی تیمور هرگز آنقدر که باید، مورد تحسین مورخان قرار نگرفته است، می‌نویسد: "مردمانی که از او شکست خوردند، به شکلی فرومایه و در عین حال تاثیرگذار از او انتقام گرفتند؛ با افسانه‌هایی مملو از تهمت درباره تولد، شخصیت و حتی نام تیمور."
با این حال، او اضافه می‌کند: "همین که یک دهقان توانست بر سرتاسر آسیا حکومت کند، نشاندهنده شایستگی بیشتر اوست و نه مایه تحقیرش. لنگ بودنش هم نمی‌تواند مایه سرزنش و ملامت باشد، مگر اینکه قرار باشد به خاطر یک نقص عضو طبیعی، و حتی شاید شرافتمندانه، خجالت بکشد."
تیمور در هنگام مرگش در سال ۱۴۰۲ میلادی، در راه جنگ با امپراتور چین از سلسله مینگ بود.
او بعد از ۳۵ سال جنگ‌های پیاپی، همچنان در میدان نبرد بی‌شکست مانده بود.
نمونه‌های تاریخی نادری وجود دارند که مردی توانسته باشد به این آسانی بر معلولیت جسمی خود غلبه کند، اما صدها هزار نفر از سکنه آسیا که به‌شکل بی‌رحمانه‌ای قتل‌عام و سربریده شدند، به بهای جانشان این موضوع را دریافتند.

Ingen kommentarer: