onsdag den 11. juli 2012

موسیقی روحوضی تایخچه و کلیپ های زیبا در دوره های مختلف


.
انتخاب این آهنگ ها از میان آهنگ هایی بوده است که ما اکثر آنها را به عنوان آهنگ های روحوضی میشناسیم
دارای شکلی برآمده از درون کوچه و بازار است که به آن موسیقی کوچه بازاری هم گفته می شود. گر چه امروزه به هر موسیقی سطحی و فاقد ارزش لقب کوچه بازاری و روحوضی‌ داده می شود، اما برخلاف نظر عموم، موسیقی روحوضی ارزش های خاص خود را دارد و بدیهی است که بهره مند از ارزش فنی نمی تواند باشد. در عین حال این شکل موسیقی چون برگرفته از نهاد مردم و از دل کوچه و بازار است، از لحاظ فرهنگی -البته در تعریف مربوط به آن- ارزشمند است. موسیقی روحوضی از آن جهت چنین نام گرفته است که در گذشته، به خاطر آنکه همه تماشاگران یک نمایش، از اتفاق های برنامه به خوبی آگاه باشند و برای تسلط خودشان، با گذاشتن تخته ای بر روی حوض محل اجرا، کارشان را انجام می دادند.
موسیقی كوچه بازاری هم بدان جهت به این نام معروف گردید كه از درون خانه ها و بیرون از خانه ها به وجود آمد. بحث تاریخی آن به مجال دیگری نیاز دارد. آن چه دوره گردان و مطربان در كوچه و بازار می خواندند، از عمق دل و سوز درونشان برگرفته بود. در نمایش های روحوضی، موسیقی جزو لاینفک آن به حساب می آمد که بعدها، جدا از نمایش شکل جدی تری به خود گرفت و خوانندگانی به این روش خواندن روی آوردند.
شاید ماها چنین خوانندگان و روش آنان را بی ارزش بدانیم. اما باید یادمان باشد که در موسیقی دستگاهی خودمان هم لزومن هر اثری که ارایه می شود، از لحاظ فنی و هنری ارزشمند نیستند. بنابراین در هر نوع هنر و در اینجا موسیقی، شکل خوب و بد داریم که کاری به تعریف های آن نداریم که فرصت زیاد و دقت کافی می طلبد. پس با این وجود، حتا موسیقی روحوضی را هم که خود به طور کلی موسیقی سطحی به حساب می آید، به دو دسته با پشتوانه فرهنگی و بدون این پشتوانه می توان تقسیم بندی کرد.
آن نمونه ای که برگرفته از نهاد مردم و فرهنگ باستانی و اجتماعی ایرانیان است، به نوع دارای پشتوانه فرهنگی مربوط می توان دانست و آن بخشی كه بدون توجه به فرهنگ مردم و به طور صرف برای ساخت یك آهنگ رقص آور و فقط ملهم از موسیقی خاصی است كه آنرا روحوضی و كوچه بازاری می دانیم، از نوع دوم می توان دانست. نوعی كه به هیچ وجه با دل و فرهنگ مردم و سوز درونی آنان ارتباطی ندارد. از سوی دیگر موسیقی روحوضی تنها و تنها زمانی شكل واقعی به خود می گیرد که عنصر فرهنگ عامه در آن به طور واضح مشخص باشد.
از نمونه های بارز هنرمندان شناخته شده ای که در این عرصه به فعالیت پرداختند، از کسانی چون زنده یاد سوسن، زنده یاد داود مقامی و زنده یاد آغاسی می توان نام برد. حتا در مواقعی دلکش هم نمونه فعالیت هایی در این زمینه داشته است. برای یک منتقد یا علاقه مند به انتقاد، واجب است که همه نوع شکل موسیقی را گوش دهد! روش خواندن دو نفر آخر، به طور کامل دخالت عناصر فرهنگی و اجتماعی کوچه و بازار را نشان می دهد. گرچه دیدگاه ها در این باره می تواند متفاوت باشد. در واقع این نوع موسیقی را نوع دیگری از موسیقی پاپ می توان دانست.
به طور قطع آن چه که از میان مردم به وجود آمده باشد، بسیار دلنشین تر و جذاب تر است تا چیزی كه نه تنها مربوط به فرهنگ ما نیست، بلكه فاقد هرگونه ارزش زیبایی شناختی است. برخلاف این نوع دوم، موسیقی كوچه و بازار پر از مفاهیم شادی آفرین و آهنگ های هیجان انگیز است. هیجانی كه به نظر می رسد غیر واقعی و كاذب نباشد. نفس و لذت ها و هیجان های آنی در آن نقشی ندارد. اصل شور و شوق در آن نهفته است و به خوبی هم آن را بروز می دهد و بر مخاطب اثربخش است. پس بر ماست كه نگرشمان را نسبت به این فرم موسیقی با این ویژگی ها تغییر دهیم و تازه، برای آن و هنرمندان این عرصه هم احترام قایل شویم.
در روزگاری كه موسیقی بی پیشینه و بی محتوای به اصطلاح پاپ امروزی با آن تنین گوش خراش و دل زن، پسند سلیقه عامه شده و خواسته ها و سلیقه های شنوندگان را بسیار سطحی و راحت پسند كرده است باز هم اگر با دید انصاف بنگریم این نوع موسیقی بسیار بسیار پربارتر از آنچه امروز می شنویم خواهد بود.
هرچند از نظر فرم و پیكربندی كمی سطحی و به دور از پیچیدگی های یك اثر موسیقی به نظر می رسد و گاه تا اندازه ای به سبك های عربی تركی و آشوری می گراید.( البته در خواننگان مختلف متغیر است) لیك باز هم در زمره سبكی از موسیقی ایرانی است.

Ingen kommentarer: