søndag den 6. november 2011

چرا اخلاق در ورزش به اینجا رسید

چرا اخلاق در ورزش به اینجا رسید 

 از ان روزی که دروغ مصلحتی رایج شد . از همان روزی که کاردانان و متخصصین از دور خارج و نور چشم یان جانشین شدند ویا آقا بالا سر آنان گردیدند .از همان روزی که سیاست وارد ورزش شد . از همان روزی که متولیان ورزش تبدیل به حجره داران سود جو گشتند .از همان روزی که برای پوشاندن دستان پنهان پشت ورزش مجبور شدند دسته کشی کنند و رئیس همکارش را و سرپرست بازیکن بله قربان گویش را... با خود را به صحنه ورزش آورد . یا شاید از همان زمانی که از استادیوم پر شده صدهزار نفری پشتشان به لرزه درآمد اخلاق در ورزش ارزش خودش را از دست داده بود .
در جامعه اخلاق از طریق جامعه سازان نگه داری میشود و اگر انسانی را به هر دلیلی در مقابل فرزند و کس و کارش به تیر چراغ برق آویزان کردند ومیلیون ها را در خیابان ندیدند و از شادی مردم ترسیدند بدیهی ترین غرایز آدم ها را گناه شمردند و دیوار جنسیتی در جامعه کشیدند و رسانه های عمومی درس قضاوت را با معیار دخول و یا زلزله و عمه به خانه مردم آوردند ...
حتما باید انتظار ورود این رفتار را در ورزش داشته باشند ، ورزش همیشه آیینه جامعه می باشد .
باید آنهایی که امروز داییه مهربان تر از مادر شده اند به کوچه و بازار و مدارس بنگرند . ریشه این مسائل را مدرسین اخلاق جامعه پیدا کنند و دنبال اننانی باشند که چون به خلوت میروند انکار دیگر می کنند بگردند
و این تازه اول کار است این کمدی تلخ حتما در خیلی از زمینه ها بروز خواهد کرد این تخمی است که سالها در خیلی از زمینه ها در جامعه ما کشته شده است و حالا کم کم بارور می شود روزی دوستی در ساحل دریا در اروپا از من پرسید چطور اینجا همه لخت یا نیمه لختند و کسی حتا نگاه نمی کند. گفتم اینجا معلم انسان ها وجدانشان است و این را تدریس میکنند ما معیارمان چوبی است که یک روز در دست پدرمان میباشد روز دیگر در دست معلم مدرسه و یا ملی مسجد پاسبان محله و غیره .
برای داشتن جامعه سالم و ورزش سالم باید جامعه گردانن و جامعه سازان سالم داشت
 
 

Ingen kommentarer: