mandag den 13. februar 2012

روایتی از شب ۲۵ بهمن/ فاطمه کروبی: ساواک هرگز چنین بی حیا عمل نمی کرد

روایتی از شب ۲۵ بهمن/ فاطمه کروبی: ساواک هرگز چنین بی حیا عمل نمی کرد
  

: محمد تقی کروبی، فرزند مهدی کروبی در یادداشتی که به مناسبت شب ۲۵ بهمن منتشر کرده، ضمن نقل داستان شکل گرفتن تظاهرات ۲۵بهمن، ناگفته هایی را از رفتار ماموران در شب حمله به منزل پدرش بیان کرده است.
وی در خصوص راهپیمایی ۲۵بهمن می گوید: “در آستانه دهه فجر مهندس موسوی به دیدار پدر آمد. در این جلسه بیداری، ظلم ستیزی خیزش مردمی منطقه خاورمیانه مورد بحث و گفتگو طرفین قرار گرفت. در نهایت پیشنهاد دعوت به راهپیمایی در جهت حمایت از خیزش های مردمی مطرح و مقرر شد نامه ای با امضای مشترک این دو عزیز به وزارت کشور تنظیم و ارسال شود. بعد از رایزنی و مشورت پیرامون زمان درخواست راهپیمایی، بیست و پنجم از سوی آنان نهایی شد. لذا نامه ای با امضای کروبی و موسوی تنظیم و تقدیم وزارت کشور شد. این دعوت به سرعت نقل محافل مختلف شد و استقبال مردم بویژه جوانان زمینه نگرانی حکومت را فراهم کرد. ”
فرزند مهدی کروبی در ادامه مطلب خود، روزشماری از ۲۱بهمن تا ۳اسفند ماه را روایت می کند. وی در این یادداشت، روز دوشنبه ۲ اسفند را چنین روایت می کند: “همزمان با ۱۷ ربیع اول میلاد رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) عملیات یورش به منزل در عصر با حضور بیش از ۶۰ مامور آغاز شد. علی فرزند سوم خانواده بازداشت و روانه اوین شد. تلاش ماموران اطلاعات برای دستگیری همزمان فرزندان دیگر ناکام ماند.”
در بخش پایانی این مطلب، او به نقل از مادر خود فاطمه کروبی مطالبی را بیان کرده و نوشته است، خانم کروبی در روایت شب حمله، چنین می گوید: “در بازرسی بدیهی ترین مسائل شرعی ، اخلاقی و انسانی را رعایت نکردند و مردان وسائل شخصی من را بدون حضور خودم تفتیش کردند. بی شرمانه آلبوم خانوادگی و عکس نوه ها و بچه ها را با خود بردند. قفل تمام اتاق ها از جمله اتاق خوابم را تعویض کردند و در اختیار ماموران قرار دادند. برای آرامش روحی بعدها از مسولان آنان خواستم حداقل کلید اتاق خوابم را به من برگردانند که از این کار هم امتناع کردند. هرگز ساواک چنین بی حیا و غیر انسانی عمل نمی کرد. ”
به گزارش سحام، متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
در آستانه دهه فجر مهندس موسوی به دیدار پدر آمد. در این جلسه بیداری، ظلم ستیزی خیزش مردمی منطقه خاورمیانه مورد بحث و گفتگو طرفین قرار گرفت. در نهایت پیشنهاد دعوت به راهپیمایی در جهت حمایت از خیزش های مردمی مطرح شد و مقرر گردید نامه ای با امضای مشترک این دو عزیز به وزارت کشور تنظیم و ارسال گردد. بعد از رایزنی و مشورت پیرامون زمان درخواست راهپیمایی، بیست و پنجم از سوی آنان نهایی شد. لذا نامه ای با امضای کروبی و موسوی تنظیم و تقدیم وزارت کشور شد. این دعوت به سرعت نقل محافل مختلف شد و استقبال مردم بویژه جوانان زمینه نگرانی حکومت را فراهم کرد. دادستان کل کشور و استاندار تهران و برخی مقامات نظامی نسبت به آن واکنش نشان دادند و برای مردم خط و نشان کشیدند اما هیچ مقامی بطور رسمی پاسخی به این درخواست نداد. حقیقت این است که به دنبال انقلاب تونس و فرار بن علی و خیزش مردم مصر علیه حکومت مادام العمر مبارک، نشاط و روحیه ی مضاعفی میان اقشار مختلف جامعه ایجاد شد. حاکمیت که در ۲۰ ماه گذشته حرکت مسالمت آمیز مردم خود را به شدت سرکوب کرده بود و زندان را به دانشگاه و دانشگاه را به زندان تبدیل نموده بود، از حرکت مردمی این دو کشور در ظاهر استقبال و خطبه ها در رسای آن خواند. نمی دانم پیش از ایراد سخن به این فکر نکردند که آنچه را برای ملت خود نمی پسندند چگونه برای دیگر ملل دنیا تجویز می کنند، پاسخ این رفتار متناقض را چگونه خواهند داد؟
آنچه تو بر خود روا داری همان                               می بکن از نیک و از بد با کسان
و آنچه نپسندی بخود از نفع و ضرر                                  بر کسی مپسند هم ای بی هنر
دعوت ۲۵ بهمن هزینه بسیار سنگینی برای جنبش آزادی خواهی مردم داشت اما صادقانه بگویم این روز پرده ریا و تزویر سیستم موجود را برای بسیاری به نمایش گذاشت. و اما خلاصه ای از روز شمار سال گذشته:
• پنج شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۹: منزل پدر به محاصره نیروهای امنیتی درآمد و رفت و آمد تمامی اعضای خانواده از ساعت ۹ صبح ممنوع گردید.
• جمعه ۲۲ بهمن: به همراه برادرم به منزل پدر رفتیم که مانع ورود شدند. مادرم اجازه یافت برای چند دقیقه از منزل خارج شود و داروهای مورد نیازش را تهیه کند.
• شنبه ۲۳ بهمن: خبرنگاران رسانه های مختلف در جهت کسب خبر تماس می گرفتند و نسبت به وضعیت پدر و حلقه محاصره خبر تهیه می کردند. تلفن های منزل پدر و موبایل مادرم حدود ظهر قطع شد. بعد از ظهر در دانشگاه شهید بهشتی بودم که موبایل و خط منزل من و حسین نیز قطع شد. امکان ارتباط از طریق خط های شناخته شده مسدود گردید.
• یک شنبه ۲۴ بهمن: ماموران به منزل حسین یورش بردند و در آنجا مستقر شدند. پیش تر وی به همراه خانواده به مکانی دیگر رفته بود.
• دوشنبه ۲۵ بهمن: حضور گسترده و غیر قابل پیش بینی مردم حکومت را دستپاچه و عصبی کرد. گفته شد در گزارش های مقامات کشور و شورای امنیت ملی جمعیت حاضر بین هشتصد هزار تا یک میلیون تخمین زده شد و نماینده رهبری در سپاه بعد ها اعتراف کرد که سپاه و بسیج موضوع را جمع کرد و اگر اجازه شکل گیری راهپیمایی داده می شد از ۲۵ خرداد بدتر می شد.
• سه شنبه ۲۶ بهمن: فحاشی دستوری وکیل الحکام در مجلس فرمایشی به رهبران اطلاح طلب و درخواست حکم اعدام برای کروبی و موسوی شان مجلس را در حد واقعیت آن به نمایش گذاشت. ارسال ۵۰ نفر از اوباش حکومتی به درب منزل پدر و عربده کشی از ساعت ۱۱:۳۰ تا ۲ بامداد بخش دیگری از فعالیت های چشمگیر نظام در این ایام محسوب شد.
• چهارشنبه ۲۷ بهمن: هجوم ۵۰ الی ۶۰ نفر از اوباش حکومتی به منزل و گسترش دایره هتاکی و فحاشی به مرجع آزاده آیت الله العظمی صانعی، آیت الله دستغیب و رئیس مجمع تشخیص آیت الله رفسنجانی و آقای خاتمی و بیت امام.
• پنج شنبه ۲۸ بهمن: حضور مجدد اوباش از ساعت ۱ بامداد تا ۳ بامداد و بکار گیری الفاظی که نشان از اصل و نسب مامور و آمر داشت.
• جمعه ۲۹ بهمن: تکرار همان سناریوی قبلی و حمله اوباش و تخریب منزل.
• شنبه ۳۰ بهمن: شکایت اهالی محل به وزارت کشور و گله از الفاظ سخیف و زننده اوباش و همراهی چند زن معلوم الحال در نیمه های شب و تبدیل منطقه مسکونی فرمانیه به مکان …
• یک شنبه ۱ اسفند: اوباش در این شب از آقای محسنی اژه ای به عنوان قاضی انقلاب تقدیر کرده و آقای لاریجانی رییس دستگاه قضایی را مسخره کردند. با هماهنگی ماموران اوباش به مجتمع ورود کرده و برای ایجاد رعب و وحشت بمب صوتی در واحد انداختند. نوارهای کامل شب های عملیات اوباش تحت امر بعد از یورش به منزل توسط مقامات امنیتی توقیف گردید و در حال حاضر در اختیار آنان است. البته بخشی از آن در اختیار است که کپی از آن تحویل دستگاه قضا گردیده است.
• دوشنبه ۲ اسفند: همزمان با ۱۷ ربیع اول میلاد رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) عملیات یورش به منزل در عصر با حضور بیش از ۶۰ مامور آغاز شد. علی فرزند سوم خانواده بازداشت و روانه اوین گردید. تلاش ماموران اطلاعات در جهت دستگیری همزمان فرزندان دیگر ناکام ماند.
• سه شنبه ۳ اسفند: انتشار اولین خبر یورش و بازداشت رهبران جنبش.
رفتار ماموران و حوادث آن شب خود حکایتی است خواندنی که مجال بسیار می طلبد. مادرم در بخشی از خاطرات خود از شب یورش چنین آورده است:
“ساعت ۱۴ یکی از بچه های حفاظت گفت به ما دستور دادند سلاح ها را تحویل دهیم و از خانه خارج شویم. کمی بعد دیدم تعداد زیادی مامور بطرز وحشیانه ای به منزل ورود کردند. گویا خانه تیمی کشف کردند و بدنبال سلاح و مبارزان مسلح هستند. من در آن لحظه به یاد سال های مبارزه افتادم و هجوم متعدد ساواک را به یاد آوردم، آری ساواک نیز وحشینانه برخورد می کرد اما به دور از انصاف است اگر نگویم برخورد این جماعت به مراتب وحشیانه تر از یورش های ساواک بود. ساواک می دانست کروبی با اندیشه اش مبارزه می کند و نه با سلاح، اما این جماعت بگونه ای برخورد کردند که گویا خانه تیمی مسلحانه کشف کردند. بر سر آنها فریاد زدم و از رفتار خلاف آدمیت ماموران شکایت کردم، اما خوشحالی در چهره مهاجمان موج می زد. همه چیز را به هم ریختند و با لحنی کینه توزانه برخورد می کردند. آقای کروبی را به طبقه اول که در دفتر ایشان آنجا بود بردند و به تفتیش و جستجو ادامه دادند، وان حمام را از جا در آوردند، سقف کاذب منزل را بازرسی کردند، لوله ها را می گشتند، کمد ها را زیر و رو کردند، کلیه کتاب ها، روزنامه ها و حتی تلویزیون و رادیو را بردند و … بیش از ده ساعت این کار بطول انجامید و منزل را به جز وسائلی نظیر مبل و صندلی تخلیه کردند. در بازرسی بدیهی ترین مسائل شرعی ، اخلاقی و انسانی را رعایت نکردند و مردان وسائل شخصی من را بدون حضور خودم تفتیش کردند. بی شرمانه آلبوم خانوادگی و عکس نوه ها و بچه ها را با خود بردند. قفل تمام اتاق ها از جمله اتاق خوابم را تعویض کردند و در اختیار ماموران قرار دادند. برای آرامش روحی بعدها از مسولان آنان خواستم حداقل کلید اتاق خوابم را به من برگردانند که از این کار هم امتناع کردند. هرگز ساواک چنین بی حیا و غیر انسانی عمل نمی کرد. ماموران وزارت در آن شب حتی احکام امام و نامه نگاری های پیش از انقلاب و بعد از انقلاب را بردند. من همانطور که بارها در مقابل ساواک جسورانه حرف می زدم اینبار حرف خود را زدم اما آقای کروبی با خونسردی گفتند “بذار هر چه می خواهند با خود ببرند، ما تکلیف خود را در قبال خدا و مردم انجام دادیم، اهمیت نده.” از غروب تا اذان صبح ما را نگه داشتند تا بازرسی، تفتیش و نصب دستگاه های شنود شان تکمیل شود. امکان هرگونه هواخوری را مسدود کردند. به استثنای یک اتاق، نشمین و آشپزخانه، الباقی واحد را قفل کردند و با غصب و توقیف غیر قانونی اموال سایر شرکاء مجتمع را به زندان بدون قانون و ضابطه تبدیل کردند. … ”
در طی یکسال گذشته ظلم های بسیار بر رهبران جنبش تحمیل شد. دایره این ظلم و تعدی نه تنها آنان بلکه اعضای خانواده را در بر گرفت. متاسفم که بگویم دایره ظلم و تعدی از فرزندان فراتر رفت و بدون توجه به مسئولیت حکومت و شان حکومت داری نوه های خردسال کروبی را هم در بر گرفت. کروبی امروز در تنهایی و غربت زندانی است و از حقوق اولیه خود محروم است، از وضعیت سلامت او بی خبریم و نمی دانیم دستور شفاهی حاکمان کی و چگونه تابع یک ضابطه ولو ناعادلانه می گردد. فراموش نکرده ایم که در این روز صانع ژاله و محمد مختاری آزاده به ضرب گلوله کرکس ها به شهادت رسیدند، عده زیادی مجروح و زندانی شدند. یاد و خاطره آنان را گرامی داشته و از ایزد یکتا برای خانواده آن عزیزان سفر کرده صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می کنم

Ingen kommentarer: