mandag den 19. marts 2012

حاجی فیروز ها هم امسال از دست دولت مهرورزی آسوده نبودند

حاجی فیروز ها هم در امان نبودند
  ارباب خودم صامبلی علیکم : این حرف حا چیه میزنی آلات لهو و لعب هم که میزنی قر هم میدهی فکر کردی راست راستی انقلاب شده  ها ها حتمن با اون اربابهای آمریکایی یا اسراییلی و یا شاید هم صهیونیست جهانی
حاجی فیروزم بله سالی یک روزم بله : اولا حاجی مسل تو نمیشه حاجی باید دلش سیاه باشه نه صورتش اگر هم صورتش سیاهه باید نشه اونو دید احمق تازه مگر نمیدونی فیروز همون بود که خلیفه را کشت حالا تبلیغ ان را می کنی حتما مفسد و الارض.

ارباب خودم بز بز قندی ارباب خودم چرا نمی خندی : سردار قندی را مسخره می کنی ها اون تو که رفتی یاد میگیری تازه خندیدن از کی تا حالا تو خیابون آزاد شده که شعارش را میدی

ارباب خودم عید و نوروز ... : که اینطور شما آخرش هم آدم نمی شید بدبخت عید حالا نیست عید بعداز ماه رمضونه که آدم یکماه گشنگی کشیده باشه

بشکن بشکنه بشکن،من نمی‌شکنم بشکن،میدونی سر پیچی از دستور آقا جرمش چی بدبخت رو سیاه تا حا لا شده ایشون بگم بشکن و ما نشکنیم دانشگاه را یادت رفته خرداد تو خیابون هارا ندیدی فکر کردی شر هرته

اونجا بشکنم یار گله داره : کی گله داره این دیگه حتمن منظورش موسوی و کروبی و شاید هم استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا پاشو پاشو باید ببرمت جرمت خیلی سنگینه

آه وای تویی قاسم این چه وضعشه تو که بسیجی بودی , بودم ولی قبل از اینکه بسیجی باشم آدم هستم شاید گشنه بمونم ولی سر و کله زن و بچه مردم را داغون نمی کنم تازه شب هم راحت می خوابم شاید از کوپن بنزین و ماموریت خبری نباشه ولی مردم هم از دستم فرار نمیکنند دایره زنگی میزنم میخونم مردم هم برویم میخندند .

برو بابا مثل اینکه مخت را پاک از دست دادی قاسم هم کم کم راه میافته نرم نرمک بازدن به دایره زنگیش می خونه عیدو نوروز براتون می خونه عمو نوروز ....

مهربانان نوروز 1391

Ingen kommentarer: