torsdag den 15. marts 2012

عید آنگاه برای ایرانیان عید می شود که پدرها و مادرها و فرزندان دربند در پای سفره ها حضور داشته باشند

عید آنگاه برای ایرانیان عید می شود که پدرها و مادرها و فرزندان دربند در پای سفره ها حضور داشته باشند
عید آنگاه برای ایرانیان عید می شود که پدرها و مادرها و فرزندان دربند در پای سفره ها حضور داشته باشند
جــرس: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در پیامی به مناسبت فرا رسیدن نوروز با بیان اینکه "این روزها همه به یک چیز می اندیشند و آن عیدیست که شادی را علیرغم این سختی ها و دردهای مشترک برای همه شهروندان به ارمغان آورد"، خاطرنشان کرده اند: "این عید به واقع آن گاه برای همه ایرانیان در سراسر ایران و بلکه جهان عید می شود که سفره های عید با حضور پدرها و مادرها و فرزندان دربند رونق گیرد."

به گزارش کلمه، این خانواده های زندانیان سیاسی، همچنین در پیام سال نو خود گفته اند: ما خانواده بزرگ زندانیان سیاسی، دوست داریم مانند همه خانواده های ایرانی نوروز باستانی را با حضور عزیزانمان جشن بگیریم و طعم شادی واقعی را پس از نزدیک سه سال درد و رنج و سختی برای خودمان و عزیزانمان که بعضی حتی یک روز مرخصی هم نداشنه اند و از بسیاری از حقوق اولیه خود محروم بوده اند، بچشیم. این نه گزاف گویی است نه زیاده طلبی. این حداقل خواسته ای است که همه خانواده های زندانیان سیاسی، بی کم و کاست می توانند داشته باشند.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبراللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
صدای پای بهار که می آید، باید خانه تکانی را آغاز کرد. چه رسم شیرینی و چه فرهنگ اصیلی! خانه دل را اما خانه تکانی کردن از هرچه کینه و بغض و ناراستی، سخت است. می گویند این بهار، بهار دیگری است! این را فرزندان ما می گویند. آنان که دو بهار پیشین را در خانه ای خالی از پدر یا مادر سپری کردند. این بهار، بهار سبزتری است! این را پدران و مادران عزیزان دربند می گویند. پیرزنان و پیرمردانی که دو نوروز گذشته سفره هفت سینشان را با قاب عکسی از فرزندان دربندشان آراستند. و اشک هایشان را از عروس و نوه و خویش و قوم و دوست و آشنا پنهان کردند تا عید را بر کسی تلخ نکرده باشند.

این عید بر ما حرام مباد! این را همه دوستان و خویشان ما می گویند. مردم می گویند. کسبه و اهل محل، همسایه ها، همکارهایمان و راننده های تاکسی که ما را در شلوغی شهر به مقصد می رسانید، آدم هایی که در مترو فکر دودوتای شب عیدند، دست فروش ها، دوره گردها و خانم ها و آقایانی که این روزها می آیند کمک ما برای خانه تکانی و دلشان پر است از هزار و یک درد بی درمان و سفره دلشان اگر باز شود، ما یکسره غم خویش فراموش می کنیم. این آرزو را شاعرها می سرایند و نویسندگان می نگارند و نقاش ها تصویر می کنند و نوازندگان می نوازند و خوانندگان می خوانند و هنرمندان خوش نویسی می کنند با خط نستعلیق وچون تابلویی می آویزند مقابل چشمان ما!

این عید بر ما حرام مباد! این یک آرزوی ملی است. باور کنید آنان که رأی داده اند و نداده اند، این آرزویشان مشترک است. آنان که چون شما می اندیشند یا چون ما و عزیزان دربندمان. آنان که خشونت را در دستمال های کثیف پیچیده اند و همراه همه چیزهای زاید دیگر ریخته اند در سطل های زباله تا رفتگران شریف به سرعت دورشان کنند از محیط زندگی شهروندان صلح طلبِ امنیت طلبِ سلامت طلب.

این روزها همه به یک چیز می اندیشند: عیدی که شادی را برای همه شهروندان به ارمغان آورد علیرغم این سختی ها و دردهای مشترک! این عید به واقع آن گاه برای همه ایرانیان در سراسر ایران و بلکه جهان عید می شود که سفره های عید با حضور پدرها و مادرها و فرزندان دربند رونق گیرد و چراغ و اجاق خانه های غم زده با وجود این عزیزان روشن و گرم شود و لبخند برلب ها آید و همه، در صبح عید با مهربانی به هم سلام گویند و به جای خشونت و بددلی؛ مهربانی را میهمان دل کنند.
ما خانواده بزرگ زندانیان سیاسی، دوست داریم مانند همه خانواده های ایرانی نوروز باستانی را با حضور عزیزانمان جشن بگیریم و طعم شادی واقعی را پس از نزدیک سه سال درد و رنج و سختی برای خودمان و عزیزانمان که بعضی حتی یک روز مرخصی هم نداشته اند و از بسیاری از حقوق اولیه خود محروم بوده اند، بچشیم. این نه گزاف گویی است نه زیاده طلبی. این حداقل خواسته ای است که همه خانواده های زندانیان سیاسی، بی کم و کاست می توانند داشته باشند.

صدای پای بهار که می آید، آدم دلش می خواهد فقط زیبایی ها را ببیند و زشتی ها را در آتش بسوزاند و خاکسترش را به باد دهد. بهار فصل رویش دوباره طبیعت است، تمثیلی از روز قیامت که مرده ها دوباره زنده می شوند. ما که به زندگی پس از مرگ باور داریم این زندگی دوباره طبیعت برایمان یادآور فرجام و سرانجام خودمان است. آن را گرامی می داریم و اندیشه ناک از قدرت لایزال الهی به استقبالی باشکوه از بهار اندیشه می کنیم. استقبالی که با حضور عزیزانمان در کنارمان شکوهش دوچندان می شود و دلمان می خواهد حالا که هنوز بارقه هایی از امید برای بهبود اوضاع کشور وجود دارد و مردانی که به تحویل حال به احسن حال امید دارند، راه های گشایش را مقابل چشمان مسئولین قرار داده اند، خداوند دل های ایشان را از خشم و کین خالی سازد و نسیم بهاری را بیش از همه بر خانه دل آنان بوزاند.

ما منتظریم و همه آنان که عید را مبارک می خواهند در انتظارند.

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
روزهای پایانی اسپند ماه

Ingen kommentarer: