onsdag den 21. december 2011

آشنایی با برخی واژه های ایرانی

آشنایی با برخی واژه های ایرانی

محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگری‌ست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمی‌ده !

عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده می‌شود.


آرامش در ایران : زمانی که با باتوم زدند به سرت و دیگر چیزی حس نمی کنی

انسانیت : بالا کشیدن مال و اموال پدر و مادر و نصب اعلامیه بر در و دیوار که مخارج مراسم به فقرا داده می شود

قناعت : به چند خانه و زمین در زعفرانیه بسنده کردن و از سپاه و بسیج کنار کشیدن ا

ریاست جمهوری : پستی من در آوردی و بی مسولیت برای آدم های کوچک با دهان های گشاد

نمایندگان مجلس : افرادی از کار افتاده و بی تخصص با اقوام و فامیل فراوان آماده چاپیدن و کار چاق کردن
استعداد : ته ریش و پست حاج آقا بودن و از ولایت گفتن
گناه : کاری که در همه جای عالم به ان زندگی کردن می گویند
مجرم : کسی که نه پول فراوان دارد و نه با آقایان معاشرت و وابستگی داشته باشد .
زنان : موجوداتی دو گانه که یا فرشته گان روی زمین هستند و برای بدست آوردنشان از خانه و همسر و غیرو می شود گذشت . ویا زن و دختر شما هستند که البته آفتاب و مهتاب نباید آنان را ببینند

فوتبال : بازی که در ان چند نفر توپ را به دروازه حریف می زنند و چند صد نفر بدون دیدن توپ و زمین و بازی کن میلیاردها به جیب می زنند
بیمه‌ عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.

شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

سریال: فیلمی‌ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد.

تلفن همراه: وسیله‌ای سه‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا‍ عکس گرفتن است.

ایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.

گرانی: کلمه‌یی است زاده‌ی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!

آثار باستانی: خرابه‌هایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفته‌اند.

خودپرداز: دستگاهی‌ست که همیشه‌ی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.

اداره: محلی که شما بعد از تنش‌ها و جدل‌های منزل در آنجا استراحت می‌کنید.

مجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته‌اند او را دستگیر کنند.

تورم: عددی بی‌خود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!

گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.

تحقیق: کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.

مترو: سونای بخار متحرک!

شب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی‌گری مایلی‌کهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.

دانشجو: دو طیف اند، یک طیف آخرش وزیر میشن بی برو برگرد ! طیف دیگه میدوند که قاطی فرار مغزها بشن، والا زندانی میشن چون همیشه معترضن.

بزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیت‌ترین فحش‌های باناموسی و بدون آن!

رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است.

شهرداری: گرفتن رشوه، داشتن صدها پروژه‌های نیمه‌تمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح.

از پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم: تابلویی که در همه‌جا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیه‌ی مردم.

سطل آشغال: وسیله‌یی‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.

مدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق می‌کند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"

حراج: اصطلاحی‌ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند.

و غیره (و ...): نشانه‌ای برای باوراندن این مطلب که شما بیش از آنچه تصور می‌کنید، می‌دانید

Ingen kommentarer: