onsdag den 7. december 2011

روز ۱۶ آذر روز مبارزه برای آزادی گرامی باد

یاران دبستانی ما زندانند





« یاران دبستانی » ما زندانند
در زیر شکنجه های دژخیمانند
در لجه خون سرود آزادی را
گلگون دل شب تا به سحر می خوانند

متن این نامه مجید دری، فعال دانشجویی و زندانی در تبعید به شرح زیر است.
گامی ست پیش از گامی دیگر که جاده را بیدار می کند تداومی ست که زمان مرا می سازد لحظه هایی است که عمر مرا سرشار می‌کند “احمد شاملو”
۱۶ آذر روزی است که دانشگاه در مقابل استبداد ایستاد. ایستاد و کشته داد؛ ایستاد و به خاک و خون کشیده شد. اما نرفت، ماند؛ لرزید اما از پا نایستاد؛ سست شد اما کمر خم نکرد. این است که دانشگاه همیشه قدمی ا...ز جامعه اش، از مردمش جلوتر است و چشم مردمان به دستهای دانشجویانش. وظایفی را به دوش می نهد، خواسته یا ناخواسته. از او می خواهد که از حقوقش دفاع کند. واندهدو چرایش چیز دیگری است اما درست یا غلط از او می خواهد. پایین ترین قشرها چشم به دانشگاه دارند و خبرهایش را دنبال می‌کنند. حتی بالاترین قشرهم پیگری وضعیتش است. بماند که با تمامی این توقعات همیشه در بزنگاه تنهایش می گذارند. چه می شود کرد، قرعه فال به نام “دانشجو” زدند

Ingen kommentarer: